مشکل اصلی نوجوان امروز در کنار مشکلات ریز و درشت دیگر، بحران هویت است. هویتی که نه توسط خانواده به خوبی شکل میگیرد و نه توسط جامعه، مدرسه و رسانهها. اتفاقاً ًبرعکس، تمامی این ابزارها در راستای هویتزدایی در حال فعالیت هستند. وقتی نوجوان از خود واقعی خویش بر مبنای استعدادها و علایقش، دور میشود و تحت اجبار جامعه و خانواده مجبور به انتخابهایی خلاف خواست قلبی و علاقهی ذاتیاش میشود، میآموزد که میتواند خود را نادیده بگیرد و سرکوب کند. از چنین نوجوانی انتظار نمیرود در برابر هویتی که موج کرهای برای نوجوان ایرانی با بهترین و جذابترین ابزارها و روشها میسازد، توان مقاومت داشته باشد. هویتی که او را متعلق میکند به ارتشی که همهی طرفدارانش را تکههای جورچین موفقیت گروه میداند. یکی از دلایل اصلی موفقیت گروههای کی پاپ، اهمیت دادن به سهم طرفداران در پیروزیهاست و این برای فردی بیهویت، نهایت آمال و آرزوست.
بیهویتی نوجوان، فرایندی ایجاد شده در مقطعی کوتاه نیست. اجبار در انتخاب رشته تحصیلی و دانشگاهی، پرداختن به کلاسهای فوق برنامهی فرمایشی بر خلاف علاقهی نوجوان، عدم توجه به خواستههای منطقی و نه چندان خارج عرف، او را به این نتیجه میرساند که توانایی برخورداری از هویت شخصی را ندارد. هویتی که در شکلگیری آن، تصمیم گیرنده نهایی خود اوست، نه جامعه و نه خانواده، نه شبکههای اجتماعی، نه رسانهها و نه گروههای کی پاپ و کی دراما. نوجوان امروز هویت نداشتهی خود را در همنوایی پیدا میکند. همنوایی با گروه همسالان، همنوایی با فالوورهای یک آیدل کی پاپ. او در این همنوایی خود را باز تولید میکند و الگوسازی برای او رخ میدهد و از اینجا به بعد تلاش برای شکستن این حب شدید، بیفایده خواهد بود.
در ایجاد هر عادت رفتاری تنها بینشها موثر نیستند. چه بسا که بینشها تحت تاثیر گرایشها رنگ ببازند. هویتسازی برای نوجوان امروز، تحت تاثیر گرایشها و علاقهمندیها رخ میدهد و در غیاب بسترهای ایجاد کننده گرایشات عمیق، این موج کرهای است که عنان علاقمندی نوجوان را در دست گرفته است...