امام باقر(علیه السلام):  خوشا به حال آن کس که زمان او را دریابد و از یاوران او باشد، و بدا و بسیار بدا به حال کسی که با او مخالفت و ستیزه کند و از حضرتش فرمان نبرد و در زمرة دشمنانش درآید. بحار، ج ٥٢، ص 231

نگاهی به نشانه‌های فرهنگ غرب(3)

ترویج فرهنگ غرب، زیان‌های جبران‌ناپذیری برای فرد و جامعه به بار می‌آورد و تنها راه مقابله با آن، ترویج سبک زندگی ایرانی - اسلامی، صیانت از ارزش‌های ملی و اسلامی و ترویج الگوهای رفتاری مناسب در خانواده و اجتماع است. فرهنگ غرب از اجزاء و عناصر متعددی شکل پذیرفته است و در این نوشتار به تبیین برخی از آن اجزاء می‌پردازیم.
5. اصالت فرد؛ عالم فردانگار عالمی است که تعلقات اجتماعی و خانوادگی را نمی‌تواند بپذیرد و سبک زندگی‌اش، سبکی است که اقتصاد و پول، مسئله اصلی وی می‌شود. در عالم مدرن، انسان در ذیل پول تعریف می‌گردد و هدفش ثروت اندوزی است. در ایالات متحده، فردگرایی شعاری برای بنگاه آزاد شد؛ با دولت محدود و آزادی شخصی. اقتضای فردگرایی این است، جایی که نفع و ضرر کار فردی از جامعه، به ما مربوط نمی‌شود، آن فرد را رها کنیم. 
۶. خانواده گریزی؛ فرد انگاری باعث می‌شود که انسان تدریجاً یا خانواده‌گریز و یا خانواده ستیز شود. در ابتدای امر، فرد از خانواده گسترده و فامیلی دور می‌شود و به سوی خانواده هسته‌ای، سپس به سمت تجرّد تمام عیار سیر می‌کند. تجرد تمام عیار، چیزی است که مطابق با آمار در عالم غرب مشاهده شده و رو به گسترش است. 
فرهنگ غربی، با ترویج بی‌بندوباری و فساد و تنوع‌طلبی و ولنگاری جنسی، پایه‌های خانواده را سست و ازدواج را سخت، طلاق را آسان و فرزندآوری را مشکل می‌سازد. سه نظریه عامل خانواده گریزی است:  الف: نظریه پلید انگاری غریزه جنسی؛ بیشتر در میان مسیحیت ظهور کرده است. ب: نظریه آزاد شماری غریزه جنسی؛ آزادی جنسی بیش از محدودیت‌های جنسی آسیب می‌زند و صدمات بیشتری را ایجاد می‌کند. ج: نظریه ستم آلودی ساختار خانواده؛ فمینیست‌های افراطی ستم به زن را در خانواده جستجو می‌کنند و تشکیل خانواده را برای زن بردگی می‌دانند.
7. ولنگاری جنسی؛ ولنگاری جنسی به رابطه جنسی بی‌تعهد گفته می‌شود که به طور مرتب روابط جنسی غیر رسمی با شریک‌های جنسی مختلف انجام می‌دهند. این اخلاق در غرب، برخاسته از بستر معرفتی و فکری لیبرالیسم است. این نظام اخلاقی دارای سه اصل زیربنایی است: الف: آزادی تا آنجاست که مخل آزادی دیگران نباشد؛ ب: انسان باید تمام استعدادها و غرایزش را به صورت برابر پرورش دهد؛ ج: برای اینکه بشر را از توجه دائم به امور جنسی منصرف کنیم، باید هر گونه قید و ممنوعیتی را از جلوی پایش برداریم و به او آزادی بدهیم. انسان غافل از این است که مصالح عالیه فرد نیز می‌تواند آزادی وی را محدود کند و ولنگاری جنسی، سیر تعالی انسان را می‌بندد و او را به سوی فنا و نیستی سوق می‌دهد. ادامه دارد..