هر یک از ادب و بیادبی نشانهایی دارد. شناخت ادب هم جز با توجه به نمودهای بیادبی میسر نمیگردد. این نمودها و نشانهها و علایم، هم در گفتار نمایان است، هم در رفتار و برخورد.
اگر عاقلانه زیستن و متانت در گفتار و وقار در رفتار، نشانه ادب است. بیخردی، گفتار زشت، بددهانی، تند خویی، زشتگویی، دشنام و توهین، سبکسری و خیره سری، لجاجت و عناد و... هم بیادبی است.
اگر کنترل دوستیها و معاشرتها ادب است، بیادبی یعنی رفت و آمد با افراد ناباب و بیدقتی در گزینش دوستان و بیتعهدی در مجالستها و رفاقتها. آنکه زشت گفتار و بد زبان است، به تعبیر امیرالمومنین حضرت علی (علیهالسلام) از ادب بیبهره است :لا ادب لسیی ء النطق
کسی در برخورد با افراد، حاضر نیست از آنان با عظمت و تکریم یاد کند. مدام به استهزاء دیگران و غیبت آنان مشغول است، آنکه یاوه دیگران را با یاوه و دشنامشان را با دشنامی زشتتر پاسخ میدهد، آنکه در مجالس و محافل و صفها، رعایت حق دیگران و نظم و مقررات و سکوت و نوبت را نمیکند، آنکه حاضر نیست به حرف دیگران گوش دهد، کسی که در گفتگو و بحث، داد میزند، گلو پاره میکند و جانب انصاف و حق را مراعات نمیکند، آنکه... اینها همه نشانههایی از فقدان ادب است.
از آن سو، مراعات آداب در خوردن، آشامیدن، لباس پوشیدن یا لخت بودن، خلال کردن، دهن دره، سرفه، عطسه و... نشان ادب است. بیادبی، بیاعتنایی به حقوق و شخصیت انسانهاست. اگر کسی هنگام عطسه، آب دهان به سفره و صورت بیفکند، یا به طرز مشمئز کنندهای غذا بخورد، یا به جای تقدیم دو دستی نامه و وسیله و ابزار، آن را پرت کند یا حتی یک دستی بدهد، یا هنگام مطالعه شما، سر و صدا کند، یا هنگام خلوت، سرزده وارد اتاقتان شود، و اجازه ورود نگیرد، اینها نمونههایی از مراعات نکردن ادب اجتماعی است.