فرهنگ اسلامی با عدد چهل بسیار مأنوس است و همین انس، بزرگان را واداشته تا به سنّت «اربعین نگاری» روی آورند. سخن از این ویژگیها مجال دیگر میطلبد. کمتر کسی است که از میقات چهل شبانهی موسی با خدا، بلوغ چهل سالهی جسمی و عقلی انسان، بعثت رسول خاتم (صلّیاللهعلیهوآله) در چهل سالگی و از این دست اربعینیات نشنیده باشد. در باب سیدالشهدا و سوگواری بر ایشان و زیارت امام نیز ویژگیهای منحصری در چهل بروز یافته که توجّه به آنها فهم علّت اربعین گرفتن برای سید و سالار شهیدان را تسهیل میکند. دربارهی سیدالشهدا و سوگواری بر ایشان و زیارت امام نیز ویژگیهای منحصری در چهل بروز یافته که توجّه به آنها فهم علّت اربعین گرفتن برای سید و سالار شهیدان را تسهیل میکند.
در گام اول باید دانست که اصل سوگواری بر سیدالشهدا از فضائل و اختصاصاتی برخوردار است که شامل ذوات مقدسه دیگر معصومین حتی اصحاب کسا نمیشود. در روایتی امام صادق (علیهالسلام) به این نکته اشاره فرمودهاند که حضرت اباعبدالله الحسین آخرین نفر از اصحاب کساء بودند که رخت بربستن ایشان از این دنیا مانند رفتن تمام آن ذوات مقدسه از دنیاست. همچنان که وجود شریف امام حسین (علیهالسلام) و بقای حضرتش مانند بقای همهی اصحاب کساست. اباعبدالله چون از میان خمسهی طیبه آخرین فردی بودند که محضر شریف رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) را درک کرده و بلاواسطه از محضرشان کسب علم کردند، حضورشان در جامعه یادآور حضور رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) بود و فقدان و مصیبتشان مصیبت رسول خدا، علی مرتضی، صدیقه کبری، و امام مجتبی (علیهمالسلام) نیز بود.
چه بسا یکی از علتهایی که برای هیچ یک از ائمه معصومین غیر از اباعبدالله اربعین گرفته نمیشود، همین نکتهی معرفتی در بیان شریف امام صادق (علیهالسلام) باشد. در گام دوّم باید عنایت داشت یکی دیگر از خصائص اباعبدالله، گریهی چهل روزهی آسمان بر ایشان است. این گریه هم به صورت باریدن قطراتی سرخ گون یا گرد و خاکی قرمز خود را نشان میداد و هم به صورت طلوع و غروب خورشید در سرخی افق. با این حساب اربعین سیدالشهدا آخرین روزی است که این حالت عجیب در سوگ اباعبدالله در عالم مشاهده میشد و احتمالاً اوضاع دنیا بعد از اربعین به حال قبل برگشته باشد. وقتی برخی نقل کردهاند که زمین به حال مؤمنی که درگذشته تا چهل روز میگرید، چرا آسمان و زمین بر احوال سیدالشهدا فرزند رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) نگریسته باشد؟
همچنین نقل شده که سر سیدالشهدا چهل منزل در مسیر کوفه به شام طی طریق کرده است و چهل نفر سر شریف آن مظلوم را در این مسیر حمل کردهاند؛ این میتواند نشانهای از پیوند زیارت اباعبدالله و عدد چهل باشد. در گام سوّم نباید از این نکته غفلت ورزید که گرچه در اصطلاح عام، اربعین و چهلم زمانی است که چهل روز از فوت شخصی گذشته باشد، و این با توجه به تمام یا نقصان ماههای قمری ممکن است تاریخ آن دستخوش تغییر گردد؛ ولی اربعین سیدالشهدا روز بیستم صفر ثبت و ضبط شده است. با توجّه به شهادت اباعبدالله در روز دهم محرم در صورتی بیستم صفر چهلم اباعبدالله خواهد بود که ماه محرم ۲۹ روزه باشد یا خود عاشورا در حساب چهلم واقع نشود. ولی هیچکدام از این ملاحظات در باب اربعین سیدالشهدا لحاظ نمیگردد و متّفقاً همگان بیستم صفر را اربعین خواندهاند. این احتمالاً از اهمّیت این روز شریف باشد که بیستم صفر با هر کیفیتی که ماه قبل داشته، به عنوان اربعین حسینی مورد تکریم و سوگواری قرار بگیرد.
زیارت اربعین از منظر تاریخ
در روز بیستم صفر، وقایعی در کربلا به وقوع پیوسته که مجموع آنها، فضیلت این روز از جهت اقامهی عزا و زیارت قبر سیدالشهدا را فزونی میبخشد.
1. زیارت جابر: در کتاب «بِشارَةُ المُصطفی» تألیف «محمد بن ابیالقاسم طبری» عالم شیعهی قرن ششم (متوفی۵۲۵) آمده که جابر بن عبدالله انصاری و اصحاب و یارانش (یا جمعی از بنیهاشم) همراه عطیهی عوفی برای زیارت سیدالشهدا وارد کربلا شدند. جابر پس از سوگواری در عزای سیدالشهدا و خواندن زیارت نامهای با مضامین عالی، کربلا را ترک گفت. شیخ طوسی در «مصباح المتهجّد» ورود جابر را در روز بیستم صفر بیان میدارد. جابر از جمله کسانی است که در مدینه یا مکه قبل از خروج اباعبدالله خدمت امام رسیده و عاشورا در کربلا حاضر نبوده است. بنابراین از مکه یا مدینه به همراه یاران یا شاگردانش به قصد زیارت حرکت کرده و در کوفه، عطاء یا همان عطیه با ملاقات او برای زیارت اربعین به کربلا رهسپار شده است.
این در حالی است که والی کوفه هنوز عبیدالله بن زیاد است که با قرار حکومت نظامی و ارعاب و تهدید کوفیان، همانهایی را که برای حسین بن علی (علیهماالسّلام) نامه نوشته بودند، به کربلا فرستاد تا به دست خود، پسر رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) را به شهادت برسانند و جرئت نکنند پیکر چاک چاکش را به خاک بسپرند. در این خفقان دهشتناک، جابر و یارانش احتمالاً وارد کوفه شدند و از آنجا برای زیارت حسین (علیهالسلام) به کربلا میآیند و این یعنی خطشکنی و مخالفت علنی با حکومت خونریز وقت؛ لذا برخی جابر را اول زائر اباعبدالله به طور ظاهر معرفی کردهاند. دور انگاریهایی که برخی بزرگان دربارهی عدم امکان حضور اهل بیت سیدالشهدا در کربلا در روز اربعین ذکر کردهاند، با تحقیقات مبسوط و موشکافانهی علامهی شهید سید محمدعلی قاضی طباطبائی، مُهر ابطال بر جریدهی خود دارد.
۲- زیارت اهل بیت در بازگشت از شام: در «مُثیرالاحزان» تألیف ابن نماء حلی، آمده: خاندان اباعبدالله وقتی از کربلا میگذشتند جابر و جماعتی از بنیهاشم را دیدند که برای زیارت به کربلا آمده بودند و این دو رویداد در یک وقت واحد صورت گرفت. علامهی مجلسی بازگشت حرم حسینی به کربلا در روز اربعین را قول مشهور میخواند. دور انگاریهایی که برخی بزرگان مثل علامهی مجلسی و سید بن طاووس و محدث نوری دربارهی عدم امکان حضور اهل بیت سیدالشهدا در کربلا روز اربعین ذکر کردهاند، با تحقیقات مبسوط و موشکافانهی علامهی شهید سید محمدعلی قاضی طباطبائی، مُهر ابطال بر جریدهی خود دارد.
ایشان با آوردن شواهد مختلف، اشکال رفت و آمد خبرها در آن دوران را با استفادهی عرب از کبوتران نامه بر حتی در جاهلیت و چاپارهایی تندرو به نام «بَرید» که مسافتهای طولانی را بسیار سریع طی میکردند، حلّ و فصل مینماید. ایشان نمونههایی میآورد که مسافتهایی طولانیتر از این در زمانهایی کوتاهتر توسط «بَرید» طی شده است. البته این دور انگاریها و استبعادها در این عصر جایگاهی ندارد، چون با سادهترین نرمافزارهای نقشه و راهیابی میتوان زمان طی مسافتهای گوناگون را به دست آورد. چنانچه فاصله کربلا تا دمشق بهصورت پیاده حدود ۸ روز تخمین زده میشود و با این احتساب هیچ دور انگاریای برای عدم وصول اهل بیت در اول ماه صفر به دمشق و رسیدن آنها به کربلا در اربعین پذیرفتنی نیست.
۳- الحاق سر شریف سیدالشهدا به پیکر پاک آن حضرت: جناب ابن شهرآشوب در کتاب شریف «مناقب آلابیطالب» میفرماید سید مرتضی در پاسخ برخی مسائلی که از او پرسیدند یادآور شده که سر حسین (علیهالسلام) را که از شام میآوردند، در کربلا به بدنش بازگرداندند. شیخ طوسی گفته زیارت اربعین بهخاطر همین است. برخی نقل کردهاند سر حسین بن علی (علیهماالسّلام) نخستین سری بود که بر بالای چوب رفت و جسارتهای دیگری بر این سر شد که قلم را از سوز و حزن آب میکند. بازپسگیری سر مقدّس و الحاق آن به پیکر اباعبدالله یکی از علائم فتح و ظفر آلالله در سفر اسارت است. از این رو برخی روز اربعین را «مردّ الرأس» یعنی روز برگشت سر شریف خواندهاند.
ابوریحان بیرونی، مؤرخ و ریاضیدان نازکبین و دقیق قرن پنجم مینویسد: در روز بیستم سر حسین (علیهالسلام) را به بدنش ملحق کردند و در همانجا دفن نمودند و زیارت اربعین راجع به این روز است و بدین سبب این زیارت را اربعین گویند که چهل نفر از اهل بیت او پس از مراجعت از شام قبرش را زیارت کردند. با توجه با آنچه گذشت میتوان چند وجه برای زیارت اربعین ذکر کرد:
۱- ورود نخستین زائران اباعبدالله به کربلا در این روز به رهبری جابر بن عبدالله انصاری صحابی نیک رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله).
۲- بازگشت اهل بیت اباعبدالله از سفر اسارت به کربلا که تعدادشان ۴۰ تن بود.
۳- الحاق رأس شریف اباعبدالله به پیکر پاکش.
۴- پایان یافتن گریهی آسمان و زمین بر حسین بن علی (علیهماالسّلام) پس از عاشورا از مقارنت این رویدادها و علل دیگری که شاید بتوان به دست آورد، میتوان به بزرگی این روز در حزن و اندوه آلالله پی برد. اربعین روزی است که اهل بیت سیدالشهدا به کربلا بازگشتند و تمام خاطرات عاشورا برایشان دوباره زنده شد. اربعین روزی است که زینب کبری و خاندان اباعبدالله با خاطری آسودهتر و بدون هیچ مانع و رادعی بر عزیز خدا، آزادانه گریستند و نوحه سر دادند. اربعین روزی است که زینالعابدین (علیهالسلام) با اندوهی جانکاه سر شریف پدر بزرگوارش را به بدن چاک چاکش ملحق کرد و به گریهی چهل روزهی آسمان خاتمه داد. آسمانی که چهل روز آیینهدار بغض فروخفتهی زینب کبری و اهل بیت مظلوم سیدالشهدا بود و با سر بازکردن این بغض، از سرخی افتاد.
زیارت اربعین از منظر روایات
مهمترین روایتی که در باب اربعین آمده، روایت امام حسن عسکری (علیهالسلام) است که یکی از علائم مؤمن را زیارت اربعین ذکر کردهاند. امام فرمودند: «علامت مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز (روزانه، نمازهای واجب یومیه به همراه نوافل)، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، پیشانی و جبین بر خاک ساییدن، و بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.» برخی زیارت اربعین را به ملاقات کردن چهل مؤمن در روز معنا کردند که در غایت کج سلیقگی است؛ زیرا در ادامه، خود شیخ طوسی در شرح زیارت اربعین، همان زیارت اربعین معروف را میآورد.
پس مسلّماً مقصود از زیارت اربعین، همان زیارت سیدالشهدا در روز اربعین است. کیفیت زیارت اربعین از قول صفوان شتربان که روزگاری بهخاطر ارادتش به امام صادق (علیهالسلام) تمام شترهایش را فروخت، نقل شده است. این زیارت را از هنگامی که روز بالا آمد؛ یعنی از زمان طلوع خورشید میتوان خواند. سید بن طاووس در «اقبال الاعمال» پس از نقل زیارت اربعین و نماز و دعا یک زیارت وداع مختص همین زیارت اربعین میآورد که روبروی ضریح مقدّس خوانده میشود. زیارتی هم که از جابر نقل شده و با آن فرازها سیدالشهدا را در اربعین زیارت کرده، دارای مضامین عالیه و حاوی مناقب و فضائل اهل بیت و سیدالشهداست.