علیاکبر عالمیان
۶- بیبصیرتی
بیبصیرتی و عدم تحلیل دقیق مسائل را نیز میتوان، دیگر نشانه سکولاری شدن حوزهها دانست. به تعبیر مقام معظم رهبری: «روحانیِ مفید، یعنی روحانی بصیر؛ چرا که اگر بصیرت نباشد، شخص در تشخیص جایگاه خود و موقعیت دشمن، اشتباه میکند و همان گونه که متأسفانه در مسائل سیاسی، دینی و اجتماعی بارها اتفاق افتاده است، جبهه خودی را مورد حمله قرار میدهد.»
۷- جهل و بیخبری
یکی دیگر از مولفههای حوزه سکولاری، جهل و بیخبری است: «اگر کسی اعلم و افقه هم باشد؛ اما نتواند بفهمد و ببیند که نظام اسلامی، امروز در ایران اسلامی، چطور بر مبنای حق قیام کرده و چطور نظام جاهلی مبنی بر گناه و فسق و فجور و ظلم را از بین بُرده... خاکبرسر آن عالِم اعلم و افقه!... حالا گیرم از لحاظ فقاهت و علم هم خیلی بالا باشد که آن هم علم نیست، جهل است. نور نیست، ظلمت است.»
آفات سکولاری شدن حوزهها
سکولاری شدن حوزهها، آفات و آسیبهایی را به همراه خواهد داشت که غفلت از آن، موجب ضربه به دین و نظام خواهد شد. میتوان از نگاه رهبر معظم انقلاب به ۵ آفت مهم در این مورد اشاره کرد:
۱- آسیب دیدن دین
یکی از مهمترین آفات سکولاری شدن حوزهها، آسیب دیدن دین است: «اگر روحانیت میخواست در حاشیه و در پیادهرو حرکت کند و منزوی شود، دین آسیب میدید. روحانیت سرباز دین است، خادم دین است، از خود، منهای دین حیثیتی ندارد. اگر روحانیت از مسائل اساسی - که نمونه برجسته آن، انقلاب عظیم اسلامی است - کناره میگرفت و در مقابل آن بیتفاوت میماند، بدون تردید دین آسیب میدید و روحانیت هدفش حفظ دین است.»
۲- تضعیف حکومت اسلامی
از دیگر آفات سکولاری شدن حوزهها، تضعیف حکومت اسلامی است: «امروز اگر روحانیت در قبال حکومت، بیاعتنا و بیمبالات باشد، هم خودش ضایع خواهد شد و هم حکومت اسلامی تضعیف میشود.»
۳- حذف شدن
سکولاری شدن حوزه، موجب انزوا، فراموشی و حذف روحانیت خواهد شد: «حاشیهنشین شدن حوزه علمیهی قم و هر حوزهی علمیه دیگری، به حذف شدن میانجامد. وارد جریانات اجتماع و سیاست و مسائل چالشی نبودن، بهتدریج به حاشیه رفتن و فراموش شدن و منزوی شدن مىانجامد.»
۴- جرئت یافتن دشمنان
با کنارهگیری روحانیت از امور، دشمنان از این خلاء به وجود آمده نهایت بهره را برده و از موقعیت به دست آمده نهایت سوءاستفاده را خواهد برد: «با بیطرف ماندن روحانیت در مسائل چالشی اساسی، موجب نمیشود که دشمن روحانیت و دشمن دین هم بیطرف و ساکت بماند "و من نام لم ینم عنه". اگر روحانیت شیعه در مقابل حوادث خصمانهای که برای او پیش میآید، احساس مسئولیت نکند، وارد میدان نشود، ظرفیت خود را بروز ندهد، کار بزرگی را که بر عهده اوست، انجام ندهد، این موجب نمیشود که دشمن، دشمنی خود را متوقف کند. بهعکس، هر وقت آنها در ما احساس ضعف کردند، جلو آمدند؛ هر وقت احساس انفعال کردند، به فعالیت خودشان افزودند و پیش آمدند.»
۵- جدایی از مردم
روحانیت در طول تاریخ به عنوان مرجع و ملجا مردم به شمار میآید. هرگونه بیتوجهی به سیاست و دوری از امور، موجب میشود تا از مردم جدا شده و خسارات زیادی را به همراه خواهد داشت: «باید با مسائل سیاسی آشنا شوید، حوادث سیاسی کشور را بدانید و حوادث سیاسی دنیا را بدانید. طلبهها امروز به اینها نیاز دارند. یک گوشهای نشستن، سرخود را پایین انداختن، به هیچ کار کشور و جامعه کاری نداشتن و از هیچ حادثهای، پیشآمدی، اتفاق خوب یا بدی خبر نداشتن، انسان را از جریان دور میکند. ما مرجع مردم هم هستیم؛ یعنی مورد مراجعه مردمیم و اگر خدای نکرده یک علامت غلط نشان بدهیم، یا یک چیزی که مطلوب دشمن است بر زبان ما جاری بشود، ببینید چقدر خسارت وارد میکند؛ بنابراین، یک وظیفهی مهمی که امروز ماها داریم، ارتباط با سیاست است.»
حوزه انقلابی؛ راه برون رفت از چالش سکولاریسم
اکنون که مولفههای حوزه سکولار و آسیبهای آن بیان گردید، لازم است تا راه برون رفت از این چالش نیز بیان گردد. بیگمان راه برون رفت از این چالش، دخالت روحانیت در امور سیاسی است. رهبر معظم انقلاب، لزوم این مسئله را در قالب «حوزه انقلابی» مطرح میکنند. در واقع از نگاه ایشان، حوزه انقلابی، راه برون رفت از چالش سکولاریسم به شمار میآید. با نگاهی به اندیشه رهبر معظم انقلاب، ایشان جهت تبیین حوزه انقلابی، مقدمات و مولفههایی را بیان میکنند. مقدمه اول، نقش تاریخی روحانیت در نهضتها و انقلابها است. مقدمه دوم نیز دلایل لزوم سیاسی بودن حوزه و روحانیت است. ایشان با ذکر این دو مقدمه، به مولفههای حوزه انقلابی میپردازند.
نقش تاریخی روحانیت در نهضتها و انقلابها
رهبر انقلاب در بیان لزوم انقلابیگری حوزهها، به شواهد فراوان تاریخی تمسک میکنند و با بررسی سیره و رفتار سیاسی علمای بزرگ، نقش تاریخی روحانیت در نهضتها و انقلابها را مورد تاکید قرار میدهند. از نقش «مرحوم سیّدمحمّد کاظم طباطبایی» - صاحب عروه - و بعضی دیگر از مراجع قم، در فتوا به نفع مردم مسلمان لیبی و علیه ایتالیاییها، تا اعلام جهاد مرحوم آیتاللهالعظمی سیّد عبدالحسین لاری، وقتی انگلیسیها در بوشهر نیرو پیاده کردند. همچنین فتوای مرحوم شیخالشریعهی اصفهانی - مرجع تقلید بزرگ ساکن نجف - مبنی بر این که استعمال اجناس مصنوعه در داخل کشور لازم است و مردم باید از استفاده از مصنوعات خارجی اجتناب کنند، تا به این ترتیب دیگران در داخل کشور نفوذ نکنند، و همینطور فتوای میرزای شیرازی دوم - مرحوم میرزا محمّدتقی شیرازی - در مقابله با انگلیسیها، و فتوای تحریم انتخابات قلّابی انگلیسیها در عراق، نمونهای دیگر از حضور علما در صحنه سیاست است. ایشان به موارد دیگری نیز اشاره میکنند. یک جا از فعالیتهای انقلابی مرحوم حاجآقا نورالله اصفهانی سخن میگویند، مبارزات ایشان را در دو بخش تقسیم میکنند: «بخشِ مقابله با خارجی و بخشِ مبارزه با استبداد. این دو بخش، کاملاً در زندگی ایشان و در مبارزات ایشان محسوس و قابلتفکیک است؛ لیکن با رضاخان هم که ایشان مبارزه میکند، گویی برایش کاملاً روشن است که رضاخان، پیش کرده همان خارجی است که آمده.» رهبر معظم انقلاب، نقش علما در مشروطیت را نیز بینظیر میدانند. به اعتقاد ایشان: «در مشروطیت، نقش علما نقشی نیست که قابلمقایسه با نقش دیگران باشد. در سالهای پیش از مشروطیت انجمنهای پنهانی تشکیل میشد و نشستهای گوناگونی بود که هم علما، هم غیرعلما بودند و آثار آنها در مشروطیت منعکس بود؛ منتها آن چیزی که مشروطیت را به ثمر رساند، این انجمنها نبود، آن حضورِ مردمیای بود که جز با فعالیت و تأثیر علما امکانپذیر نبود؛ یعنی اگر فتوای آخوند نبود، فتوای آشیخ عبدالله مازندرانی و امثال اینها نبود، اصلاً امکان نداشت این حرکت در خارج تحقق پیدا کند.» نقش بزرگ آیتالله مدرس نیز قابل کتمان نیست، آنجایی که با فریادهای خود در صحن مجلس ملّی آن روز در مقابله با رضاخان، و تحویل کشور به انگلیسیها از این اقدام وطنفروشانه ممانعت کرد. نقش آیتالله کاشانی نیز قابل کتمان نیست: «مرحوم کاشانی کسی است که به کمک او دکتر مصدّق و دیگر سرانِ نهضت ملی شدن صنعت نفت، توانستند حمایت مردم را به این حرکت جلب کنند؛ والّا حمایت مردم جلب نمیشد. کسی مصدّق را نمیشناخت. کسی معنای ملی شدن صنعت نفت را نمیدانست. تودههای عظیم مردم که رأی و حضور و اقدام آنها در تحوّلات اجتماعی تعیینکننده است، در جریان وارد نبودند و برای آنها توضیح داده نشده بود... مرحوم آیتالله کاشانی به عنوان نماینده مردم تهران و رئیس مجلس آن روز، پشتیبان طرح ملی شدن صنعت نفت شد. نمایندگان مرحوم آیتالله کاشانی، به سرتاسر کشور مسافرت میکردند... به این ترتیب در سال ۱۳۲۹ شمسی مردم طرفدار ملیشدن صنعت نفت ایران شدند و علیرغم اینکه محمدرضا موافق نخستوزیری مصدّق نبود، به پشتیبانی حمایت مردمی، مصدّق نخستوزیر شد.» و بالاخره باید به نقش بیبدیل روحانیت در پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران پرداخت که نشانهای آشکار از حضور علما در راس حرکات انقلابی میباشد: «اگر انقلاب اسلامی و امام بزرگوار ما نبود و اگر اسلام پرچمدار انقلاب و تحوّل در این کشور نبود، هیچ امیدی وجود نداشت که سلطه جهنّمىِ تحقیرآمیز آمریکا و حکومت دیکتاتوری قسیالقلب پهلوی از این مملکت برکنده شود... هیچ کانون و مرکزی در ایران وجود نداشت که بتواند ملّت را بسیج کند؛ مگر روحانیت و پرچمداران دین، با شعار دین. در کشور ما این یک تجربه طولانی است؛ اینها را باید با چشم دقّت نگاه کرد.» مجموع این حرکات انقلابی، منتج به انقلاب اسلامی ایران شد و این نشان از حضور روحانیون در عرصه سیاست است: «روحانیت، عنصر اصلی در مبارزات پانزدهسالهی منتهی به پیروزی انقلاب و سپس در تشکیل نظام مقدس اسلامی و برافراشتن پرچم اسلام در جهان و در مقاومت پُرشور ملت ایران در برابر تهاجمهای گوناگون دشمنان و پیش از اینها و در طول قرنهای متمادی، عامل اصلی حفظ معارف اسلامی و ایمان عمیق و صادقانه ملت ایران به مکتب حیاتبخش اسلام و رشد تفکرات دینی در همهجا بوده است. حضور روحانیون متعهد و مبارز در مرکز مبارزه با رژیم دستنشانده امریکا بود که قشرهای گوناگون مردم را به صحنهی مبارزه کشانید و مبارزه را شکل عمومی و مردمی بخشید. در همه حوادث بزرگی که ملت ایران یکپارچه در آن شرکت جستهاند؛ مانند نهضت مشروطیت و قیام تنباکو نیز حضور علمای دین در پیشاپیش صفوف، تنها عامل این حضور عمومی بوده است.»
ادامه دارد....