امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

مطالب صفحه فرهنگی و اجتماعی 1220

توصیه‌های علمای اخلاق درباره شبهای قدر 

یکی از برکات ماه رمضان، وجود لیلةالقدر در شب‌های آن است. شب قدر در فرهنگ قرآن و روایات از جایگاه بس عظیمى برخوردار است، تا آنجا که شب قدر در قرآن برابر با هزار ماه دانسته شده و شب نزول قرآن، و شب تعیین تقدیرات یکسال و شب مبارک معرفى شده است. عالمان عامل و اهل دل، برای دستیابی به احیای شب قدر که از اعمال شب قدر است، تمام سال را احیاء نگه می‌دارند که این خود بیانگر جایگاه و ارزش این شب عظیم است؛ شبی که در آن با نزول فرشتگان و تعیین قدر و سرنوشت هر کس، وضعیت یک ساله وی مشخص و مقدر می‌شود.«آیت‌الله حق‌شناس» از اساتید فقید اخلاق تهران توصیه‌های جالبی پیرامون شب قدر و فضیلت اعمال ماه مبارک رمضان دارند. ایشان می‌گویند: در روایت وارد شده است که هر کس این دو شب (نوزدهم و بیست‌ و یکم) احیاء را به مذاکره علم بگذراند، هر یک ساعت ثواب یک احیای تام و تمام را در بردارد. مذاکره علم همین است، همین «قال‌الصادق» و «قال‌الباقر»است. اگر بخواهید از امیرمومنان(علیه السلام) تبعیت بکنید، باید به این نکات توجه بفرمایید. امیرمومنان(علیه السلام) عرضه داشتند: یا رسول‌الله! افضل اعمال در این ماه کدام است؟ حضرت فرمودند: «الورع عن محارم‌ الله».
مقام ورع اقسامی دارد. یک قسم آن برگشتن از نادانی، فسق و عمل بد به عمل صالح است. اگر این مرحله ورع را به کار بستی، از امام علی(علیه السلام) پیروی کرده‌ای و به مقام توبه نصوح‌ دست‌یافته‌ای. فرمودند: «حب علیٍ حسنة لاتضر معها‌السیئة» محبت علی(علیه السلام) حسنه‌ای است که با بودن آن، گناه ضرر نمی‌رساند. یک کسی عبای امیرمومنان(علیه السلام) را بوسید. حضرت(علیه السلام) فرمودند: «این معنای محبت نیست». معنای محبت پیروی از امیرمومنان و مقام عترت(علیهم السلام) است.
مرحله دوم ورع، پرهیز از مشتبهات است. مرحله سوم هم مقام متقین است که شخص حرف نمی‌زند، مبادا اگر تعریف کسی را بکند؛ یک‌کسی بگوید: این‌طور نیست (و غیبت پیش بیاید).خطاب آمد که ای خاتم‌الرسل! باید به توبه‌کنندگان سلام کنی! به‌به! به‌به! شخص اول امکان - اول ما خلق‌الله نوری- باید به استقبال توبه‌کنندگان برود و به آن‌ها سلام بکند. (انعام/54)
 حضرت ثامن‌الحجج(علیه السلام) وقتی از درون مسجد می‌گذشتند، یک نفر گفت: «استغفرالله». حضرت به مقام ولایتی به قلب او نگاه کرده و فرمودند: تو استغفارکننده نیستی؛ زیرا خیال بازگشت به همان معصیت را داری.
دو ملک الهی با هم سخن می‌گویند که ای‌کاش مردم خلق نمی‌شدند. حال که خلق شده‌اند، بدانند برای چه خلق شده‌اند. شما را برای چه به دنیا آورده‌اند؟ و حال که نمی‌دانند برای چه خلق شده‌اند، به دانسته‌های خودشان عمل کنند. حال که عمل به دانستنی‌های‌شان نمی‌کنند، از بدی‌هایی که کرده‌اند، توبه کنند. اول قدم، توبه است. «لاخیر فی نسک لاورع معه؛ عبادتی که پرهیز از گناه با آن نباشد، سودی ندارد.» (کافی/1/36) ورع یعنی اینکه دهان و زبانم را نگه دارم.
مرحوم علامه طباطبایی(ره) که هم در معقول و هم در منقول مجتهد بودند. زبان‌شان همیشه مشغول به ذکر بود؛ مگر اینکه مورد سؤال واقع شده و جواب می‌دادند. آن‌وقت ما چرا باید این‌قدر حرف بزنیم؟! وقتی بنده می‌آمدم، یکی از رفقا گفت: آقا! راجع به غیبت و اهانت و تهمت یک‌قدری صحبت بکنید. من انتظار نداشتم امشب - که شب بیست‌ویکم ماه رمضان است - این آقا به من بگوید: درباره غیبت و اهانت صحبت بکن.
تنها گریه‌ کردن برای حضرت علی(علیه السلام) فایده ندارد، عمل علی(علیه السلام) را باید نصب‌العین خودتان قرار دهید. در عیون اخبار الرضا(علیه السلام) می‌فرماید که عمل حضرت علی(علیه السلام) را باید سرلوحه زندگی خودتان قرار بدهید که چه فداکاری‌هایی کردند. حضرت می‌فرمایند: «انما هی نفسی اروضها بالتقوی لتأتی آمنهً یوم ‌الخوف‌الاکبر، نهج‌البلاغه/ نامه 45»؛ من باید به قدر درازی قبرم برای خودم احراز بکنم.
یکی از شرایط توبه، اخلاص باطن و سریره است. باید خالصاً و مخلصاً بیایید وسط. از دیگر شرایط توبه، معرفت است، یعنی ببینم که پروردگار چقدر به من مهربان است. بدانم که چه پروردگاری دارم. توبه نصوح یعنی اینکه من با قصد و یقین و قاطعیت از معصیت صرف‌نظر بکنم و قصد برگشت به گناه نداشته باشم. حضرت فرمودند: چنین کسی نداریم که دوباره به گناه مبتلا نشود. انسان در معرض حوادث است، شاید دوباره گرفتار معصیت شود؛ ولی باید تصمیم قاطعانه در توبه بگیرد. وقتی توبه‌کننده تصمیم قاطع گرفت، پروردگار آن دو ملک مأمور ثبت اعمال انسان را احضار می‌فرماید و گناهان توبه‌کننده را از یاد ملکین می‌برد. به اعضا و جوارح هم خطاب تکوینی می‌شود که حق ندارید علیه این بنده شهادت بدهید. به زمین هم خطاب می‌رسد که باید از شهادت علیه این بنده توبه‌کننده خودداری بکنی. خدای ما چنین خدایی است.
«آیت‌الله مجتهدی تهرانی» از دیگر اساتید فقید اخلاق و عرفان تهران نیز در خصوص شب قدر، در شرح فراز «اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیلَةِ القَدْرِ» می‌گوید: در این بخش از دعا می‌خوانیم، ای خدا، برتری فضیلت شب قدر را روزی‌ام کن! از این دعا برخی احتمال می‌دهند که شب بیست ‌و هفتم ماه رمضان، شب قدر است. در روایات، راجع به شب قدر اختلافاتی وجود دارد. شیعه اعتقاد دارد که به احتمال قوی شب بیست ‌و سوم، شب قدر است و اعمال بیست ‌و سوم مهم‌تر از اعمال شب نوزدهم‌ و بیست‌ و یکم است. شب‌های نوزدهم و بیست‌ و یکم، یک غسل مستحبی دارند؛ اما شب بیست ‌و سوم دو غسل دارد. خواندن سوره‌های «دخان»، «روم» و «عنکبوت» در شب بیست ‌و سوم سفارش شده است. برادران اهل تسنن به بیست ‌و هفتم اعتقاد دارند و این شب را احیاء نگه می‌دارند و اعمال شب قدر را به جا می‌آورند. شیعه هم البته شب بیست ‌و هفتم احیاء دارد؛ اما تنها در اول شب و البته برخی قایل به شب قدر بودن شب نیمه شعبان هستند. اندازه‌گیری برنامه‌های ما اعم از سلامتی، عمر طولانی، رفاه، بلا، گرفتاری و هر پیشامدی در شب قدر اتفاق می‌افتد. شبی که مورد اختلاف است و حتی برخی، عید فطر را برای آن قائلند. برخی اولیاء، تمام سال را احیاء می‌گرفتند تا آن شب قدر که معلوم نیست چه وقت است را درک کنند.
شب قدر بهترین ایام سال است. ملائکه به اذن خدا به روی زمین می‌آیند تا مقدرات ما را معلوم می‌کنند. ملائکه می‌آیند و دور دل ما می‌گردند؛ اما جای خالی نمی‌بینند که وارد شوند. فرودگاه دل ما برای فرود ملائکه خالی نیست.
عالم ربانی فقید «آیت‌الله بهجت» نیز درمورد شب قدر فرموده‌‌اند: بسیاری از بزرگان شب‌های ماه رمضان را بیدار می‌ماندند و نمی‌خوابیدند. هر چند از نظر ما تقریبا واضح است که شب بیست و سوم ماه رمضان شب قدر است، و  اول ماه باید قدری دقت شود که اول ماه دقیقا تشخیص داده شود. آیت‌الله بهجت قرآن سر گرفتن را مخصوص شب قدر نمی‌دانست و معتقد بود که خیلی از عبادات‌ وجود دارد که ما به جهت اینکه نوشته است در فلان زمان آن را باید بجا آورد، ما خود را از آن محروم می‌کنیم.
 
عفو و زدودن کینه از جان! 
حمید احمدی
 امیرمومنان ‌علیه‌السلام: "بالعَفوِ تُنزِلُ‌الرحمَةُ" (غرر الحکم) با عفو، رحمت [خداوند]  فرود می‌آید.
  خداوند سبحان از ماه رمضان به ماه رحمت یاد می‌کنند و بشارت داده‌اند، هم درب‌های متکثری و متعددی برای ورود به بحر رحمت بی‌انتهایش در این ماه گشوده می‌شود و هم پیوسته و همواره از ساعات و آنات، درهای رحمتش در این ماه عظیم بر بندگانش مفتوح است و هم موانع عروج بندگان با احسان و نیکی محدود می‌گردد؛ چون شیطان به غُل و زنجیر افکنده می‌شود.
 پس باید همت نمود تا وارد این درهای گشوده خداوندی در این فرصت بی‌بدیل با توسل به اعمال نیک و احسان به خلق و ارتقای درک معانی و معارف حقه شد. 
از  صاحب‌دلی پرسیده شد که برای ورود به این باب و شهر رحمت خداوند به چه نیاز است؟
گفت: عفو و بلکه بالاتر، زدودن دل از کینه، چون فرمودند: "و لیعفوا و لیصفحوا"
یعنی مرتبه پایین عفو است که گذشتن از غیر و کسی است که در حق ما بدی نموده و خسارتی وارد کرده است و مرتبه بالاترش پاک کردن قلب و دل از بدی اوست تا کینه‌ای در دل نماند که خود بازدارنده است.
اگر به چنین ارزش و درک و حقیقتی رسیدیم، همان خواهد شد که جوانمرد عالم و نماد عفو و صفح، امیرمؤمنان علیه‌السلام فرمودند: "بالعفو تُنزل الرحمه"، برکت و رهاورد این گذشت، خود گشودن درب رحمت است، هم برای خود و هم دیگران و جامعه!
حکمت خداوند در این است که با بخشیدن، بخشیده شویم و هم با صفح، جان خویش پاک سازیم تا عروج نماییم.
سپس گفت: این صفح و دل خالی کردن از کینه، لازمه‌اش استغنای جان است که امکان رسیدن به مرتبت بالاتر و آن نیکی کردن بر کسی که بدی کرده است را میسر می‌کند. چنانچه پیامبر رحمت و آن بزرگ‌مردان اهل‌بیتش و تربیت‌شدگان مدرسه الهی‌ایشان، فراوان چنین کردند و بلکه از خداوند رهایی و نجات کسی که بدی کرده و موجب آزار و رنجش شده را طلب کردند. 
خداوند در وصف نیکان از بندگانش فرمودند: "وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ"
 آنان‌که همواره با خوبی‌های خود نسبت به مردم، بدی‌های آنان را نسبت به خود برطرف می‌نمایند، فرجام نیک آن سرای، ویژه آنان است. (رعد،۲۴)
گفت: بله با استغنای نفس از غیر خداوند و فقط به رحمت او چشم داشتن و باور به توانایی‌هایی که او لطف کردند و درک و ورود به این مقامات، همه به عنایت او ممکن خواهد بود!
 چنانچه پس از اظهار استغنا، نور لطف سیمرغ شامل حال مرغان می‌شود. آنجا که عنقا در رساله‌الطیر خطاب به مرغان می‌گوید: 
" کمال بی‌نیازی موجب عزت می‌شود و زیبایی بخشش موجب بلند نظری و پذیرش است.
پس از آنکه میزان ناتوانی خود را در شناخت ارزش ما دانستید؛ پس بر ما سزاوار است تا شما را پناه دهیم که اینجا خانه بخشش و جایگاه نعمت است."
حاجب لطف آمد و در بگشاد
هر نفس صد پرده دیگر گشاد.
شد جهانِ بی‌حجابی آشکار 
پس ز نورالنور در پیوست کار.
جمله را در مسند قربت نشاند
بر سریر هیبت و عزت نشاند.
(عطار، منطق‌الطیر، ص۲۵۷)