جامعترین آیهی مکارم اخلاق
سوره اعراف، آیه ۱۹۹؛ خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ
این آیهی شریفه، سه دستور کلیدی برای بهبود روابط انسانی ارائه میدهد، از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است: «خداوند، نبی مکرم اسلام را با این آیه به مکارم اخلاق توصیه کرده است؛ و إنّه لَیسَ فِی القُرآنِ آیةٌ أَجمع لِمَكارِمِ الأَخلاق مِن هذه الآیةِ» (تفسیر صافی، ج ۲، ص ۲۶۱)
به نظر میرسد جامعیت آیه از این جهت است که همه جوانب اخلاقی و همهی برخوردهای اخلاقی را در بر گرفته است؛ خداوند متعال در این آیه، هم به اخلاق فردی اشاره دارد خُذِ الْعَفْوَ و هم به اخلاق اجتماعی وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ؛ هم برخورد ایجابی را بیان میکند خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ و هم برخورد سلبی را وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ؛ هم نحوهی برخورد با آدمهای فهمیده را مورد توجه قرار داده است وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ و هم نحوی برخورد با آدمهای نادان را وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ؛ از طرفی نیز آیه اطلاق دارد و برای همهی افراد و در همهی حوزههای زندگی اعم از خانوادگی، سیاسی، اجتماعی و... کاربرد دارد.
در مجموع مضمون آیه بیانگر این نکته است که در حقوق شخصی عفو پیشه کنید؛ در حقوق اجتماعی در مرحلهی اول، برخورد ایجابی داشته باشید و دیگران را دعوت بهخوبی کنید؛ ولی اگر به جهت جاهل بودن طرف مقابل، جای دعوت بهخوبی نبود، به مرحلهی دوم عمل کنید که برخورد سلبی است و عبارت است از رویگردانی کردن از فرد جاهل.
این سه دستور کلیدی که خداوند متعال برای بهبود روابط انسانی ارائه میفرماید، در همه عرصههای زندگی کارساز است؛ لکن در این مجال، به نقش اساسی این سه دستور در مسائل خانوادگی میپردازیم.
1. بخشش خُذِ الْعَفْوَ در خانواده
بخشش بهعنوان یکی از ارکان اصلی سلامت روابط خانوادگی، اثرات چندبُعدی در خانواده دارد که به برخی از آنها اشاره میشود.
کاهش تنشها
در خانواده، خطاها و اختلافات اجتناب ناپذیرند. بخشش باعث میشود که چرخهی انتقام که عبارت باشد از: خطا، خشم، پاسخ متقابل، از بین برود و تنشها کاهش یابد. بخششِ اشتباهات همسر، فرزندان یا سایر اعضا، مانع تبدیل مشکلات کوچک به بحرانهای بزرگ میشود.
تقویت محبت و پیوندهای عاطفی
گذشت از خطاهای دیگران، فضای اعتماد و صمیمیت را تقویت میکند. مطالعات روانشناختی نشان میدهد در خانوادههای بخشنده، سطح بالاتری از همدلی و درک متقابل وجود دارد. سخن رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) هم ناظر به این اصل است که بخشودگی باعث عزیز شدن افراد میشود: «علیکم بالعفو، فإن العفو لا یزید العبد إلا عزا، فتعافوا یعزکم الله».
الگوسازی رفتاری برای فرزندان
کودکان با مشاهدهی بخشش میان والدین، بهصورت غیرمستقیم مهارتهای حل تعارض و مدیریت خشم را میآموزند.
2. ترویج نیکیها در خانواده وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ
دعوت به نیکیها در خانواده، نوعی سرمایهگذاری اخلاقی است. نمونهی امر به نیکی در خانواده، سخنان جناب لقمان به فرزند خویش است که او را به مصادیقی از نیکیها دعوت میکند: یَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ
دعوت به نیکی در خانواده، اثراتی به همراه دارد که بهاختصار به مواردی اشاره میکنیم.
تقویت هویت اخلاقی خانواده
دعوت به نیکیها، معیارهای رفتاری مشترکی مانند صداقت، احترام و مسئولیتپذیری را در خانواده نهادینه میکند و همچنین باعث میشود خانوادهها، کمتر در معرض آسیبهای اجتماعی (مثل دروغگویی یا بیاحترامی) قرار گیرند.
الگوسازی مثبت و ایجاد سرمشق عملی
دعوت به نیکیها زمانی مؤثر است که همراه با مشارکت فعال باشد. وقتی والدین، خود، مجری نیکیها باشند (مثل حفظ احترام به یکدیگر)، کودکان بهجای پذیرش دستوری، این رفتارها را بهعنوان هنجار طبیعی میپذیرند.
حل تعارضات بر محور اخلاق
بهجای تمرکز بر اشتباهات، با توصیه به کارهای پسندیده (مثل گفتگوی محترمانه)، رفتارهای نادرست اصلاح میشود.
3. دوری از ناآگاهان وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِين
بهترین راهکار در مقابل رفتارهای جاهلانه، نادیدهانگاری رفتار آن فرد است. در خصوص این گزارهی اخلاقی و تأثیر آن در روابط خانوادگی نیز به دو اثر اشاره میکنیم.
حفظ آرامش خانواده
مطالعات نشان داده است که برخی اختلافات با سکوت یا بیتوجهی به رفتارهای تندِ دیگران (مثل پرخاشگری بیمنطق) بهتر مدیریت میشوند.
تمرکز بر اهداف اصلی
در خانواده، رها کردن رفتارهای غیرمنطقی افراد باعث میشود بتوانیم به اهداف اصلی زندگی مشترک تمرکز کنیم، پس بهجای درگیری با افراد لجوج، بایستی انرژی صرف تقویت نقاط مثبت خانواده گردد.
فمینیسم یا تحقیر زنان
فرهاد قنبری

درست است که در مسئله پوشش، زنان ایرانی محدودیتهایی نسبت به قبل از انقلاب سال ۵۷ دارند؛ اما از لحاظ تحصیلات و اشتغال و موقعیت اجتماعی، زنان امروز ایران در جایگاهی قرار دارند که با هیچ برهه تاریخ ایران قابل مقایسه نیست. یک کلیپ رقص در یک مدرسه یا لَوندی و صحنههای اروتیک در چند فیلمفارسی و یا اسکی همسر شاه در سوئیس و یا شنای زنان ثروتمند شمال تهران در دریای خزر، بیانگر موقعیت کلی زنان ایران قبل از انقلاب نیست؛ بلکه بیسوادی بیش از نود درصد دختران، اشتغال روزانه بخش بزرگی از زنان به جمعآوری شپش موهای دخترانشان، خشونت خانوادگی افسارگسیخته، مرگومیر بالای زنان هنگام زایمان، گره خوردن سرنوشت دختران و زنان ایرانی به دار قالی، از دست دادن چند نوزاد به علت مریضی و مواردی از این قبیل، بخشی از واقعیت زنان این سرزمین است.
در سالهای اخیر جریان رسانهای تحت حمایت غرب با استفاده از جهالت تندروها و محافظهکاران، نوک پیکان حملات فرهنگی خود را به سمت زن و خانواده در ایران نشانه رفت و با القای اینکه بدبختتر از زن ایرانی، موجودی روی کره زمین نیست و زن ایرانی موجودی خوشبخت بود که پس از انقلاب به فلاکت افتاد، هرزگی و دریدگی و لاابالیگری را به جای حقوق زن در جامعه ترویج میدهند.
حال به جرئت میتوان ادعا کرد که این میزان تحقیر و توهینی که امروز به نام فمینیسم و حقوق زن در حق زنان و دختران اعمال میشود را در کمتر جریان و دوره فکری و سیاسی در تاریخ این سرزمین میتوان مشاهده کرد. فمینیسم مبتذل مجازی کاری کرده است که بسیاری از زنان و دختران، داوطلبانه در پروژه خودتحقیری شرکت میکنند و آن را به عنوان سند آزادی خود با افتخار بالا میبرند!
فمینیسم مجازی با گفتار و رفتار و کردار گستاخ و وقیح، عموماً چهرهای غیرعقلانی، قبیح، دریده، وقیح، زشت غیربهداشتی و سادهلوحانه از دختران ارائه میدهد. این صورت از فمینیسم فاقد مبنای فکری که تهیبودگی خویش را با توسل به توهین به دیگران و دریدگی در کلام و رفتار به عرصه اجتماع میآورد، در نهایت حامل و عامل آسیبهای بسیار جدی برای نسلهای جدید و دختران نوجوان است.
تحت تاثیر اینچنین فضایی، بسیاری از دختران نوجوان و جوان تصور میکنند با فحاشی و توهین به مردان، تمرد و بیاحترامی به والدین، روابط متعدد جنسی و بیان صریح آن، پوششها و آرایشهای به غایت عجیب و زشت، بدن نمایی، سیگار کشیدن در کوچه و خیابان، ادبیات چاله میدانی (به اصطلاح خودشان لاتی)، مصرف الکل و گُل و علف و مواردی از این قبیل، از انقیاد جامعه مردسالار خارج شده و به خودمختاری و سوژگی و استقلال فردی دست مییابند.
این دختران جوان عموماً آگاه نیستند که زیستن در چنین فضایی پس از گذشت مدتی آنها را به فردی دمدستی و هرجایی و تنها و افسرده و احتمالاً معتاد تبدیل خواهد کرد که هر روز باید وقت و هزینه خود را به جیب تراپیستهای عموماً کَلاش و روانشناسان زرد ریخته و در نهایت تا پایان عمر با دهها مشکل و آسیب روانی دست به گریبان باشند.
این صورت از فمینیسم که امروز از سوی برخی از لمپن - فعالان حقوق زن برجسته شده، توسط رسانهها و برخی سلبریتیها و بازیگران سینما دنبال میشود، بیشتر از آنکه در راستای دفاع از حقوق و آزادی زنان باشد، شیوهای از ابتذال کشیدن فمینیسم و نابودی و به تباهی کشاندن آینده دختران این سرزمین است.