امام حسین علیه‌السلام:  شایسته نیست که انسان با ایمان، نافرمانی خدا را مشاهده کند و با بی‌تفاوتی از آن چشم بپوشد؛ بلکه او وظیفه دارد در جلوگیری از منکر اقدامی بکند.  (وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۲۵) 

مطالب صفحه فرهنگی و اجتماعی 1215

مخاطب کیست؟    

محمد محمدی

گروه النصره وظیفه‌اش این است که تصویری هولناک، وحشتناک و مشمئزکننده از مسلمانان در سراسر جهان بسازد. اینها فقط دشمن شیعه نیستند، اینها دشمن اسلامند. وظیفه اصلی این گروه، تصویرسازی است. ارائه تصویری زشت و غیر انسانی از مسلمانان به بهانه جنگ سـوریه!

یک پرسش مهم قبل از تولید یک متن رسانه‌ای این است که مخاطبان این متن چه کسانی هستند؟ هنگامی هم که متن در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد، همین پرسش می‌تواند به درک بیشتر متن کمک کند. 
برداشت‌های مختلف
 گروه تروریستی «النصره» وابسته به سازمان القاعده با صدور بیانیه‌ای در فیس‌بوک، مسئولیت حمله به آرامگاه «حِجر بن عُدَی» را بر عهده گرفت. 
تروریست ها که نبش قبر کرده بودند، در این بیانیه مدعی شدند پیکر حجر بن عدی را در جای دیگر بر اساس اصول شرعی خاک کرده‌اند، چرا که پیش از این، وی بر خلاف اصول شریعت دفن شده بود!
در اعتراض به این هتک حرمت در شهرهای مختلف راهپیمایی شد. در راهپیمایی ها تصویر ضریح تخریب شده و مزار نبش قبر شده‌ی حجر بن عدی دیده می شد. این تصاویر ماهیت و حقیقت گروه های تکفیری را آشکار و بغض و کینه آنان را به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و دوستان اهل‌بیت نشان می داد. 
اما این تصاویر را از زاویه دیگری هم می توان دید. فقط مسلمانان نبودند که شاهد این تصاویر بودند. بسیاری از مردم با ادیان، مذاهب و فرهنگ های مختلف شاهد این صحنه ها بودند. آنان چه برداشتی از این تصاویر داشتند؟ آیا آنان فقط گروه النصره را می دیدند؟ مردم عادی در سرتاسر جهان چقدر می توانند میان عموم مسلمانان و یک گروه کوچک تکفیری تفکیک کنند؟ آیا از دید آنان مسلمانان افرادی نبودند که برای پیروزی دست به هر کاری می زنند؟ آیا این تصاویر، مسلمانان را گروهی وحشی معرفی نمی-کرد؟ آیا بسیاری از مردم این برداشت ها را به بسیاری از مسلمانان تعمیم نمی دهند؟ 
به نظر می‌رسد گروه النصره وظیفه‌اش این است که تصویری هولناک، وحشتناک و مشمئزکننده از مسلمانان در سراسر جهان بسازد. اینها فقط دشمن شیعه نیستند، اینها دشمن اسلامند. وظیفه اصلی این گروه، تصویرسازی است. ارائه تصویری زشت و غیر انسانی از مسلمانان به بهانه جنگ سـوریه! ما می‌بینیم هر جنایتـی که این گـروه تروریستی انجام می دهد، در همه شبکه های اجتماعی و وبگاه‌ها به سرعت پخش می شود. آنها هم سعی می‌کنند هر روز تنوع جدیدی به جنایات خود بدهند و به شکل جدیدی چهره اسلام را تخریب کنند. 
در اینجا مشاهده می شود که یک مسلمان و یک شیعه در رویارویی با این تصویر، برداشتی کاملاً متفاوت با یک مسیحی دارد. شیعیان این تصاویر را دلیل بر بغض و کینه نسبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و شیعیان امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام) می دانند. اما این تصاویر برای مسیحیان به این شکل بازنمایی می شود که مسلمانان به جان هم افتاده اند و هولناک‌ترین جنایت‌ها را مرتکب می‌شوند. در ذهن مخاطبی که با اسلام آشنا نیست، بطور ناخودآگاه عمل یک گروه کوچک به تمام مسلمانان تعمیم می یابد. 
شناخت مخاطبان
در سواد رسانه می خواهیم افراد به درجه ای از مهارت برسند که بتوانند طیف مخاطبان یک پدیده رسـانه‌ای را شناسایی کنند. ما در حالت عادی فقط خـودمان را به‌عنوان مخاطب می بینیم. سواد رسانه دید ما را وسیع می کند و می خواهد به ما همه مخاطبان را نشان دهد و یک نگاه کلی و کلان ارائه دهد. 
سواد رسانه این سؤال را مطرح می کند که مخاطبان این اثر چه کسانی هستند؟ تولیدکننده چه کسانی را به‌عنوان گروه هدف انتخاب کرده است؟ و هر گروه چه برداشتی از این متن می‌تواند داشته باشد؟
مخاطب را هم ببینیم
تا به حال فیلم می دیدیم. از حالا قرار است مخاطبان را هم ببینیم. تا به حال نگاه ما به سمت پرده نمایش بود؛ اما حالا می-خواهیم از روی صندلی بلند شویم و به تماشای انبوه مخاطبان نشسته، بر صندلی بنشینیم. سواد رسانه برای درک بهتر متون رسانه‌ای به تماشای مخاطب می نشیند.
 
چرا یوسف خوش‌کیش اعدام شد؟   
اکبر مظفری
یوسف خوش کیش در سال ۱۳۴۰ به عنوان یازدهمین رییس بانک ملی ایران منصوب شد و تا سال 1356 در این سمت باقی ماند. او در سال ۱۳۵۶ دعوت جمشید آموزگار نخست‌وزیر وقت را برای ریاست کل بانک مرکزی ایران پذیرفت؛ اما عمر مدیریتش در سمت جدید، بیش از چند ماه دوام نیافت. در نیمه دوم سال ۱۳۵۷ که اعتصابات مردمی شدت گرفت و به درون بانک‌ها گسترش یافت، انجمن اسلامی کارکنان بانک مرکزی فعال شد و در آذر 1357 از ورود خوش‌کیش به بانک مرکزی جلوگیری کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خوش کیش تا مرداد ۱۳۵۹ دوران بازنشستگی اجباری را پشت سر گذاشت و در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۳۵۹ بر اساس تشخیص دادستان انقلاب، پرونده‌ای علیه اش به جریان افتاد و توسط اسدالله لاجوردی، دادستان انقلاب تهران و آیت‌الله محمد محمدی گیلانی، قاضی دادگاه انقلاب مورد رسیدگی قرار گرفت. وی پس از محاکمه، طبق اطلاعیه روابط عمومی دادستانی کل انقلاب به «خیانت بزرگ به اقتصاد کشور و هلاکت حرث و نسل» متهم شد. (روزنامه اطلاعات، 24/5/1359) الله وردی رجایی سلماسی از عوامل بانک مرکزی قبل از انقلاب می‌گوید: «موضوع اعدام آقای خوش‌کیش مربوط به عملیات بانکی نبود و موضوعش بیشتر فساد بود.» (خبرگزاری تجارت، شناسه خبر 108، 30/6/1393) 
دادستان دادسرای انقلاب، طی صدور اطلاعیه‌ای درباره کیفرخواست خوش کیش می‌نویسد: «معرفی کارمندان انقلابی بانک‌ها به ساواک، ارائه ۴۰۰ میلیون تومان وام غیرقانونی به هژبر یزدانی، ضرب سکه‌های ۱۰ پهلوی و اهدای آنها به ۷۸ نفر از سرسپردگان رژیم پهلوی، ارائه وام کلان به مجتمع صنعتی بهشهر بدون گرفتن وثیقه معتبر، پرداخت ۱۲ میلیارد ریال پول به بنیاد پهلوی برای احداث خانه‌ای در آمریکا، ارسال ۲۰۰ میلیون دلار پول به آمریکا از حساب دارایی ارتش شاهنشاهی در دی‌ماه 1۳۵۷، پرداخت ۴۰۰ میلیون تومان وام بدون وثیقه معتبر به ساربان‌ها، پرداخت ۱۵۰ میلیون تومان وام به منصور یاسینی، پرداخت ۴۰۰ میلیون تومان وام به میراشرافی و اهدای هدایای کلان به نصیری» (خبرگزاری ایسنا، 7 آذر 1400، کد خبر: 1400090604487) همچنین تسهیل خروج ارز از کشور به نفع عوامل دربار و ایادی رژیم پهلوی به مبلغ دو و نیم میلیارد دلار، از جمله سیاهه اتهامات وی محسوب می‌شود.
خوش‌کیش در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۳۵۹ به همراه نوزده عامل کودتا و از جمله سپهبد مهدیون اعدام شد؛ اما قصه او به اتمام نرسید. عوامل ضدانقلاب با هدف مشوش کردن چهره انقلاب، اتهامات او را نوسازی کرده و دلایل جدیدی برای اعدامش عنوان نمودند. مهم‌ترین اتهامی که به عنوان دلیل اصلی اعدام خوش مطرح کردند، عبارت بود از: «ثابت نگاه داشتن ارزش ریال ایران در برابر دلار آمریکا به مدت پنج سال» حال سوال این است که چرا چنین اتهامی مطرح شد و هدف از آن چه بود؟ ضدانقلاب همیشه تلاش کرده است تا ماهی خود را از دل کاستی‌های نظام اسلامی صید کند. وقتی نوسان قیمت دلار آن را به بالاترین رقم خود نسبت به سال‌های گذشته رساند، فرصت مناسبی برای طرح این اتهام جدید ایجاد شد. این دروغ هرچند به تنهایی واجد ارزش‌گذاری نبوده و فاقد اثر بود؛ اما وقتی در کنار دروغ‌های دیگر به سپهر افکار عمومی تزریق شد، به سهم خود، امکان نقش‌آفرینی یافت.
اما هدف اصلی از طرح این دروغ چه بود؟ انقلاب اسلامی ریشه در دین و رهبری روحانیت دارد و این هر دو در گذشته مورد بی‌مهری قرار گرفته و تخریب شده است. دشمنی با عقلانیت، عناد با علم، تکفیر دنیای مدرن و ابزارهای نوین از جمله اتهامات روحانیت است که همواره در گوش مردم نجوا شده و متناسب با آنها قصه‌هایی ابداع، خلق و تبلیغ شده است. تولید اتهام ثابت نگاه داشتن ریال در مقابل دلار، ریشه در رسوبات این نوع نگاه دارد. آنها با این دروغ‌پردازی تکانه‌ای به دروغ‌های گذشته داده و با وام‌گیری روانی از آنها، امکان راست پنداری آن را بالا بردند تا انقلاب اسلامی و رهبران آن را فاقد عقلانیت و درک الزامات دنیای مدرن نشان دهند. غافل از اینکه چراغ دروغ، فروغ ندارد.