محمد ملکزاده
«اشرافیت» یکی از پدیدههای اجتماعی است که در طول تاریخ در جوامع بشری به اشکال مختلف بروز و ظهور یافته و همواره بهعنوان یکی از آفتهای اصلی جامعه و برخی نظامهای سیاسی بوده که عدم جلوگیری از به وجود آمدن تجملگرایی و اشرافیت بهویژه در بین مسئولین و زمامداران یک حکومت، باعث بروز مشکلات فراوان برای آن جامعه و بیاعتمادی بین مردم و مسئولین شده است.
نتیجه طبیعی جوامعی که اجازه میدهند که اشراف زمام امور اجتماعی را به دست بگیرند و خود را الگوی جامعه قرار دهند، چیزی جز نابهنجاری در حوزه اجتماع و تجاوز از حدّ و حقوق و قانون در امور سیاسی و… نخواهد بود. اینگونه است که زمام امور اجتماعی از حالت اعتدال خارج شده و گرفتار انحراف میگردد. درنتیجه باعث کاهش همبستگی و اتحاد و همدلی و بیاعتمادی جامعه بهنظام سیاسی را موجب میگردد.
یکی از شاخصههای اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران که این حکومت را از سایر نظامهای سیاسی موجود در جهان متمایز مینماید، فرهنگ مبارزه با اشرافی گری و تجملگرایی و ترویج زندگی اسلامی و ساده و بدون تجمل میباشد که بهدفعات مختلف از سوی امامین انقلاب مورد تاکید قرار گرفته است که زمامداران و مسئولین کشور و سایر اقشار اجتماعی مراقب و مواظب باشند که از مردم فاصله نگیرند و دچار دنیاطلبی و تجملگرایی نشوند. مسئلهای که در سالهای اخیر متأسفانه مورد بیتوجهی برخی از مسئولان قرار گرفته است. یکی از آن آسیبهای اشرافی گری، گسترش بیعدالتی و فاصله طبقاتی است و باعث میشود تا توازن اقتصادی در کشور از هم بپاشد و فشار طبقاتی در جامعه افزایش پیدا کند.
رابطه مستقیم ظهور اشرافی گری و تضعیف نظام اسلامی
اشرافیگری، موجب تضعیف نظام اسلامی و مخالفت با دیدگاه اسلام و سیره معصومین علیهمالسلام است. منش تجملگرایی حادثه عظیمی همانند عاشورا را به وجود آورد… اشرافی گری موجب به چالش کشیده شدن انقلاب اسلامی است در وقایعی همچون فتنه سال ۸۸ و فتنه سال جاری همگان دیدند که منش اشرافی گری یک تعداد انسانهای بیدرد را که توهم رهبری اجتماعی و نمایندگی مردم داشتند، در نقطه مقابل نظام قرارداد.
به راه افتادن مسابقه اشرافی گری و چشم و همچشمیهای مذموم در جامعه، یکی دیگر از آسیبهای اشرافیگری است. این آسیب، نظام مقدس اسلامی را از درون دچار استحاله میکند و آسیب آن بهکل جامعه سرایت میکند.
راههای مقابله با اشرافیگری
یکی از راههای مقابله با اشرافی گری ترویج الگو و سیره اهلبیت (علیهم السلام) است. ما مسلمان و شیعه هستیم و الگویمان حضرت علی (علیه السلام) و اهلبیت هستند. لقب ابوتراب برای امام اول، نشان از ساده زیستی آن حضرت دارد. به خاطر مشی ساده زیستی و خاکی بودن، به این لقب مشهور شد. نامه امام علی (علیه السلام) به عثمان بن حنیف مشهور است که چگونه وی را از حضور در مجلس اشراف برحذر داشت. ایشان بهصراحت بیان داشت که حاکمان بایستی مانند ضعیفترین اقشار جامعه زندگی کنند. بنابراین اگر ما شیعه و مدعی دوستداری اهلبیت(علیهم السلام) هستیم، باید در رفتارهای حکومتی خود نیز به آن حضرت تمسک کنیم. حضرت امام خمینی (ره) باوجود آنکه بزرگترین قدرت حاکمیتی را در ایران معاصر داشت؛ اما آنقدر ساده و بیتکلف زندگی میکرد که موجب حیرت اشخاصی میشد که از سراسر دنیا برای دیدار با ایشان به حسینیه جماران میآمدند. مقام معظم رهبری نیز بارها در سخنانشان بر پرهیز از اشرافیگری تاکید داشتهاند و خود نیز الگویی برای زیست ساده بودهاند.
یکی دیگر از راههای مقابله با اشرافیگری، فرهنگسازی است. برای مقابله با اشرافیگری باید در جامعه و از سنین کودکی از مدارس ابتدایی و فرهنگسازی شود. باید فرهنگ قرآنی در جامعه نهادینه گردد. قرآن کریم میفرماید: کسانی که طلا و نقره (منظور ثروت است) جمع میکنند، اگر از آن در راه خدا انفاق کردهاند که پاداش دارند و در غیر این صورت عذابی دردناک در انتظارشان است. راه دیگر مقابله با اشرافیگری در جامعه، اخذ مالیات متناسب با درآمد سرمایهداران است. در همه کشورها بهویژه کشورهای پیشرفته، از سرمایهداران مالیاتهای کلان دریافت میشود و آنان موظفاند بخش قابلتوجهی از سرمایههای به دست آورده را به دولت تقدیم کنند؛ اما در جمهوری اسلامی تاکنون فرار مالیاتی قشر سرمایهدار، بسیار گسترده بوده که برخلاف عدالت است. تاکنون وضع مالیاتها چندان عادلانه نبودهاند؛ زیرا سرمایهداران و اشراف به طرق مختلف از پرداخت مالیات فرار میکنند؛ اما طبقات پایین و اقشار حقوقبگیر با درآمد ناچیز چهبسا مالیات میپردازند. دراینباره میتوان مالیاتهای خاصی را برای اشراف، ثروتمندان و مرفهین وضع کرد تا ضمن آنکه آنها به کسب ثروت مشغولاند، بخش قابلتوجهی از درآمدشان صرف رسیدگی به طبقات محروم شود.