امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

قضاوت کنید!

اکبر مظفری

 

روز دوازدهم آبان‌ماه، عده‌ای آشوبگر با ریختن سنگ، چوب و نخاله‌های ساختمانی در آزادراه کرج ـ قزوین، آن را مسدود کرده و علاوه بر ایجاد اختلال در روند عبور و مرور خودروها، اموال عمومی و خصوصی مردم را تخریب می‌کنند. در این اثنا، سید روح‌الله عجمیان با لباس بسیجی، بدون داشتن هیچ‌گونه سلاحی، همراه تعدادی از مردم، اقدام به رفع انسداد آزادراه می‌کند که مورد حمله آشوبگران قرار گرفته و با وضع فجیعی، مظلومانه به شهادت می‌رسد.

روز سوم مهرماه، محسن شکاری به همراه عده‌ای آشوبگر، خیابان ستارخان تهران را مسدود کرده و با ایجاد اختلال در نظم و امنیت جامعه، مانع عبور و مرور خودروها می‌شود. او سپس به ایجاد رعب، وحشت و سلب آزادی و امنیت مردم پرداخته و پس از زخمی‌کردن یک مامور امنیت، با سلاح سردی که به همراه داشته از صحنه حادثه می‌گریزد. نهایتاً دادگاه او را محاکمه و به‌حکم محاربه، به «اعدام» محکوم می‌کند که این حکم اجرا می‌شود.
حال دو نفر از دنیا رفته‌اند. اولی در راه ایجاد امنیت عمومی، بدون کمترین تعرضی به آشوبگران، در هنگام رفع انسداد آزادراه مورد حمله قرار گرفته و جان‌باخته است و دومی به طور علنی در دادگاه محاکمه و بر اساس قوانین جاری محاکم قضایی، به اعدام محکوم شده و حکم درباره‌اش اجرا شده است. فارغ از ماهیت، چرایی و چگونگی این دو موضوع، آنچه واضح و مبرهن است؛ اولی نماد و سمبل طرف‌داری از امنیت مردم و نظام اسلامی است و دومی به نماد و سمبل سلب امنیت عمومی و دشمنی با نظام اسلامی تبدیل شده است. حال بااین‌وصف، واکنش‌ها نسبت به این دو موضوع، بسیار تامل برانگیز و عبرت‌آموز است.
در دفاع از شهادت اولی که کارگر روزمزد و کارگرزاده است، همۀ شخصیت‌ها و نهادهای داخلی و خارجی خاموش‌اند و از کنار آن بی‌اعتنا و بعضاً نقادانه می‌گذارند، تا اینکه رهبر معظم انقلاب در یک سخنرانی عمومی از او یاد می‌کنند که همین فتح بابی برای تمرکز رسانه‌های انقلابی بر او می‌شود. بااین‌همه، باز خیل عظیمی از مصلحت‌اندیشان داخلی و خارجی، آن را به سکوت برگزار می‌کنند. اما در دفاع از مرگ دومی که جوانی معمولی و بازیکن رایانه‌ای است، تقریباً تمام رسانه‌های معاند خارجی به همراه شخصیت‌های نقاد داخلی، به میدان آمده و از اصل و اساس حکم تا علل و چرایی اعدام را، با تیشه نقد می‌کوبند تا جایی که سازمان عفو بین‌الملل نیز به موضوع ورود کرده و از آن با وصف «وحشتناک و ناعادلانه» یاد می‌کند و آقایان کروبی و موسوی نیز اطلاعیه صادر می‌کنند!
صف‌آرایی دو جبهه، کاملاً روشن و مشخص است. در یک سو طرف‌داران و در سوی دیگر بدخواهان نظام اسلامی ایستاده‌اند. حال سوال این است که ما در کدام جبهه و به چه دلایلی ایستاده و به کدام سو و چرا سنگ می‌زنیم؟! آیا رواست در میدان دشمن بازی کرده و آرمان بلند نظام اسلامی را تضعیف و تخطئه کنیم؟! تاریخ، قصورهای اهل نظر را نخواهد بخشید.