تغییرات زیادی تحت تاثیر شبکههای اجتماعی در ارزشها، ساختار، سبک زندگی و نگرشهای افراد و خانوادهها ایجاد شده است. زمانی عکسهای خصوصی و خانوادگی و روابط، حریم مشخصی داشت و ورود افراد غریبه به خانه را بد تلقی میکردند. اما حالا، حتی خصوصیترین مسائل زندگی و لحظههای خودمانی نیز در شبکههای اجتماعی انتشار میشود. ایجاد سوءتفاهم و سردشدن روابط زوجین از نتایج و تبعات منفی شبکههای اجتماعی است. طلاق و افزایش آن نیز نتیجه شبکههای مجازی است. انسان در خانواده، فرآیند جامعهپذیری را میآموزد که مجموعههایی از بایدها و نبایدهاست و بالاخره نقشهایی را در روابطش با دیگران یاد میگیرد.
به نظر میرسد نوعی گذار از سنت به مدرنیته، سبب رشد و گسترش آسیبهای نوپدید شده است. همچنین از مهمترین دلایل گسترش رو به افزون آسیبهای جدید و نوپدید ناشی از فناوریهای نوین و شبکههای مجازی، نبود آموزش از سوی خانواده و عدم فرهنگسازی صحیح است؛ لذا یکی از زمینههای اصلی در بروز مشکلات خانوادگی و اصولاً نارضایتی از زندگی مشترک، فضای مجازی است که تحت تاثیر تولیدات رسانهای به وجود آمده و باعث آن شده تا سطح توقع و رضایت از زندگیهای مشترک را به خصوص در میان نسل جوان بالا ببرد. تحت تاثیر این فضا آنچه جوان باید از زندگی مشترک انتظار داشته باشد، به نوعی تحریف میشود. لذت و صمیمیتی که از برنامهها و محتویات رسانهها مانند فیلمها و سریالها در اذهان جوانان نقش میبندد تا حد بسیار زیادی در زندگی طبیعی قابل دستیابی نخواهد بود که این امر میتواند تبعات زیانباری برای آینده جوانان به همراه داشته باشد.
یکی از جدیترین نگرانیها در مورد تاثیر فضای مجازی بر خانواده، کاهش کیفیت ارتباطات خانوادگی است. اعضای خانواده اغلب به جای گذراندن وقت با یکدیگر، ساعات زیادی را در فضای مجازی میگذرانند. این موضوع میتواند باعث کاهش زمان با کیفیت بین اعضای خانواده شود و به تدریج فاصله عاطفی میان اعضا را افزایش دهد. اینترنت همچنین شکاف میان نسلها را بیشتر کرده است و اکنون شکاف میان نسل دوم و سوم علاقهمند به اینترنت نیز آشکار شده، به گونهای که هیچ یک زبان دیگری را نمیفهمند.
امروزه با ورود وسایل و فنّاوریهای جدید به عرصه خانوادهها، شاهد این هستیم که والدین و فرزندان ساعتهای متمادی در کنار یکدیگر مینشینند، بدون آنکه حرفی برای گفتن داشته باشند. ما دیگر کمتر نشانههایی از آن نوع خانوادههایی را داریم که والدین و فرزندان دور هم بنشینند، درباره موضوعات مختلف خانوادگی و کاری با هم گفتگو کنند و نظرات همدیگر را راجع به موضوعات مختلف جویا شوند. در شرایط فعلی، روابط موجود میان والدین و فرزندان به سردی گراییده و دو نسل به دلیل داشتن تفاوتهای اجتماعی و تجربههای زیسته مختلف، زندگی را از دیدگاه خود مینگرند و مطابق با بینش خود آن را تفسیر میکنند. نسل دیروز (والدین) احساس دانایی و با تجربه بودن میکند و نسل امروز (فرزندان) که خواهان تطابق با پیشرفتهای روز است، در برابر آنها واکنش نشان میدهد و چون از پس منطق و نصیحتهای ریشهدار و سرشار از تجربه آنها برنمیآید، به لجبازی روی میآورد.