جایزهای برای سیاهنمایی!
محمدرضا اسماعیلی
در این دوره از جایزه کن، دو فیلم «زن و بچه» ساخته سعید روستایی و «یک تصادف ساده» اثر جعفر پناهی به طور زیرزمینی تولید شده بود، در فستیوال کن به نمایش در آمدند و هر دو کارگردان از هم در سیاهنمایی از ایران در میان کشورهای دیگر سبقت میگرفتند.
عبدالرزاق محیالدین، وزیر اهل تشیع دولت عراق به امام خمینی پیشنهاد داد تا از رادیو عراق خبر ورودشان را اعلام و نقد به حکومت ایران را آغاز کنند. امام خمینی پاسخ دادند: امر داخلی است، شما دخالت نکنید! به سایر دولتها مربوط نمیشود!»
بعد از اینکه جعفر پناهی جایزه نخل طلایی را از جشنواره کن دریافت کرد، فضای مجازی پر شد از واکنشهای سرزنشآمیز، چرا که او در چند کلمه ایران را به سیاهترین شکل ممکن به تصویر کشید.
حتی در یکی از وبگاههای خارجی نوشته شده بود که چگونه میخواهد بعد از این حرفها به کشورش بازگردد. اما پناهی به ایران برگشت. جعفر پناهی که دستیار عباس کیارستمی بوده، در این دوره موفق به دریافت نخل طلایی شد.
این موضوع ما را به سال ۲۰۰۹ و ماجرای بهمن قبادی میبرد؛ زمانی که قبادی که مدتی از ایران خارج شده بود و فیلم «چه کسی از گربههای ایرانی خبر دارد؟» را در جشنوارههای مختلف به نمایش گذاشته بود، نامه سرگشادهای خطاب به عباس کیارستمی، برنده نخل طلایی کن، منتشر کرد. در این نامه، قبادی به خاطر اینکه کیارستمی به او گفته بود «فیلمسازی اجتماعی نیست»، با لحن تندی او را سرزنش کرد.
وقتی که کیارستمی پناهیها را نقد میکند.
بهمن قبادی در نامهاش از برخورد تلخ و غیرمنتظره کیارستمی در جشنواره ابوظبی گلایه کرد. او گفت که کیارستمی ابتدا فیلمش را در تهران دیده و تحسین کرده بود؛ اما بعدها در ابوظبی نظرش را تغییر داد و فیلم را نقد کرد.
همچنین قبادی و دیگر فیلمسازان اجتماعی مانند جعفر پناهی را با الفاظ تند مورد انتقاد قرار داد. کیارستمی آنها را به دروغگویی متهم کرد و گفت: «وقتی تماشاگران برای فیلمی دست میزنند، مرگ آن فیلمساز فرا رسیده است.»
نظر استاد چی بود؟
شاید این سؤال مطرح شود که از نظر عباس کیارستمی که خود استاد جعفر پناهی بوده، فیلم اجتماعی چیست؟ پاسخ کیارستمی را میتوان به همه سینماگرانی که در ژانر اجتماعی به دنبال سیاهنمایی هستند تعمیم داد.
عباس کیارستمی در پاسخ به قبادی تأکید کرد که هیچ قانون یا الزامی وجود ندارد که هنرمند حتماً باید فیلمی اجتماعی یا سیاسی بسازد. او گفت: اولاً، فیلمساز باید احساس آزادی و امنیت کند و تنها در مقابل آنچه خودش به خودش حکم میکند مسئول باشد، نه حکمی که از بیرون به او تحمیل میشود. ثانیاً، کدام یک از فیلمهای من اجتماعی نبودهاند؟
شاگرد ناخلف
کیارستمی افزود اگر منظور از فیلمهای اجتماعی، فیلمهای سیاسی است، او از این نوع فیلمها پرهیز میکند، چون فیلمهای سیاسی، تاریخ مصرف مشخصی دارند. به اعتقاد او، هنر باید مقداری خود را از سیاست جدا نگه دارد. اما هر فیلم خوبی که ساخته شود، به هر حال درباره انسان امروز است و انسان موجودی اجتماعی است.
کیارستمی همچنین گفت که فیلمهای شعارگونه را دوست ندارد و آنها را در شأن هنر نمیداند. او معتقد است هنر جایگاه رفیعی دارد و نباید آلوده مسائل سیاسی روز شود.
اما اینکه الزاماً فیلم سیاسی مناسب مد روز و به نرخ روز بسازم، راستش من سعی میکنم از آن پرهیز کنم. برای اینکه جایگاه هنر را رفیعتر از آن میدانم که خودش را آلوده مسائل سیاسی روز کند.
به خارجیها ربطی ندارد.
در این دوره از جایزه کن، دو فیلم «زن و بچه» ساخته سعید روستایی و «یک تصادف ساده» اثر جعفر پناهی به طور زیرزمینی تولید شده بود، در فستیوال کن به نمایش در آمدند و هر دو کارگردان از هم در سیاهنمایی از ایران در میان کشورهای دیگر سبقت میگرفتند.
شاید آوردن این توئیت از علیرضا زادبر، کارشناس تاریخ معاصر به این نوع مطالبه و مقابله کمک کند برای درک و تفهیم تفاوتها: «وقتی امثال سعید روستایی و جعفر پناهی، بد ایران و حکومتش را پیش اجنبی میبرند، یاد این اَبرمرد افتادم. شاه، خمینی را به عراق تبعید کرد.
عبدالرزاق محیالدین، وزیر اهل تشیع دولت عراق به امام خمینی پیشنهاد داد تا از رادیو عراق خبر ورودشان را اعلام و نقد به حکومت ایران را آغاز کنند. امام خمینی پاسخ دادند: امر داخلی است، شما دخالت نکنید! به سایر دولتها مربوط نمیشود!»
علاقهمند به سیاهنمایی
سینمای زیرزمینی ایران، نه از علاقه واقعی به سینما یا نیاز ملی ساخته شده؛ بلکه پروژهای است بر اساس ذائقه جشنوارههای خارجی و تصویری است که آنها از ایران میخواهند نشان دهند.
ساخت فیلمهایی با تصویر منفی از ایران همیشه مورد حمایت قرار گرفته است؛ مثل جوایز بینالمللی (نخل طلا و خرس طلایی برای جعفر پناهی) و سرمایهگذاریهای خارجی مثل فیلم «کیک محبوب من» اثر مریم مقدم و بهتاش صنائیها و حتی فراهم کردن امکان پناهندگی و مهاجرت برای فیلمسازان مثل محمد رسولاف برای اثر دانه انجیر معابد.
میدانند چه کار میکنند!
اکبر عبدی که خود بازیگر ژانر کمدی است، در برنامه خندوانه در سالهای گذشته این نکته را بیان کرد که «جوایز بینالمللی میخواهند به بدبختیهایی که از ایران به تصویر کشیده میشود جایزه بدهند تا ما در این فیلمها بمانیم و درباره هیچ پیشرفتی فیلم نسازیم؛ اما آنها درباره هر چاخانی که فکر میکنند، میسازند و به خورد ما میدهند و این باعث تاسف است و هیچ فیلمی با این محور که ایران را یک سر و گردن بالاتر به تصویر بکشد، جایزه نمیگیرد. آنها خودشان میدانند چی کار میکنند»
عوارض فیلمهای ترسناک برای کودکان
تماشای فیلمهای ترسناک برای کودکان میتواند عواقب منفی داشته باشد و بهتر است از این کار پرهیز کنید. در زیر چند دلیل را برای این پیشنهاد مطرح میکنم:
تأثیر روانی
فیلمهای ترسناک ممکن است ترس و وحشت در کودکان ایجاد کنند و باعث شدید شدن اضطراب و ناراحتی شود. کودکان در دوران رشد و توسعه قرار دارند و تجربه این نوع فیلمها میتواند بر روحیه و روانشان تأثیر منفی داشته باشد.
خواب و استراحت
تماشای فیلمهای ترسناک قبل از خواب، میتواند باعث مشکلات در خواب کودکان شود. این نوع فیلمها میتوانند ترس و کابوسها را به وجود آورده و کودکان را از خواب بیدار کنند و کیفیت استراحت آنها را تحت تأثیر قرار دهند.
تأثیر بر رفتار
فیلمهای ترسناک ممکن است روی رفتار کودکان تأثیرگذار باشند. برخی کودکان ممکن است عملکردهای خود را بر اساس صحنهها و شخصیتهای ترسناکی که در فیلم دیدهاند، تغییر دهند. این ممکن است به ایجاد ترس، خشونت و رفتارهای ناپسند منجر شود.
مناسب نبودن محتوا
فیلمهای ترسناک معمولاً برای بزرگسالان تولید میشوند و شامل صحنهها و موضوعاتی است که برای کودکان مناسب نیست. محتوای خشونتآمیز، ترسناک و ترور را به کودکان نشان دادن میتواند متضرر کننده و ناشایست باشد.
الگوسازی
کودکان به راحتی الگوهای رفتاری را تقلید میکنند. تماشای فیلمهای ترسناک میتواند باعث الگوسازی ناپسند و تقلید رفتارهای خطرناک و خشن شود.
به جای تماشای فیلمهای ترسناک، بهتر است که به فیلمهای مناسب سن و محتوا برای کودکان دسترسی داشته باشند. فیلمهای سرگرمکننده، پر از معنا و آموزنده میتوانند روی خلاقیت و تخیل کودکان موثر باشند و به رشد سالم آنها کمک کنند.