امام باقر علیه السلام فرمودند:  به خدا سوگند که او (مهدی (علیه السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می فرماید: «اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٤١ 

فرهنگی و اجتماعی 1127

زینب‌الرِّضا
مرضیه عاصی
همیشه باید، زینبی باشد تا راه حسینش را ادامه بدهد و پیام او را در گوش‌ها نجوا کند و زبان علی در کام و رسالت حسین بر دوش، پیام خون برادر را به زمین‌وزمان برساند و الّا، "سرِّ نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود، کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود." باز هم زینبی از مدینه عزم سفر می‌کند تا حسینش را یاری کند؛ امّا این زینب به کربلا نمی‌رود؛ بلکه به قصد مرو از مدینه خارج می‌شود تا خودش را در طوس به برادر برساند و او را یاری نماید.
[۱].حضرت فاطمه معصومه (عَلَیهَاالسَّلام)، پس از مدت کوتاهی از مهاجرت برادرش امام رضا (عَلَیه‌السَّلام) به سوی مرکز خلافت مامون، در زمان‌های که خواص جامعه در پی ولایت‌عهدی اجباری برادرش توسط مأمون عباسی به شبهه افتادند و زمین‌گیر شدند، شجاعانه برخاست و تصمیم گرفت تا همراه با کاروانی از محارم خویش، در پی ولیّ خدا از مدینه مهاجرت کنند و به‌سوی طوس روانه شوند و به امام خویش بپیوندند تا آن شبهه‌ی کمرشکن برای خواص، با این حرکت نقش‌برآب شده و جواب داده شود که اگر دستگاه عباسی به برادر، ولایت‌عهدی داده؛ چرا با خواهر و همراهان او وارد جنگ شده است؟ چرا دستور دستگیری سراسری همه‌ی خاندان علی ابن موسی‌الرضا صادر شده است؟ همین جاست که پرده از روی نقشه‌ی پر از نیرنگ و تزویر دستگاه حکومت عباسی برداشته میشود و دوباره خاندان اهلبیت با دادن خون خود، مردم را از کجی به راستی متمایل میکنند. 
[2].کریمه‌ی اهل‌بیت نمونه کامل زهد، تقوا، عفاف، عبادت، ولایت‌مدار و دارای نهایت ارادت و معرفت در حق امام‌زمان خویش بودند و در معنویت به چنان جایگاهی رسیدند که امام رضا (عَلَیهِ‌السَّلام) لقب "معصومه" را به ایشان عطا کردند (ریاحین‌الشّریعه، ج۵، ص۳۵) و پس از رحلت خواهرشان فرمودند: "مَن زاررالمَعصُومَة بِقُم کَمَن زارَنی؛ هر فردی معصومه (عَلَیهاالسَّلام) را در قم زیارت کند، همانند کسی است که مرا زیارت کرده باشد" حضرت معصومه (عَلَیهَاالسَّلام) در جمع بانوان محدّثه، مدافع امام و ولایت، صاحب احادیث، بانوی کرامت و دارای مقام شفاعت هستند.
[3].بازخوانی منابع حدیثی و تاریخی در ارتباط با شهر قم، بیانگر نقش منحصر به فرد حضرت معصومه (عَلَیهاالسَّلام) در رویش فکری و معنوی شیعیان این منطقه و اعتلای مذهب تشیع است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همین راستا فرمودند: «بدون تردید نقش حضرت معصومه (عَلَیهَاالسَّلام) در قم شدنِ قم و عظمت یافتن این شهر مذهبى تاریخی، یک نقش ما لا کلام فیه است. این بانوی بزرگوار موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهلبیت (عَلیهم‌السّلام) در آن دورهی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران، بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و معارف اهلبیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند» (بیانات در دیدار با طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه‌ی قم، ۲۹ مهر ۱۳۸۹)
[۴].ائمه برای محوریت بخشیدن به شهر قم، تلاش فراوانی نموده‌اند و در شرایط اختناق موجود، شیعیان را برای حضور در آن شهر ترغیب می‌نموده‌اند، مهمترین شاهد، آن است که امام رضا (علیه‌السّلام) در میان بستگان درجه یکِ خود، تنها در مورد زائران مضجع پدرشان و خواهرشان، حضرت معصومه (عَلَیهاالسَّلام)، اجرِ "بهشت" را با عبارت "لَهُ الجَنّة" مطرح نموده‌اند. (طوسی، تهذیب، جلد ۶ ص۸۲) و امام جواد (علیه‌السّلام) نیز این عبارت را تنها در مورد زائران قبر پدرشان و سپس زائران عمّه‌شان، حضرت معصومه (عَلَیهاالسَّلام) به کار برده‌اند، (عیون اخبارالرّضا، ج۲، ص۲۴۷) که در مورد زیارت قبر هیچ شخصی پس از چهارده‌معصوم، جز دربارهی این بانوی بزرگوار چنین فضیلتی آن هم از سوی سه امام ذکر نشده است.
[5].حضرت معصومه (عَلیهاالسَّلام)، امامزاده بلافصل است. دختر، خواهر و عمه امام، خیلی عظمت دارد. در زیارت‌نامه‌ی ایشان آمده، "یا فاطِمَةُ اِشْفَعى لى فِىالْجَنَّةِ فَاِنَّ لَكِ عِنْدَاللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ، ای فاطمه معصومه، تو برای ورود من به بهشت شفاعت کن، چون نزد خدا دارای شأن و مقام بزرگی هستی." چنانکه عالمان بزرگ شیعی هم اعتراف کرده‌اند که بخشی از رشد علمی و معنوی خود، در اثر توسل به حضرت معصومه (عَلَیهَاالسَّلام) میباشد. آیت‌الله جوادی آملی در توصیف منزلت ایشان، میگوید: به زیارت این بزرگوار بسنده کردن، حداقلِ آن است. اینها به علوم زیادی اِشراف دارند و خیلی چیزها یاد می‌دهند، خیلی مشکل هم حل می‌کنند. کرامت واقعی آنها در این نیست که چهار تا مریض را شفا می دهند، یا مشکل مالی کسی را برطرف می کنند، کرامت واقعی آن حضرت در این است که بیابانی خشک و غریب، به برکت وجود او می شود، چیزی همانند حوزه کهن‌سال نجف.(مجلهی اشارات ایام، تابستان ۱۳۹۳، شماره ۱۵۵)
[6].قمِ دوستدار اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)، برای نخستین‌بار به خود افتخار حضور فرزند ائمه‌ی هدی را میدید و از این روی به بهترین نحو از ایشان استقبال شد. حضرت پس از مدتی کوتاه در این شهر بر اثر بیماری رحلت نمودند و اهل قم برای ایشان مضجعی خاص ترتیب دادند، بنابراین قم پیش از حضور حضرت معصومه (علیهاالسَّلام) محل حضور شیعیان بود؛ اما همچنان تا تبدیل شدن به نقطه‌ی کانونی تشیع، فاصله‌ای بسیار داشت و این بانوی بزرگوار با شناخت ظرفیت اهل قم در دفاع از تشیع و علاقه‌مندیشان به معارف اسلامی، به این شهر آمدند. این شخصیت تربیت‌شده‌ی دامان اهل‌بیت پیغمبر (عَلَیهِم‌السَّلام) با حرکت خود، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهل‌بیت (علیهم‌السَّلام) در آن دوره ظلمانی و تاریک حکومت جباران بدرخشد و همچنان پایگاهی باشد که انوار علم و معارف اهل‌بیت را به سراسر دنیای اسلام منتقل کند.
 
با اتحاد ملی، دشمنان ددمنش را خوار و ذلیل نماییم
کبری خالقی
1] و خداوند انسان را آفرید تا در ساحت خالقیت خود، موجودی را که احسن‌الخالقین است به جهان هستی معرفی کند. در پی این خلق باشکوه و بی‌نظیر برای این که او را به نحو احسن راهنمایی کند، فطرت را در نهاد او به ودیعه گذاشت تا این فطرت بالقوه را در روی زمین با طرح و نقشه، بالفعل کرده و آیین‌های از جمال و جلال خداوند شود. از سوی دیگر خدای حکیم علاوه بر فطرت، انسان را با نقشه‌ی هدایت، به دست برگزیدگان خود یعنی انبیا و اوصیای الهی سپرد تا بشر به هدف آرمانی خویش یعنی خلیفه‌اللهی دست پیدا کند. در این میدان الهی شدن، جریان باطلی که شامل ابلیس و شیاطین انس و جانّ هستند، انسانها را دعوت به خود کرده و بر سر راه آدمی نشسته تا او را تحت مدیریت خویش قرار دهند.
۲] از طرفی خداوند نقشه و برنامه‌ی خود را (قرآن) از طریق وحی به پیامبرش نازل کرد، تا طرحی، برای هدایت بشر باشد. برای اجرای این برنامه نیاز به ابزاری به نام حکومت داشته تا مجریان، یعنی مدیران الهی، با در دست داشتن آن، راه را نشانه‌گذاری کرده تا به اهداف مورد نظر رب‌العالمین برسند. حال سوال اینجاست که چرا انسان که خداوند ساختار هدایت را برای ما ترسیم نموده، به آسانی مبتلا به وسوسه شیاطین شده و به جای خدایی‌شدن در برخی موارد، از حیوان هم پست‌تر می‌شوند؟ آیا انبیا و اوصیا، ناتوان از به‌پا داشتن حکومت هستند، یا نه، مشکل در جای دیگری است که باید جستجو کرد؟ 
۳] باید گفت، مشکل آنجاست که طواغیت از زمان هابیل و قابیل تا آخر دنیا نیز ادعای مدیریت عالم را دارند و در این درگیری هرگاه حکومت، در دست مردان خدا باشد با همراهی مردم به سمت اهداف الهی حرکت میکند و چنانچه این مدیریت در دست طاغوت‌های زمان باشد، حتی اگر مردم هم همراهی نکنند، در مسیر الی‌الله مانع و خلل ایجاد می‌شود، هرچند که سنت الهی در نهایت این است که جبهه‌ی حق بر باطل پیروز خواهد شد. پیامبر خدا، با ندای اسلام و آوای قرآن _که نقشه‌ی مهندسی‌شده‌ی خداوند است_ روح مردم را زنده و جان آنان را از اسلام ناب سیراب نمود به طوری که در انسان‌ها انقلابی به پا و اسلام انقلابی را در جامعه سرریز و دست مستکبران را کوتاه کرد. 
۴] در همین زمان، وجود نازنین پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) از خاک به عالم بالا پر کشید و استکبار و شیاطین انس و جنّ دست به کار شده و کشتی هدایت را به دست مدیران غیرالهی و شیفته‌ی دنیا دادند و شد آنچه که شد. حضرت علی (علیه‌السلام) نقشه‌ی مبتنی بر فرهنگ الهی را در همان چهار سال و اندی که مجری و مدیر حکومت شد، به ظهور رساند و مردم در بَحر اندیشه‌ی الهی او به آگاهی و حکمت رسیدند و نَمی از اندیشه‌ی ناب او بِسان آیین‌نامه‌ی اسلام در کتابی به نام نهج‌البلاغه گردآوری شد. هرچند در طول تاریخ، حکومت به معنای واقعی در دست اولیای الهی نبود؛ اما با هدایت معنوی امام‌زمان (علیه‌السلام) علما و فضلا و نواب عام، اسلام حقیقی را با رشادت و مجاهدت، مصون و از دوران تاریک انحراف و تحریف به در آوردند.
۵] با طلوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، امام خمینی (رحمه‌الله) اسلام راستین، این نقشه‌ی هدایت الهی با همراهی مردم با نام جمهوری اسلامی در ایران مستقر کرد و به حول و قوه‌ی الهی، تا عصر ظهور این انقلاب ادامه پیدا خواهد کرد، البته باید برای ادامه‌ی راه از دو امر غفلت نکنیم. یکی از آن دو، دشمن درونی و دیگری، دشمن بیرونی است که اگر در مبارزه با مانع درونی، استقامت به خرج دهیم، غلبه بر دشمن بیرونی آسان خواهد بود. امام خامنه‌ای می‌فرمایند: «موانع درونی یعنی آن چیزهایی که در درون خود ما انسان‌ها - چه تصمیم‌گیرانمان، چه آحاد مردممان، چه ناظرین بیرون از گود مبارزه و انقلاب - وجود دارد؛ اینها موانع درونی است. موانع درونی، ضعف‌هاست؛ ضعف‌های فکری است، ضعف‌های عقلانی است، راحت‌طلبی است، آسان‌گرائی است، آسان‌پنداری است... گریز از چالش (که به غلط   عافیت‌طلبی مینامند).». (در دیدار دانشجویان و اساتید در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷).
۶] به نظر میرسد باید برای رفع این موانع که سرنوشت‌ساز نیز هستند، [نهضت_خودسازی] راه‌اندازی شود تا در سایه‌ی [اتحاد_ملی] با فرهنگ‌سازی و گفتمان‌سازی میان مردم، این نهضت جریان پیدا کرده و در جامعه بتوانیم فرهنگ علوی را گسترش دهیم، در این صورت است که میتوانیم در مقابل دشمن بیرونی، قدرتمندتر از گذشته بایستیم. البته ما قبلاً نیز در دفاع مقدس که با ایثار و نثار و فداکاری و از خود گذشتن برای رسیدن به اهداف عالیه نظام که همان برافراشتن پرچم عزت، استقلال، توحید اجتماعی، آزادی معنوی، آزادی  اجتماعی، عدالت اجتماعی و در نهایت حیات طیبه است، سربلند و پیروز بیرون آمدیم. حال که چشم امید امت اسلام و مستضعفان جهان به ما دوخته شده، با اتحاد ملی و امید به سمت اهداف حرکت، و دشمنان ددمنش را خوار و ذلیل نماییم.