رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم):  هر کس برادر دینی خود را خالصانه دیدار کند، خدای متعال به او می‌فرماید: تو مهمان و زائر منی، پذیرایی از تو بر عهده من است و من به خاطر اینکه برادر دینی‌ات را دوست می‌داری، بهشت را بر تو واجب ساختم.  (وسائل الشیعه، ج 10، ص 457)

عصری برای پیوند حوزه با مفهوم انقلاب

سیدمیثم میرتاج‌الدینی

 

روزهای پایانی سال 1394 بود که یک کلیدواژه در میان اهالی علم و اندیشه سروصدا کرد و رسانه، آن را در سطح عموم مردم نیز بازتاب داد؛ کلیدواژه حوزه انقلابی. از آن روز، هرچند تحلیل‌های بسیاری حول این کلیدواژه صورت پذیرفته؛ اما هنوز مهم‌ترین مرجع برای فهم دقیق از «حوزه انقلابی»، همان بیانات رهبر انقلاب است در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم. بیاناتی که در خود یک خطر اساسی را گوشزد می‌کرد؛ خطر انقلاب‌زُدایی از حوزه علمیه که منجر به انقلاب‌زدایی از نظام اسلامی نیز می‌شود.
به جهت زمانِ زیادی که از آن اعلان خطر گذشته، باید بگوییم تکرار و بر سر زبان انداختن «حوزه انقلابی» و یا تذکر دادن به آن، در شرایطی که هنوز خطر بیخ گوشمان است، امری ضروری می‌باشد؛ لکن در این نوشتار، بیش از تکرار و تذکر، بنا را بر یافتن نسبت وضعیت کنونی خویش با «ماهیت و چیستی حوزه انقلابی» گذاشته‌ایم، تا از این رهگذر به فهم رسالت خویش در برابر حوادث نوشونده برسیم. پس باید بی‌درنگ پرسید: «حوزه انقلابی چیست؟»
انقلاب معنای روشنی دارد، اگر نخواهیم در دالان‌های تودرتویِ مباحث نظری فرو رویم. انقلاب یعنی آنچه در سال 1357 رُخ داد و آن، چیزی نبود جز به میدان آمدن مردم برای یک خواست مهم. البته به میدان آمدنی که در آن توپ و تفنگ، نقش محوری را بازی نمی‌کرد.
رهبر انقلاب ماجرا را این‌گونه روایت می‌کند: «ما که اینجا توپ و تفنگی مصرف نکردیم. انقلاب ایران با توپ و تفنگ و کودتا و نیروی نظامی که پیش نرفت، فقط با حضور مردم پیش رفت؛ حضور بدن‎های مردم، جسم‎های مردم. دل‌ها خوب‌اند، دل‌ها مؤثرند؛ امّا دل‌ها وقتی در خانه‌ها بتپند و بیرون نیایند، هیچ اثری نمی‌گذارند. وقتی این دل تأثیرش آن‌چنان شد که جسم را حرکت داد و آورد به خیابان، آن‌وقت می‌شود آن راه‌پیمایی‌ها، می‌شود آن حرکت عظیم و رژیم پادشاهی، با آن سابقه، با آن حمایتی که آمریکا از او می‌کرد و دیگران می‌کردند - فقط آمریکا هم نبود؛ آن‌وقت کشورهای کمونیستی هم از روی رقابت حمایت می‌کردند از رژیم شاه - به‌وسیله‌ی مردم شکست خورد».
نقطۀ پیوند حوزه علمیه با مفهوم انقلاب و عمل انقلابی در جایی نمایان می‌شود که به‌سانِ رهبری از تاریخ بپرسیم: «مردم را چه کسی آورد به خیابان؟» و سپس پاسخ بشنویم: «طلبه‌ها آوردند. بله، امام رهبر بود، اگر امام نبود بدون شک این اتّفاق اصلاً نمی‌افتاد؛ امّا ابزار امام چه بود؟ آن وسیله‌ای که فکر امام را، خواسته امام را، آن نیّت امام را تحقّق بخشید، عملیاتی کرد، اجرایی کرد، حوزه علمیّه بود، طلّاب بودند؛ ارتباط انقلاب با حوزه قم این است».
از زاویه دیگری می‌توان بحث را این‌طور پیش بُرد که حوزه علمیه در ماجرای پیروزی انقلاب اسلامی، نقش یک دستگاه واسط را ایفا کرد. دستگاهی که ابتدا بینش انقلابی را در میان مردم توسعه داد و سپس مبتنی بر آن انگیزه و گرایش، انقلابی ساخت و در نهایت مجموعه بینش و گرایش انقلابی را به کُنش انقلابی بدل نمود. رهبر انقلاب به این واسطه‌گریِ حوزه به صراحت می‌پردازند: «پیشرو بودن و ورود، یک حلقه وصلی لازم داشت، یک حلقه واسطی لازم داشت؛ این حلقه واسط، حوزه علمیه قم بود و البته حوزه‌های علمیه دیگر؛ فقط حوزه قم نبود. شما توجّه داشته باشید که این انقلاب عظیم، این پدیده حیرت‌انگیز، این حادثه‌ای که دنیا را تکان داد - [واقعاً] دنیا را تکان داد - منتهی می‌شود به این حلقه واسط، یعنی به حوزه قم. نسبت حوزه قم با انقلاب این است».
اکنون با این توصیف از پیوند «حوزه» و «انقلاب» در بیانات رهبری، انقلابی بودن و انقلابی ماندن حوزه علمیه در گرو این سه موضوع است: الف) ایجاد بینش انقلابی، ب) تولید گرایش انقلابی، ج) رهبری کنش‌های انقلابی.
متفکران و اندیشمندان و صاحبان علم، طبعاً وظیفه ایجاد بینش را دارند. کما اینکه رهبری به آن این‌گونه اشاره می‌کنند: «باید افراد صاحب فکر بنشینند فکر کنند. با کارهای سطحی، با فریاد کشیدن که احیاناً در یک جلسه‌ای آدم داد بکِشد و به یکی اعتراض کند، با این حرف‌ها مسئله درست نمی‌شود. راه، اینها نیست؛ راه، فکر کردن و اندیشیدن و حکمت‌آمیز برنامه‌ریزی کردن، مجموعه‌های برنامه‌ریزی شده را تهیّه کردن و دنبال کردن است؛ بنابراین بینش انقلابی در قم بایستی توسعه پیدا کند».
موضوع دوم که اتفاقاً اهمیت بیشتری دارد، موضوع تبدیل بینش به گرایش یا تبدیل معرفت به ایمان است. امری که شاید بتوان به نحوی آن را به کارویژه تبلیغ در حوزه علمیه گره زد. مخصوصاً که رهبر انقلاب در دیدار اخیر با مبلغان و طلاب فرمودند: «اولویّت حوزه‌ها تبلیغ است… از جهت اینکه در نظام اسلامی پایه و قوام نظام، مردم‌اند، ایمان مردم است و اگر چنانچه ایمان مردم نباشد، نظام نخواهد بود.» (بیانات؛21/4/1402)
می‌ماند موضوع سوم و آن تبدیل این گرایش و ایمان، به کنش انقلابی است. فرآیندی که رهبری از آن این‌گونه یاد می‌کنند: «از سرمایه ایمان مردم برای تولید عمل صالح بهره بگیرید. مردم، مؤمن‌اند، مردم ایمان دارند؛ این ایمان می‌تواند عمل صالح تولید کند؛ این کار را شما می‌توانید بکنید که امام بزرگوار ما، استاد بی‌نظیر این کار بود؛ امام، استاد بی‌نظیر استفاده از ایمان مردم برای تولید عمل صالح بود». (بیانات؛14/3/1401)
در پیدا کردن نسبت وضعیت خویش با حوزه انقلابی باید یکبار دیگر این پرسش را تکرار کرد: «حوزه انقلابی یعنی چه؟» یعنی حوزه‌ای که بتواند علاوه بر بینش و گرایش انقلابی، کنش انقلابی تولید کرده و آن را راهبری نماید. یعنی همان تولید عمل صالح از ایمان مردم.
اما نکته مهم آنکه عمل صالح در بیان رهبر انقلاب، گستره وسیع و در عین حال مرتبط با مسائل اساسی زندگی انقلابی دارد. ایشان می‌فرمایند: «امروز در دنیای کنونی، هر حرکتی، هر اقدامی، هر حرفی که در جهت استقلال سیاسی کشورها و ملّت‌ها (باشد)، در جهت استقلال فرهنگی کشورها و ملّت‌ها باشد، در جهت استقلال و رُشد اقتصادی کشورها و ملّت‌ها باشد، در جهت وحدت باشد، در جهت اقتدار امّت اسلامی باشد، در جهت ترویج علم در دنیای اسلام باشد، در جهت رشد دادن جوان‌های دنیای اسلام باشد، هر حرکتی در این جهت، عمل صالح است» (بیانات؛24/8/1398)  همچنین ایشان در جای دیگری ذیل توضیح آیه 120 از سوره توبه، عمل صالح را این‌گونه معرفی می‌کنند: «آن کاری که غیظ کفّار را برانگیزد، عمل صالح است.» (بیانات؛21/4/1402) و غیظ کفار جز با همان مواردی که در باب استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و علمیِ ملت‌ها مطرح شد، برانگیخته نمی‌شود. از این رو مرزبندی با موضوع دشمن، استکبار و آمریکا به شدت در نگاه رهبری حائز اهمیت است و این شاخصه‌ای برای عمل صالح است که حوزه انقلابی بایستی در راستای پدیدایی آن، همت گمارد.
 همچنین رهبر انقلاب درباره دو گونه مخالفت با انقلاب اسلامی از درون حوزه‌های علمیه، این‌گونه می‌فرمایند: «مخالفت با انقلاب هم دو جور است؛ یک‌وقت صریحاً کسانی با انقلاب مخالفت می‌کنند - که این هم در حوزه وجود دارد، نه اینکه وجود نداشته باشد، ما بی‌اطّلاع نیستیم؛ حالا کسانی هستند صریحاً گوشه‌کنار [مخالفت می‌کنند]؛ البتّه کم هستند - یک‌وقت هست که نه، صریحاً با انقلاب مخالفت نمی‌شود؛ [بلکه] با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت می‌شود؛ روی اینها باید حساس بود. اینکه ملاحظه می‌کنید بنده مرتّب روی مسئله استکبار تکیه می‌کنم، روی مسئله آمریکا تکیه می‌کنم، [به خاطر] این نیست که از روی عادت، آدم دائم بخواهد یک حرفی را تکرار کند؛ نه، اینها احساس خطر است. اگر نظام اسلامی در قبال نظم منحط جهانی، هویت خودش را از دست داد، شکست خواهد خورد؛ اهمیت نظام اسلامی - که می‌گوییم دنیا را تکان داد این انقلاب - به‌خاطر این است؛ یک چیز جدید آورد».