امام باقر علیه السلام فرمودند:  به خدا سوگند که او (مهدی (علیه السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می فرماید: «اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٤١ 

صفحه یک 1257

امکان حل مشکلات به شرط ارزیابی دقیق و اراده قوی دولت

محمد ایمانی

دولت و رئیس‌جمهور محترم، می‌تواند مشکلات پیش‌روی کشور را حل کنند، اگر ارزیابی دقیق و اراده قوی داشته باشند و فراموش نکنند که کشور، درگیر جنگ ترکیبی است. دشمن در این جنگ، از مزدوران نیابتی بهره می‌گیرد تا بتواند در حوزه رسانه، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و اخلاق عمومی ضربه بزند. دولت نمی‌تواند بدون شناخت عمیق از این میدان و اقتضائات آن، به موفقیت لازم برسد؛ چه رسد به اینکه برخی اجزای آن، واقعیت جنگ را نشناسند، فراموش کنند، و یا منکر شوند. از همه بدتر، عدم رعایت مرزبندی با سرانگشتان نفوذ، به عنوان حداقلی‌ترین مسئولیت است؛ به نحوی که موجب غبارآلود شدن فضا، ایجاد حاشیه امنیت برای پایوران دشمن و در اختیار قراردادن امکانات بیت‌المال شود.
دشمن، همچنان که اتاق جنگ نظامی دارد، اتاق جنگ سیاسی، رسانه‌ای، اقتصادی و فرهنگی هم دارد که در تعامل با هم کار می‌کنند. اما آیا ستادهای دفاع متناظر و هوشمند در بدنه دولت ما هم شکل گرفته است؟ وقتی برخی وزرا یا مدیران، نابسامانی بازار و گرانی بی‌ضابطه را طبیعی جلوه می‌دهند، یا شبیخون فرهنگی و اخلاقی و سیاسی و رسانه‌ای را تعاملات آزاد و مجاز وانمود می‌کنند، آیا می‌توان باور کرد که حقیقت تهاجم دشمن را فهمیده و به لوازم آن، به ‌ویژه بستن منافذ و معابر شبیخون پایبند هستند؟!
در این باره گفتنی‌هایی هست:
1) آمریکا و اسرائیل، با جنگ نظامی نتوانستند به هدف خود برسند؛ بلکه همدلی ملت ایران بیشتر شد. رژیم صهیونیستی، ضربات دردناکی را دریافت کرد که در 77 سال گذشته بی‌سابقه بود و افسانه بازدارندگی این رژیم را درهم شکست. دشمنان ناکام، اکنون می‌خواهند از طریق فشار اقتصادی ترکیب‌شده با فشار روانی و رسانه‌ای، در کشور چنددستگی درست کنند و مردم و نظام را مقابل هم قرار دهند. واسطه‌ها و ضریب‌دهندگان این پروژه، برخی مدیران و مشاوران و رسانه‌های متظاهر به حمایت از دولت هستند که اگر لازم شد، زیر پای دولت را هم خالی می‌کنند؛ چنان‌که با خاتمی و روحانی کردند و مدعی عبور از آن‌ها شدند.
2) برخی سخنان رئیس‌جمهور محترم، اگرچه از نیت خوب حکایت می‌کند؛ اما ناکافی است و بعضاً کفایت و اقتدار مدیریت دولت را زیر سؤال می‌برد. آقای پزشکیان چندبار گفته است: «من اصلاً نمیخواستم رئیس‌جمهور بشوم؛ فقط برای بالا بردن مشارکت مردم کاندید شدم»، «نامزد شدنم برای این نبود که رئیس‌جمهور شوم، نیتم بالا بردن مشارکت بود»، «شوکه شدم؛ اصلاً فکر نمیکردم رئیس‌جمهور شوم. دنبال این بودم که کاری کنم تا مشکلات مردم را حل کنیم». تکرار این جملات با ادبیاتی مانند؛ «اصلاً فکرش را نمیکردم» و «خودم هم نمی‌دانم چطوری شد من رئیس‌جمهور شدم»، از یک‌جایی به بعد، به جای انتقال حس استغنا، تلقی جدی‌ نگرفتن مسئولیت و فقدان برنامه را منتقل می‌کند. ابراز زهد و بی‌رغبتی نسبت به منصب، خیلی خوب است؛ اما بی‌اعتنایی نسبت به مسئولیتی که فرد با اختیار بر دوش گرفته، کم‌لطفی در حق مردم محسوب می‌شود. مسئولیت را باید جدی گرفت. رئیس‌جمهور، طبق اصل ۱۲۱ قانون اساسی، این سوگند را در مجلس بر زبان رانده و متعهد شده است: «سوگند یاد می‌کنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشم، و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیت‌هایی که برعهده گرفتهام بهکار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم. در حراست از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم.»
3) مدیران دولت حق ندارند تصویری ناتوان یا بی‌تفاوت و بی‌خیال از این نهاد بسازند. تصویرسازی «نمی‌شود» و «نمی‌توانیم» و «نداریم؛ خودتان فکری به حال خودتان بکنید»، تصویری غیرواقعی از توانمندی‌های کشور و سرمایه‌ها و امکانات و فرصت‌های در اختیار دولت است. اما به‌نظر می‌رسد برخی مشاوران و کارپردازان، اصرار دارند که این تصویر واژگونه را به مدیران ارشد دولت بقبولانند و از زبان همان‌ها به افکار عمومی تزریق کنند. هدف، شکستن مقاومت پیروز ملت ایران است. این مشورتِ گمراه‌کننده و تصویرسازی دروغین، قطعاً خیانت به دولت و رئیس‌جمهور، و نقشه‌ای صهیونیستی- آمریکایی است. حتماً باید با تصویرسازی «دولت ناتوان و فشل» مبارزه نمود، و با کاربست تدبیر و اهتمام و مجاهدت شبانه‌روز، امید را به جامعه تزریق کرد. 
4) آقای پزشکیان، هفته گذشته پس از شنیدن گزارشی درباره دوی ماراتن مختلط در کیش و بی‌حجابی برخی شرکت‌کنندگان گفت: «نباید بیجهت برای مردم محدودیت ایجاد کرد یا آن‌ها را تحت فشار گذاشت. هر اقدامی که باعث نارضایتی مردم شود، دقیقاً کمک به رژیم صهیونیستی است. ما نه‌تنها موافق ناهنجاریها نیستیم؛ بلکه مخالف جدی آن هم هستیم؛ اما بحث بر سر نحوه و چگونگی مواجهه با این ناهنجاریهاست. مردم با انبوه مشکلات اداری و معیشتی مواجه هستند که کسی به این مشکلات حساسیتی نشان نمیدهد؛ اما به‌محض اینکه یک ناهنجاری کوچک در جایی مشاهده شود، عده‌ای فریاد وا اسلاما سر میدهند».
اولاً تعمد برخی مدیران محلی بر برگزاری دوی مختلط و آمیخته به هنجارشکنی و برهنگی، ناهنجاری کوچک نیست؛ بلکه اقدامی سازمان ‌یافته برای هنجارشکنی است. در اثبات مدعا باید به موضع‌گیری غلط آقای حضرتی در حمایت از این هنجارشکنی اشاره کرد که نشان می‌دهد برخلاف مطالبه صریح رهبر انقلاب و مردم درباره برخورد با هنجارشکنی سازمان‌ یافته، تحرکات موذیانه‌ای در جریان است تا دوقطبی بسازد و ذهن افکار عمومی و مسئولان را از مشکلات موجود غافل کند.
ثانیاً یک کمک مهم به رژیم صهیونیستی همین است که کسانی همسو با منویات اسرائیل و آمریکا، بی‌عفتی و هنجارشکنی را در جامعه ترویج کنند و برخی دستگاه‌های دولتی هم بسترساز ماجرا باشند. ثالثاً مخاطب «انبوه مشکلات اداری و معیشتی که مردم مواجه هستند؛ اما کسی حساسیتی نشان می‌دهد»، چه کسانی جز دولتمردان هستند؟! کدام مدیر دولتی - ولو در گفتار - درباره تورم، با مردم ابراز همدردی می‌کند؟ برعکس، نقش برخی مدیران گرانی ارز، خودرو، نان، لبنیات، دارو، کالاهای اساسی و... چیست؟ دولت حق ندارد مردم را با مشکلات معیشتی تنها بگذارد، یا برخی اجزای آن، در ایجاد مشکل و ناراضی کردن مردم، سهیم باشند.
5) اینکه «ستاد دفاع هوشمند مقابل تحرکات دشمن» در برخی دستگاه‌های دولتی تشکیل نشده، یک دغدغه است و اینکه حلقه‌هایی تشکیل شده که نقش اتاق جنگ علیه نظام و منافع ملی را در داخل ایفا می‌کنند، رویدادی تاسف‌بارتر است. چه کسی می‌تواند عضویت برخی مجرمان و محکومان امنیتی را در شورای راهبری کابینه انکار کند؟ واسطه نفوذ آن‌ها در این شورای مجعول چه کسانی بود که توانستند برخی عناصر بی‌کفایت و مجرم را در مدیریت برخی شرکت‌ها، معاونت‌ها و مدیریت‌های دولتی بگمارند؟! آیا این مدیریت‌ها، خارج از محدوده دولت جمهوری اسلامی بودند که برخلاف تذکر و نصیحت دلسوزانه رهبر حکیم انقلاب، به عناصر زاویه‌دار واگذار شدند؟ نقش این گماشتگان نامشروع، در بازنگرداندن ارزهای صادراتی، تحمیل گرانی مصنوعی به مردم و توجیه تورم‌های غیرعادی، حمایت از هنجارشکنان، و تزریق پول‌های هنگفت به شبکه رسانه‌های معارض چیست؟!
6) کدام دولت مسئول نسبت به امنیت و منافع ملی در دنیا، می‌تواند به اندازه برخی مدیران نالایق در کشور ما، ولنگاری فرهنگی، هنجارشکنی سازمان‌یافته، و افسارگسیختگی تورم را توجیه یا از آن دفاع کند؟ چگونه یک مدیر دولتی به خود اجازه داد با حذف ارز نیمایی و به بهانه تک‌نرخی‌کردن ارز، استارت افزایش قیمت را بزند؛ اما یک‌سال بعد در حالی که قیمت بیش از دو برابر شده، ارز همچنان چندنرخی است؟! کدام مدیر مسئولیت‌شناس و دارای شناخت و شرافت، در بحبوحه لجام‌گسیختگی قیمت‌ها به خود اجازه می‌دهد از آزادسازی و واقعی‌سازی قیمت‌ها(!) دم بزند و تعدادی از رسانه‌های به هم زنجیرشده نیز، دائماً به‌جای مطالبه‌گری، توجیه بتراشند که تورم بی‌ضابطه، طبیعی است و برای مهار آن، به‌جای تدبیر و اقدام، باید مقابل آمریکا و اسرائیل کوتاه آمد؟ برخی مدیران چگونه به‌راحتی، اقلام مصرفی مردم را گران می‌کنند؛ اما هرگز سراغ شرکت‌هایی که ۹۶ میلیارد دلار ارز صادراتی را به کشور برنگردانده، یا درباره ارز دریافتی برای واردات نهاده‌ها و کالاهای اساسی امانتداری نکرده‌اند، نمی‌روند؟
7) مافیای رسانه‌ای که در حمایت از هنجارشکنی یا دامن ‌زدن به تورم انتظاری و به هم ریختن بازار و عادی‌نمایی «روند بهانه‌جویانه گرانی» نقش‌آفرینی می‌کند، متاسفانه در پوشش دریافت آگهی و تبلیغات و برگزاری همایش‌ها و...، از حمایت ده‌ها هزار میلیارد تومانی برخی شرکت‌ها و نهادهای دولتی یا عمومی بهره‌مند بوده است. ای‌کاش رئیس‌جمهور محترم در این زمینه از شرکت‌ها بخواهد بیلان هزینه‌های تبلیغاتی خود را به شکل شفاف منتشر کنند و دستگاه‌های نظارتی و اطلاعاتی هم مأمور شوند تا حجم مبالغ و امکانات پرداخت شده به رسانه‌های معارض را گزارش، و سپس برخورد کنند. این خیانت بزرگی است که هزینه مزدوران جنگ ترکیبی - نیابتی دشمن، از طریق برخی شرکت‌ها و نهادهای دولتی یا عمومی تأمین شود. واسطه این جنایت، شبکه دلالی سرطان‌گونه و رخنه‌کرده در اطراف برخی مدیران است. 
8) آیا دولت از معنا، برنامه، کارکرد، و دستاورد تهی شده است؟ دشمنان و منافقان همسو با آن، مایلند چنین تصویر مأیوس‌کننده‌ای را بسازند و از ایجاد انحراف در برآوردها و محاسبات و برنامه‌های دولت دریغ نمی‌کنند. دولت حتماً می‌تواند اعتبار خود را بازیابی کند، مشروط بر اینکه با خط سیاه‌نمایی، منفی‌بافی، و انتقال پیام ضعف و ناتوانی، مرزبندی قاطع کند و کارپردازان آن را از درون خویش پالایش نماید. دولت، صرفاً مسئول مذاکره نبوده که با خیانت دشمن، به بن‌بست بیفتد؛ بلکه اکنون تجربه‌ای گران‌قیمت درباره امتناع حل مشکلات از طریق نرمش با دشمن در اختیار دارد. نباید اجازه داد عبرت دولت آقای روحانی، بازتولید شود.
9) در آن دوره کار به جایی رسید که برخی حامیان (مانند آقای تقی آزاد ارمکی) گفتند:
- «روحانی جز برجام، کار دیگری بلد نیست. برجام پروژه او بود و تمام شد. او ۱۰۰ سال دیگر هم بماند، هیچ کاری نمیتواند بکند. نه توانایی کار دیگری دارد، نه نیروهای او این چیزها را می‌فهمند. روحانی هیچ کار دیگری از جمله رفع مشکلات اقتصادی را نمیتواند انجام دهد». (گفت‌وگو با روزنامه فرهیختگان، ۲۵ اردیبهشت ۹۷)
- «موقعیت دولت روحانی، با هاشمی، خاتمی و احمدینژاد فرق میکند. دولت روحانی، بعد از برجام تمام شد. چون تمام هویت دولت را به برجام گره زده بود. او هیچ ایده دیگری نداشت. وقتی برجام مورد مناقشه قرار گرفت، دولت هم دچار مشکل شد. جامعه‌ای که این همه بحث نابرابری اقتصادی در آن میرود، یک نفر در کابینه نیست که بحث تز یا رفاه اجتماعی را مطرح کند. دولت از تز اقتصادی، مناسبات اجتماعی و فرهنگی، تهی و پایان یافته است». (گفتوگو با روزنامه آرمان، مهرماه ۱۳۹۷)
10) دولت اگر بخواهد، می‌تواند. دولت، متعلق به مردم و نظام است و باید کمک کرد تا در خدمتگزاری و حل مشکلات موفق شود. شنیدن و پذیرفتن نقدهای دلسوزانه، گستردن چتر دولت بر سر متخصصان و مدیران توانمندی که از دایره بیرون مانده‌اند، و تمهید ستادی برای استفاده از این ظرفیت‌ها، می‌تواند به تقویت اراده و امید و برنامه در دولت کمک کند. چاره کار، راندنِ همراهان ناهمدلی است که سر سفره نشسته‌اند؛ اما نمی‌گذارند عزم و امید بهبود امور شکل بگیرد.
 
«سونامی خاموش بی‌دینی» یا «آب گوارای دین‌داری»؟
حجت‌الاسلام و المسلمین احمدحسین شریفی
مدتی است که برخی از نویسندگان سکولار و لائیک، دائماً از گسترش بی‌دینی و خداناباوری و شکاکیت دینی در کشورهای مسلمان‌نشین، از جمله ایران، می‌گویند و می‌نویسند! و مع الاسف این القائات غیرواقعی در ذهن و ضمیر عده‌ای از مدیران و مسئولان کشور و برخی از گروه‌های سیاسی فعال در کشور هم کارگر افتاده است و آنان در رفتار و گفتار و بعضاً در سیاست‌ورزی خود به گونه‌ای عمل می‌کنند که فضا و فرصت بیشتری به رفتارهای دین‌ستیزانه و هنجارشکنانه می‌دهند!
طنز ماجرا اینجاست که بسیاری از نویسندگان ایرانی، مدعای خود را مستند می‌کنند به مقاله یکی از نویسندگان سکولار و لیبرال غربی، به نام جک دیوید اِلِر! [که نه تنها هیچ شناختی از ایران ندارد؛ بلکه به گمانم نتواند موقعیت جغرافیایی ایران را هم بر روی نقشه نشان دهد!] وی چند سال قبل در مقاله‌ای با عنوان «سونامیِ خاموش: بی‌دینی و خداناباوری در جهانِ اسلام» مدعی شد که یک سونامی سکولاریسم و بلکه الحاد در جهان اسلام در حال شکل‌گیری است!
بدون آنکه بخواهم گرایش به الحاد و بی‌دینی را منکر شوم؛ اما ادعای سونامی بی‌دینی و الحاد در جوامع اسلامی، یکی از بزرگ‌ترین سونامی‌های توهمی و تخیلی در جهان واقعیت‌هاست.
واقعیت کشورهای اسلامی و بلکه واقعیت ملموس و مستند از مسلمانان در بسیاری از کشورهای اروپایی نیز، آن است که اسلام و مسلمانان در طول تاریخ خود از چنین قدرت و اقتدار و مدافعان پرشور و امیدواری که در حال حاضر دارد، برخوردار نبوده است.
فی‌المثل در ایران اسلامی، در هیچ برهه‌ای از تاریخ، آن‌گونه که الان شاهدیم، سراغ نداریم که میلیون‌ها جوان و نوجوان حاضر باشند مشتاقانه جان خود را فدای اسلام و حفظ نظام اسلامی کنند. هرگز سراغ نداشته‌ایم که میلیون‌ها جوان ایرانی و ده‌ها میلیون جوان و نوجوان مسلمان، مشتاق دفاع از مظلومان و مبارزه با ظلم و استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌الملل باشند. در طول تاریخ ایران اسلامی، سراغ نداشته‌ایم که صدها هزار از جوانان و نوجوانان آن ماه‌ها قبل از فرارسیدن ایام سه روزه اعتکاف رجبیه، برای آن ثبت‌نام کنند و بعضاً برای آنکه در قرعه‌کشی نام آنان انتخاب شود، یک هفته روزه نذر کنند!
در تاریخ ایران و اسلام سراغ نداشته و نداریم که سالانه ده‌ها میلیون انسان، و غالباً جوان و نوجوان مشتاقانه به زیارت اربعین بروند، و میلیون‌ها نفر نیز که توفیق شرکت در پیاده‌روی اربعین را در کربلا نداشته‌اند، در شهرها و کشورهای خود، پیاده‌روی‌های میلیونی جاماندگان اربعین را برگزار کنند!
بعضاً، می‌گویند برخی از اموری که برشمردید، «آیین» و «مناسک»اند و نه «ایمان» و «عقیده»! بیچاره‌ها نمی‌دانند که آیین‌ها و مناسک، «نمود» و «نماد» ایمان و عقیدهاند! تا ایمان در ذهن و ضمیر نهادینه نشده باشد که فرد دلبسته و دلداده مناسک ایمانی نمی‌شود! دین، مجموعه‌ای از بینش‌ها و گرایش‌ها و کنش‌هاست؛ و آیین‌ها و مناسک و شعائر «شکل ظاهری آن لایه‌های باطنی دین» است.
افزون بر آن، هرگز در طول تاریخ سراغ نداشته‌ایم که دین، این‌چنین زنده و بانشاط در ابعاد مختلف زیست مسلمانان حضور داشته باشد. به تعبیر دیگر، در دوران معاصر، دین در موقعیتی فرانهادی قرار گرفته است. مسلمانان به دنبال آنند که نهادهای خانواده، اقتصاد، تعلیم و تربیت، سیاست، اوقات فراغت و هنر و ادبیات را نیز در چارچوب دین سامان دهند.
اما وقتی کسانی به عمد چشمان خود را بر این واقعیت‌ها می‌بندند چه باید کرد؟!
وقتی کسانی نمی‌توانند یا نمی‌خواهند واقعیت‌های ملموس را در اطراف خود بنگرند چه می‌توان کرد؟!
و وقتی عدهای به حکم صفت «حضرت طوطی» آنچه «استاد غربی‌شان» می‌گوید، نشخوار می‌کنند، چه باید کرد؟!