ایران پیروز جنگ ارادهها در مذاکرات هستهای
محمد ملکزاده
رهبر معظم انقلاب در مراسم ۱۴ خرداد، با بیان اینکه طرح آمریکا در موضوع هستهای ضد «ما میتوانیم» است، غنیسازی را کلید مسئله هستهای ایران عنوان کردند. در خصوص دلایل مخالفت آمریکا با غنیسازی در ایران، توجه به نکاتی حائز اهمیت است.
محدود کردن قابلیت هستهای ایران به عنوان یک فناوری مدرن
آمریکا تلاش دارد که برنامه غنیسازی ایران به شدت محدود یا متوقف شود تا از افزایش توان هستهای ایران به عنوان یک فناوری مدرن جلوگیری شود. این به معنای محدود کردن قدرت فنی و فناوری ایران در حوزه هستهای و جلوگیری از رشد و پیشرفت در عرصههای مختلف علمی، صنعتی و پزشکی و سایر عرصههای مرتبط به صنعت هستهای است. در واقع آمریکاییها نمیخواهند ایران به توانمندیهای فنی و علمی مستقل برسد. غنیسازی نماد خودباوری، استقلال و پیشرفت علمی کشور است و آمریکا با محدود کردن آن تلاش میکند اراده و عزت ملی ایران را زیر سؤال ببرد.
تلاش آمریکا برای حفظ برتری و فشار سیاسی بر ایران
مخالفت با غنیسازی ایران، به آمریکا امکان میدهد از طریق فشارهای دیپلماتیک و تحریمها، ایران را در موقعیت ضعف قرار دهد و امتیازات بیشتری در مذاکرات بگیرد. مخالفت آمریکا با غنیسازی ایران در واقع بخشی از سیاست فشار حداکثری آمریکا است که با هدف تشدید فشار اقتصادی، سیاسی و روانی برای سرکوب اراده ملت ایران انجام میشود.
ترس آمریکا از اقتدار منطقهای ایران
توان هستهای، علاوه بر مقاصد صلحآمیز، ابزاری برای افزایش قدرت بازدارندگی و جایگاه ایران در منطقه است. آمریکا از اینکه ایران بتواند با غنیسازی پیشرفت کند و در منطقه نفوذ داشته باشد و به قدرت برتر منطقهای تبدیل شود، مخالف است.
تلاش برای وابسته کردن ایران به غرب
مخالفت آمریکا با غنیسازی به معنای تلاش برای وابسته نگه داشتن ایران و تضعیف اراده «ما میتوانیم» و استقلال ایران در حوزه فناوریهای کلیدی است تا ایران نتواند روی پای خود بایستد و مجبور شود به آمریکا و غرب باج بدهد. آمریکا میخواهد با فشارهای متناوب و شروط سنگین، اراده و روحیه پیشرفت مستقل ایران را شکسته و آن را بهعنوان کشوری تابع و ضعیف در برابر غرب معرفی کند. زیرا ایران مستقل و پیشرفته میتواند الگویی برای کشورهای دیگر شود تا آنها نیز بدون باج دادن به آمریکا، نیازهای خود را تامین کنند. از این رو آمریکا تلاش میکند تا به دیگر کشورها ثابت کند که هیچ کشوری نمیتواند بدون آمریکا رشد کند. در حالی که جمهوری اسلامی ایران به دنیا ثابت کرد توانسته در همه عرصههای علمی و صنعتی بدون باج دادن به آمریکا رشد کند و در برخی عرصههای مهم، جزو برترین کشورهای جهان باشد؛ بنابراین ایران در عرصه هستهای نیز هرگز به آمریکا باج نخواهد داد.
با توجه به نکات فوق، هدف آمریکا از مذاکرات هستهای را نیز در چند نکته میتوان خلاصه کرد:
ورود به عرصههای غیر هستهای
مخالفت آمریکا با توان هستهای ایران بهانهای برای ورود به عرصههای دیگر سیاسی، اقتصادی و امنیتی علیه ایران است. آمریکا تلاش میکند در خلال مذاکرات هستهای، ایران را وادار به دادن امتیازهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی در مسائل موشکی، منطقهای، حقوق بشر و بهانههای دیگر نماید. هدف آمریکا به ویژه محدود کردن برنامه موشکی و نفوذ منطقهای ایران است تا زمینه برای حمله به ایران فراهم شود.
خرید زمان برای فشار و تحریم بیشتر
آمریکا از مذاکرات برای خرید وقت استفاده میکند تا فشارهای اقتصادی و تحریمها را تشدید کند و اقتصاد ایران را به زانو درآورد. به همین دلیل از ابتدای مذاکرات، بر تحریمهای ایران افزوده است. آمریکا با طرح خواستههای غیرمنطقی مثل توقف کامل غنیسازی یا محدود کردن برنامه موشکی، به دنبال تحمیل شکست به ایران در میدان مذاکره است. در واقع هدفی که آمریکا نتوانسته در میدان جنگ به دست آورد، میخواهد در مسیر مذاکره به دست آورد!
ایجاد تفرقه و دوقطبیسازی در داخل ایران
آمریکا تلاش میکند با باز کردن میز مذاکره، و شرطی کردن اقتصاد کشور، بین جریانهای سیاسی داخلی ایران اختلاف ایجاد کند و در نهایت مسئولان و ملت انقلابی را تحت فشار قرار دهد که به توافقهای ناعادلانه تن دهند. اما واقعیت این است که آمریکا هیچگاه قابل اعتماد نبوده است و در طول تاریخ مذاکرات هستهای هم بارها وعدهها و تعهدات خود را نقض کرده است. امروز نه فقط برای ایران، که برای همه کشورها ثابت شده که دولت آمریکا ذاتاً غیرقابل اعتماد است و سابقه نقض برجام و خروج یکطرفه از توافقات در مورد ایران و نقض توافقات متعدد با سایر دولتها، نشاندهنده نقض مستمر تعهدات آمریکا است.
در مجموع میتوان نتیجه گرفت غنیسازی نمادی از «ما میتوانیم» است و آمریکا میخواهد این نماد را بشکند. هدف آمریکا از مذاکرات، ابزاری برای فشار و بازی سیاسی بیشتر است و هیچگاه قصد واقعی برای رفع تحریمها و همکاری نداشته است. مذاکرات ایران با آمریکا یک مذاکره فنی نیست تا به توافق عادلانه ختم شود. این مذاکرات به میدان جنگ ارادهها تبدیل شده است. آمریکا هدفش نابودی عزت و استقلال ایران است، نه همکاری صادقانه؛ بنابراین، ایران باید با حفظ عزت و تداوم مقاومت، روی پای خود بایستد و به هیچوجه از اصول و توانمندیهای ملی کوتاه نیاید و به لطف الهی، ایران پیروز جنگ ارادهها در مذاکرات هستهای خواهد بود.
درنگی در کلیدواژههای مطرح شده در سخنان رهبری
ولایت فقیه ضامن عزّت و استقلال کشور
محسن رضایی
برخی از مهمترین کلیدواژههایی که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی امروز در حرم حضرت امام (ره) مطرح کردند عبارت است از: استقلال، خودباوری، ما میتوانیم، قدرت دفاعی، قدرت ملی، مقاومت، توانایی داخلی، عقلانیت، اعتماد به نفس ملی.
۱. این کلمات در بیشتر سخنان رهبری بارها تکرار و تاکید شده و میشوند و میزان اهمیت و توجه ایشان نسبت به استقلال، پیشرفت و تمامیت ارضی کشور را نشان میدهند. ۲. این کلیدواژهها عناوین صرفاً دینی نیستند؛ بلکه کاربرد آنها در فضای غیر دینی غلبه دارد. ۳. اینکه رهبری به عنوان یک عالم دین و فقیه جامعالشرایط تا این میزان نسبت به حفظ و مراقبت از موجودیت و استقلال کشور، اهتمام دارد و برای آن، اقتضائات و شرایط لازم را از جمله قدرت و اقتدار سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی، علمی و... را فراهم کرده است، یک الگوی بینظیر در دنیاست. ۴. این عملکرد برگرفته از نوع نگاه دین به حکومت و حکمرانی و توجه فراوان به استقلال و عزت حکومت اسلامی است که در ولایت فقیه تجلّی کرده است.
۵. شاید بتوان گفت هیچکدام از حاکمان ایران قبل از انقلاب حتی کسانی که ادعای ملیگرایی و وطنپرستی داشتند نتوانستند تا این میزان برای کشور تولید قدرت کرده و از خاک و استقلال کشور حفاظت کنند. ۶. به قطع میتوان گفت تنها الگوی موفق حکومت و حکمرانی در عصر غیبت که هم بُعد دینداری جامعه را حفظ و مراقبت میکند و هم از استقلال و تمامیت ارضی کشور صیانت میکند، الگوی سیاسی برگرفته از فقه اهل بیت (علیهم السلام) یعنی ولایت فقیه است.
۷. غیر از این الگو هر نوع حکومت و حاکمیت سیاسی، ناقص و ناتوان از حفظ این دو بُعد خواهد بود. تجربه تاریخی نیز این را نشان میدهد. ۸. ولایت فقیه با توجه به این جامعیت، بهترین محور وحدت همه گروهها، اقوام و طیفهای مختلف در جامعه است و هر نوع الگوی دیگری قادر نیست این وحدت و یکپارچگی ملت را حفظ کند.
۹. ملیگراها، میهنپرستان و طرفداران ایران باستان که به امور موهومی دل بستهاند، اگر به این موضوع توجه داشته باشند و انصاف را در قضاوت خود دخیل کنند، تمام قد پشتیبان ولایت فقیه خواهند شد و دیگر به دنبال مسائل وهمی نخواهند رفت. ۱۰. کارکرد ولایت فقیه و ثمرات آن را نباید منحصر به امور معنوی و اخروی کرد؛ بلکه باید تصویری جامع، دقیق و قابل فهم از آن ارائه نمود و برکات مختلف و متعدد آن را بازگو کرد تا اقشار مختلف جامعه را به خود، جذب کند.