امام حسین علیه‌السلام:  بخشنده‌ترین مردم کسی است که به آنکه امید ندارد و درخواست یاری نکرده، کمک کند و ببخشد. (کشف الغمه، ج ۲، ص۳۰) 

صفحه یک 1224

مشقِ سیاه‌نمایی! 
 اکبر مظفری
نقد و انتقاد دلسوزانه برای ترمیم نقاط ضعف و اصلاح امور، از جمله وظایف هر ایرانی دغدغه‌مندی است که دل در گرو ایران و حاکمیت دینی آن نهاده است. در احادیث متعددی از حضرات معصومین علیهم‌السلام به امر به معروف و نهی از منکر متولیان حکومت تاکید شده و از این فریضه به عنوان با فضیلتترین اعمال یاد شده است. عمل به این فریضه، برکات زیادی به همراه داشته و می‌تواند حاکمیت را تحت لوای نظارت عمومی قرار داده و از پویایی مستمر برخوردار سازد.
اما آنچه امروز در جریان است، گاهی نقد و نظر برای اصلاح امور نیست؛ بلکه تشدید بدبینی و مشق سیاه‌نمایی به نام نقد و انتقاد است. گویی جماعتی از افراد در یک پیمان نانوشته با دشمنان انقلاب متحد شده و ناخواسته با پردازش و انتشار مستمر شبهات و ایجاد نوعی تنفر از لایه‌ها و ادوار مختلف نظام اسلامی، زمینه پذیرش دروغ‌ها و اتهامات بزرگ را فراهم می‌کنند. اصحاب این لشکر امیدکُش، از طیف‌های مختلف سیاسی با ماهیت‌های گوناگون بوده و با انگیزه‌های رنگارنگی روح امید ملت ایران را به غارت میبرند. آنها طلبکارانه ادراکات سیاسی خود را حق مسلم تلقی کرده و در یک مسابقه نفس‌گیر، حریصانه به واکاوی، بزرگنمایی و نشر مداوم نکات منفی نظام اسلامی می‌پردازند و از فرط اشتیاق به اعتبارسنجی اخبار، صحت مستندات و وثاقت راویان توجهی نمی‌کنند. کافی است خبری دروغین در تضعیف نظام اسلامی بیابند تا با شوق فراوان بر حجم، شکل و شاخ و برگ‌های آن افزوده و در هر کوی برزنی با آب و تاب نشر دهند!
این جماعت تنها بر روی ضعف‌ها و کاستی‌های نظام اسلامی می‌نشینند و در کنار بالا بردن ضریب نفوذ آنها، خود را صدا، ناجی و دلسوز ملت قلمداد می‌کنند. غافل از اینکه جنس قهرمانان ملت ایران هیچ‌گونه شباهتی به این‌گونه عناصر مردد، لج‌باز و زمان نشناس ندارد. پمپاژ یأس و ناامیدی مداوم، تیره و تار نشان دادن آینده ایران و القای ناکارآمدی نظام اسلامی، فصل مشترک این افراد سیاست‌زده است که البته با تغییر جناح سیاسی حاکم بر دولت‌ها، آنها نیز دست‌خوش جابجایی شده و نفی و اثباتشان دچار تغییر و تحول می‌شود. ترجیح مصالح حزب، جناح، جبهه و گرایش خود بر مصالح عام نظام اسلامی، از جمله ویژگی‌های این قبیله سیاسی است که متاسفانه در هر جایی لانه گزیده‌اند. تاریخ و نسل‌های آینده ایران زمین از این افراد به نیکی یاد نخواهد کرد.
 
مراقب جوسازی‌های مزدوران رسانه‌ای باشیم
محمود قاسمی
این روزها تمام تلاش دشمن معطوف به تاثیر گذاری رسانه‌ای بر ذهن مردم ایران است و بیشترین تلاش ما باید مصروف خنثی‌سازی دروغ‌ها و تحلیل‌های ساختگی دشمن در فضای مجازی باشد.
باید مراقب باشیم خود و خانواده‌هایمان تحت تاثیر کلیپ‌ها و مقالاتی که مربوط به مدت‌ها قبل یا مربوط به چیزهای دیگری است و مزدوران رسانه‌ای دشمن این روزها با زیرنویس دروغ، هوش مصنوعی و کلیپ‌های تقطیع شده در فضای مجازی منتشر می‌کنند، قرار نگیریم.
 ممکن است برخی با شنیدن اخبار اغراق‌آمیز دشمن فکر کنند شرایط خیلی سخت شده و دشمن قدرتمندانه در حال تحمیل خواسته‌های خود به جمهوری اسلامی است؛ ولی با اطمینان می‌دانیم که این‌گونه نیست. ممکن است برخی در اثر اخبار متناقض و عجیب و غریبی که در شبکه‌های اجتماعی می‌بینند و می‌شنوند، تصور کنند رهبری تنها مانده و دولت جداگانه عمل می‌کند؛ این تصور هم نادرست است .
 ممکن است برخی تصور کنند وضعیت خیلی خراب است. مردم فکرشان عوض شده و همه گمان می‌کنند تنها راه باقی مانده، مذاکره است. این تصور هم تا حدود زیادی اشتباه است. چون این تصور اکثریت مردم نیست و بخاطر مصاحبه، مقاله یا توئیت جمع محدودی از روشنفکران متصل به کانون‌های قدرت و ثروت در فضای رسانه‌ای ایجاد شده است و واقعیت کف جامعه این نیست.
 ممکن است برخی تصور کنند جمهوری اسلامی در شرایطی قرار گرفته که مجبور است به آمریکا باج بدهد و تمام شرایط دشمن را بالاِجبار قبول کند. این تصور از اساس غلط و ساخته جنگ ادراکی شناختی رسانه‌های دشمن و دنباله‌های داخلی آنان در ارائه تحلیل‌های مرعوبانه است.
 شاید اگر تفکر انقلابی بر سپهر سیاسی دولت حاکم بود، نگرانی کمتر و شرایط مطلوب‌تری در مذاکرات احتمالی پیش‌بینی می‌شد. ولی بر خلاف اظهارات رسانه‌ای دشمن و برخی مزدوران داخلی آنان، جمهوری اسلامی نه تنها در موضع انفعال نیست؛ بلکه در موضع اقتدار است و خواهید دید تحت تدابیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب و اقتدار و ثبات فرماندهان شجاع ارتش و سپاه و همراهی دولت، کار پیش خواهد رفت.
 برای اینکه بدانید در دنیا چه خبر است، از این زاویه به موضوع نگاه کنید و از خود سؤال کنید که چه اتفاقی در دنیا افتاده که در بین ۲۰۰ کشور جهان، امروز تمام قلدرهای بین‌المللی در حال تلاش برای حل مشکل خود با جمهوری اسلامی هستند. بخاطر اینکه بدانید این موضوع چقدر مهم است، به این سند توجه کنید: در کتاب خاطرات هیلاری کلینتون که در ایران به فارسی ترجمه شده، خبرنگار از او سؤال می‌کند: شما که سال‌ها در کاخ سفید در پست‌های مختلف مسئولیتی حضور داشتید، مهم‌ترین مشکلتان در کاخ سفید چه بود؟ و او در جملاتی باور نکردنی می‌گوید: مهم‌ترین مشکل ما ایران بود. چون هر وقت به بحث ایران می‌رسیدیم، نمی‌دانستیم با ایران چه کنیم.
 
پناه بردن یک غربزده به دامن شیطان
داود مهدوی زادگان
بالاخره یکی دیگر از افراطیون از انقلاب برگشته (مهدی نصیری) جلای وطن کرد و به پندار و توهم خودش در راه مبارزه سیاسی علیه نظام اسلامی، مهاجرت را بر ماندن و زندانی شدن و محدودیت‌های مبارزاتی ترجیح داده است. اغلب اپوزیسیون خود رهبر پندار، با همین توهم به دیاری مهاجرت کرده و می‌کنند که روزگاری آن دیار را سرزمین نفرین شده و مهد شیاطین و امپریالیسم می‌پنداشتند و علیه آن به افراط قلم‌فرسایی می‌کردند و این نتیجه افراط و تندروی در فعالیت سیاسی است. 
نقل مکان افراطیون از متن مردم به کانون نظام سلطه، از نگاه گفتمان انقلاب اسلامی هیچ اهمیت و ارزشی ندارد. مدتی نگذشته بود که گفتار نانجیبانه‌ی کاذب مهدی نصیری عادتمان شده بود. تنها نگرانی‌مان این است که با مهاجرت اپوزیسیون به دیار و بلاد کفر، انقلاب اسلامی بخاطر چنین فقدانی دچار روزمرگی شود. 
روزمرگی نقطه آغاز پایان هر انقلابی است. به همین خاطر است که گفتمان انقلاب اسلامی هیچگاه سعی در سرکوب اپوزیسیون خود نداشته، مگر زمانی که بخواهند قاعده بازی سیاسی را برهم زنند و مشی مسلحانه و ضد امنیت ملی و خیانت به ملت را پیش بگیرند؛ بنابراین، امثال نصیری به فرنگ برگشته، توهم برش ندارد که با خروجش به بلاد کفر، ترس و لرز بر جان نظام اسلامی مستولی می‌شود. این انقلاب از تهدیدات شیطان بزرگ نلرزید تا چه رسد به نق نق کردن‌های نصیری‌ها.
آنها بدانند که اندیشه انقلابی در راه تبلیغ پیام‌های الله تعالی از غیر خدا هیچ ترس و واهمه‌ای به دل راه نمی‌دهد: «الَّذِينَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِيباً» (اﻷحزاب: ٣٩). تیرهای کینه توزانه‌ی نصیری آن هنگام که در قلب ایران می‌زیست بی‌ثمر ماند، چه رسد به اینکه بخواهد آن تیرها از هزاران کیلومتر دورتر پرتاب شود. زهی توهمات باطل افراطیون به فرنگ برگشته!
اما نکته مهم این است که خروج مغرورانه توأم با خشم و کین نصیری نشان داد که نظام اسلامی سعی ندارد در مواجهه با مخالفانش از ابزار تبعید استفاده کند؛ بلکه بیشتر سعی دارد با آنان به رفق و مدارا رفتار کند؛ لذا به فرنگ رفتن آنان به میل و رضایت خودشان است. زندانی شدن، توهمی است که وی برای توجیه مهاجرتش خلق کرده است. زندان جای مجرمین است و در جمهوری اسلامی صرف مخالف بودن و مخالف حرف زدن، جرم نیست. 
نصیری با این مهاجرت ثابت کرد که نه این نظام استبدادی و ظالمانه است و نه مبارزه سیاسی وی خداجویانه است؛ بلکه نفسانی و ابلیسی است. انبیا و اولیاء الهی همگی به سوی طواغیت فرستاده می‌شوند، نه آنکه از نزد آنان فرا خوانده شوند. مجاهدان الله برای تبلیغ رسالت الهی، خود را برای تحمل هرگونه درد و رنجی حتی افتادن در آتش آماده می‌کنند. اما نصیری تصمیم می‌گیرد مبارزه سیاسی خود را از هزاران کیلومتر دورتر دنبال کند. این گریز سیاسی چیزی نیست، مگر بخاطر بخل و نفرت از مواجهه مستقیم با اولیاء الهی.
نصیری همانند ابوجهل، ولیّ خدا را تکذیب کرد و متکبرانه به سوی اهلش که در فرنگ مأوا گرفته‌اند روی گرداند: «وَلَكِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى» (القیامة: ٣٢ – ٣٣)
البته این به فرنگ برگشتن نصیری، دلیل دیگری هم دارد و آن عجز و شکست در مبارزه سیاسی است. وی در سال‌های اخیر، خود را به هر آب و آتشی زد و در هر فتنه‌ای مشارکت فعال داشت و بر سر قبرها حاضر شد تا فتنه‌ای به راه اندازد و لباس شمری به تن کرد و دروغ‌ها و تهمت‌های بزرگ و کوچک بر زبان جاری کرد تا به گمان باطلش لرزه به تن نظام الهی افتد و کوتاه بیاید و دست سازش به سوی شیطان دراز کند؛ ولی دید که هیچ اتفاقی نیفتاد و سیاهی ماند برای نصیری و هم مسلکانش. 
طبیعی است که هر مبارز افراطی عرفی با چنین فعالیت گسترده بی‌حاصلی، بعد مدتی افسرده و سرخورده و نا امید شود. چنانکه افسردگی و نا امیدی در چهره نصیری به هنگام خروجش کاملاً مشهود بود. روان‌پریشی ناشی از ناکامی در مبارزه سیاسی، خیلی دردناک است و صدالبته این مسئله با جلای وطن رفع شدنی نیست، اگر تشدید نشود. 
به هر روی، خروج نصیری از دیارش از روی غرور و خودنمایی به مردم و باز داشتن آنان از رفتن به راه خدا است. این مطلب نه چندان دیر بر همگان آشکار می‌گردد. قرآن کریم هم چنین خروجی را نکوهش فرموده است: «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ  وَاللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِيطٌ» (اﻷنفال: ۴٧)
در تاریخ مبارزه با غربزدگی و غرب‌پرستی در ایران ثبت خواهد شد که این گفتمان انقلاب اسلامی بود که توانست جعفرخان را به فرنگ بازگرداند و عطای فرنگی را ارزانی خودشان کند.