آبان سال گذشته در جریان اغتشاشات و ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ که به طور مستقیم از سوی دشمنان برانداز خارج از کشور هدایت میشد، سه نفر از مدافعان امنیت در محله خانه اصفهان به شهادت رسیدند. در این واقعه، سه نفر از اشرار و اغتشاشگران مسلح که با فراخوان ضدانقلاب در محله خانه اصفهان تجمع کرده بودند، به سمت این نیروهای مدافع امنیت تیراندازی کرده و آنان را به شهادت رسانده بودند. پس از این اتفاق تلخ و دستگیری و محاکمه عاملان این جنایت، طی یکروند عادلانه دادرسی و محاکمه، در نهایت با تایید حکم اعتراضی توسط دادگاه تجدیدنظر، سه شرور مسلح به اتهام کشیدن سلاح، عضویت در گروهک منافقین، خریدوفروش اسلحه و در نهایت به جرم «محاربه» به اعدام محکوم شدند و این حکم، در روز ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ به اجرا درآمد.
همزمان با اعلام این حکم، رسانههای ضدانقلاب، گروهک منافقین و صفحه توییتری متعلق به رژیم صهیونیستی و آمریکا، نسبت به حکم اعدام این تروریستها ابراز مخالفت کردند. در این بین جماعتی از چهرهها که سابقه مفصلی در حمایت از اغتشاشات، زیرپا نهادن قوانین و همچنین اظهارنظرهای بدون سند را در پرونده خود دارند، و همواره با سوءاستفاده از شهرت خود در میان مردم، اقدام به تحریک عواطف عمومی و دعوت به آشوب کردهاند، این بار نیز با قرار گرفتن در کنار اشرار مسلح و دشمنان بیرونی ملت ایران، نسبت به این حکم ابراز مخالفت کردند و حتی برای جلوگیری از اجرای حکم مجازات قاتلان، از سازمان ملل نیز تقاضای کمک کردند!
پیرامون این وقایع سوالات و ابهامات متعددی قابل طرح است:
1. به تحقیق میتوان گفت در هیچ کشوری به اندازه ایران، جماعت چهره از آزادی عمل در ضربه زدن به منافع و مصالح ملی و خیانت به کشور و ملت خود و زیر پا نهادن ارزشهای مدنی و اجتماعی برخوردار نیستند. آرنولد آگوست، کارشناس و تحلیلگر آمریکایی با اشاره به عملکرد چهرهها و بازیگران در آمریکا و سایر کشورهای غربی میگوید:
در کشورهای غربی به ویژه در آمریکا، چهرهها باید در چارچوب ارزشهای مدنی و اجتماعی تعریف شده رفتار کنند... چهرهها نیز مانند سایر اقشار جامعه در تمام کشورها باید در چارچوب قانون عمل کنند. من حداقل در مورد آمریکا مطمئن هستم که هیچ چهره شناخته شدهای که خود را چهره بداند، نمیتواند در آمریکا پا را فراتر از قانون بگذارد. برای مثال در حوزه جرمشناسی اگر شما به مراجع قانونی آمریکا رجوع کنید خواهید دید که هر ساله بسیاری از بازیگران هالیوود، فوتبالیستهای سرشناس، چهرههای ورزشی و... در آمریکا مثلاً به جرم رانندگی با سرعت غیرمجاز در اتوبانها، یا مصرف بیش از حد نوشیدنیهای الکلی در حین رانندگی، فرار مالیاتی و... توسط پلیس دستگیر میشوند و بسیاری از آنها به دلیل جرمی که مرتکب شدهاند باید جریمه پرداخت کنند و یا به زندان بروند. گاه به خاطر یک تخلف رانندگی، مجوزهای کار آنها تا دو سال تعلیق میشود... گاه برخی چهرههای مشهور سینمایی در آمریکا فقط برای جرمی مانند فرار مالیاتی، مجازات سنگین حبس تا سقف ۱۰ سال در نظر گرفته شده و یا آنها باید به خاطر این تخلف، چندین هزار دلار جریمه نقدی پرداخت کنند و قانون هیچگونه اغماضی را برای آنان در نظر نگرفته است. این یعنی اینکه قانون، هیچگونه فرقی بین افراد عادی با کسانی که به واسطه شغلشان به شهرتی رسیدهاند، قائل نیست...
این کارشناس و تحلیلگر آمریکایی در نهایت تاکید میکند: تقریباً در تمام کشورهای غربی که من به آنها اشراف دارم میتوانم این را با اطمینان بگویم که چهرهها باید با نظام ارزشی آن کشورها هماهنگ باشند و کوچکترین رفتاری که ضدارزش و یا ضدفرهنگ آن جامعه تلقی شود، با برخورد قانون روبهرو خواهد شد و این کاملاً یک رفتار طبیعی و عادی از لحاظ اجتماعی است.
در این وجیزه نیازی به برشمردن فهرست طویل بیاعتنایی جماعت چهره در ایران به نظام ارزشی و قوانین کشور و حتی اقدامات ضد امنیتی آنان نیست و کمابیش همگان از آن اطلاع دارند؛ اما سوال جدی از نهادهای مسئول و قضایی است که تا کی قرار است در برابر این جماعتی که با پول و امکانات این ملت و نظام، شهرتی کسب کردهاند مماشات به خرج دهد؟! کجای دنیا، یک بازیگر سینما اجازه دارد تا برای نجات اغتشاشگران مسلح و قاتل، از مجامع بینالمللی، دخالت در امور داخلی کشور را بخواهد؟! آیا این اقدام آشکار علیه امنیت ملی نیست؟!
2. به فاصله تنها یک روز از مجازات سه شرور مسلح، ۵ تن از مرزبانان غیور و حافظان امنیت کشور در مبارزه با تروریستهای شناخته شده در مجامع بینالمللی به شهادت رسیدند. اما همان جماعتی که همواره در مجازات قاتلان و جانیان، صدای اعتراضشان بلند بوده است در برابر این اقدام تروریستی و شهادت جوانان مدافع امنیت این مرز و بوم که برای حفظ آسایش و امنیت مردم به شهادت رسیدند، سکوت کردند! از دید ملت ایران، این سکوت به معنای رضایت ضمنی خائنان و وطنفروشان از شهادت جوانان شجاع مملکت در حوادث تروریستی است. این اتفاقات بار دیگر ثابت کرد این جماعت، چشم و گوششان به دهان دشمنان ملت ایران است و تنها به اراده آنان حرف میزنند یا سکوت میکنند!
3. در کشورهای غربی از جمله آمریکا، برخوردهای بسیار خشنی با معترضان دارند که این روزها مردم ایران و جهان در جریان اخبار و صحنههای مختلف مقابله سخت پلیس و نیروهای امنیتی در آمریکا و اروپا با مردمان معترض که بدون حمل سلاح به خیابانها آمدند، بودهاند. در گزارشی که چندی پیش مرکز پایش ستاد حقوق بشر اعلام کرد، پلیس آمریکا در هفت سال گذشته بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ نفر را فقط به ظن مجرم بودن و گاه به خاطر یک تخلف ساده رانندگی و صرفاً فرار کردن از دست پلیس به قتل رسانده است! بر اساس قوانین پلیس آمریکا، افسرانی که ترس از مسلح بودن فرد در حال فرار، داشته باشند، میتوانند به سمت وی شلیک کنند و حتی اگر معلوم شود که فرد مذکور غیرمسلح بوده و تهدیدی وجود نداشته است، قتل مذکور، موجه تلقی میشود! و به همین دلیل تعداد بسیار کمی از افسران پلیس آمریکا به قتل متهم میشوند. بر اساس گزارشهای منتشره از ابتدای سال ۲۰۲۲ تا اواسط جولای سال گذشته، افسران پلیس آمریکا ۶۳۳ نفر از جمله ۲۰۲ نفر را در حال فرار به ظن مجرم بودن، هدف قرار داده و کشتهاند و به ندرت، پلیس به دلیل کشتن غیرنظامیان در آمریکا مورد پیگرد قانونی قرار میگیرد.
بعد، همین کشورهایی که مردم و جوانان بدون سلاح را صرفاً به کوچکترین ظنی به گلوله میبندند، به اعدام اراذلواوباش مسلح که نیروهای امنیتی را به شهادت رسانده و طی برگزاری جلسات متعدد دادگاه و استفاده از تمام حقوق قانونی و انسانی خود محکوم به اعدام شدند، اعتراض میکنند و جمهوری اسلامی را به نقض حقوق بشر متهم میسازند!
شروع جنگ جهانی سوم!

اظهارات کلیدی سفیر چین در فرانسه!
سفیر چین در فرانسه، "لو-شایه" طی هفته گذشته گفت: «کشورهایی که از اتحاد جماهیر شوروی جدا شدهاند، کشورهای حقیقی نیستند! و هیچ جایگاه بینالمللی ندارند چون؛ هیچ توافق بینالمللی برای تحقق حاکمیت ملی آنان وجود ندارد! مثل "ج. باکو"» وی اضافه کرده است؛ «کریمه هم از نظر تاریخی بخشی از روسیه بوده که توسط "نیکیتا خروشچف" به اوکراین بخشیده شده است! کریمه را خروشچف زمانی به اوکراین بخشیده که خود، حاکم کل شوروی بوده و خود اوکراین هم بخشی از جماهیر شوروی بوده است در واقع بخشش او انگار از این جیب به آن جیب گذاشتن بوده است مثل بخشش "قره سو و بلندی آرارات" به ترکیه که کاملاً غیرقانونی است.» یعنی؛ "آقای لو-شایه"، انضمام کریمه به روسیه را به رسمیت شناخته است. به عبارت دیگر اگر ایران روزی تصمیم به تصرف و الحاق ج.باکو، قره باغ، نخجوان، قره سو و ارتفاعات آرارات به سرزمین اصلی خود بگیرد، از نظر چین قانونی است و چین آن را بلافاصله البته بنا به منافع راهبردی خود به رسمیت خواهد شناخت و ایران میتواند روی این موضوع کار کند.
اما آقای "لو-شایه" چرا این حرفها را زد؟! پشت این اظهارات از یک مقام کاملاً رسمی و آشنا به حقوق و روابط بینالملل آنهم سفیر چین در فرانسه، چه تحولات و تغییراتی نهفته است؟! ایران، چه نگاه و برنامهای برای استفاده از این مواضع پکن خواهد کرد؟! این سخنان سفیر چین آیا میتواند دلیل جیغ بنفش و سر و صدای پیشدستانهی "الهام علیاف" باشد؟! چین، شریک راهبردی ایران و روسیه چرا چنین مواضع شوکهکننده و غافلگیرانه را اعلام میکند؟! آیا این اظهارات سیاسی چین، نوعی پاس گل دادن به ایران و روسیه برای احیای تمدنی 'گذشته خودشان' نیست؟! مثل ایفای نقش راهبردی در توافق ایران و عربستان که همه را شگفتزده کرد. و...
"لو-شایه" آشکارا کشورک های جداشده از اتحاد جماهیر شوروی را تهدید میکند که اگر در کانتکست شرقی (مثلث: چین، روسیه، ایران موسوم به چیرو) وارد نشوید و همچنان در صدد حفظ نظم آمریکایی! باشید، توسط اردوگاه شرقی، بلعیده خواهید شد! این اظهارات به قدری شوکه کننده بود که برخی از کشورهای اروپای شرقی خواستار اخراج آقای "لو-شایه" شدند. پیام این سخن این است که؛ به احتمال خیلی زیاد یک جنگ جهانی دیگر در پیشِ رو خواهیم داشت! و همین دلیل واضحی است که عربها و دیگر کشورهای ضعیف به ایران پناه میآورند تا در امان بمانند. آنها سوریه و رفتار ایران در حمایت استوار از او را جلوی چشم خود میبینند که ایران چگونه او را در مقابل تهاجم ۸۲ کشور! در کنار "اوباما" حفظ کرد. باید تهدیدات چینیها را جدی گرفت، بهویژه برخی از کشورکهای تازه تاسیس، خیلی باید حواس خود را جمع کند، والا جنگ فراگیری در پیش رو خواهد بود!