امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

سیر شبانه در اربعین !

درنگی کرد و سپس گفت: به حب حسین علیه‌السلام قدم بردارید و در عظمت کار او تأمل کنید و در همه راه زائر باشید! و سپس جمله‌ای از یکی از ارباب معرفت را چنین زمزمه کرد: "به دل سفر کنید. هزار بینی که به تن سفر کنند و اندکی به دل سفر کنند." لحظاتی سکوت محضرش را پر کرد و خود غرق در تفکر شد!
این راهپیمایی اربعین و پیمودن مسیر برای تشرف به محضر سیدالشهدا علیه‌السلام که مثل پیامبر برای خداوند، عزیز و محبوب است و دردانه هستی است، به عنایت حق‌تعالی است، باید قدر دانست چه عاملی این توفیق را فراهم کرده جای خود، باید آن را غنیمت شمرد.

حمید احمدی

قبل سفر، به قرار سال‌های تشرف به حج، به محضر اهل دلی تشرف یافته تا ره‌توشه‌ای برای سفر تحصیل نمایم. صبحگاه ساعتی بعد از طلوع فجر در هوای غبارآلود قم، هنوز خیابان‌ها از صدا پر نشده و انبوه جمیعت، خیابان را متراکم نکرده بودند، روانه خیابان مرکزی شهر شده و با طی کردن طول کوچه باریک و خلوت، به در منزلش که سال‌ها مأوای نیازمندان اهل معنا و سائلان بی‌پناه است، رسیدم و بعد از نواختن زنگ خانه، اذن ورود داد و به محضرش رسیدم. مثل همیشه روی تختی چوبی نشسته و کتب روایی و فقهی، دورش چیده شده و در حال مطالعه بود.
 بعد از ماه‌ها، دیدارش برایم آرامش‌بخش و خود مقصد بود؛ اما به توفیق و لطف حق، سخن شیرین او که از جنس و دنیای دیگر بود، تحفه‌ی دل‌نشین این دیدار شد! از قصدم برای سفر گفتم، دعایم کرد و التماس دعا گفت! اما من نگاهم را از او بر نداشتم، فهمید که منتظرم بیشتر بشنوم. گفت: الحمدلله هر سال بر کثرت جمیعت افزوده می‌شود که این از کرامات حضرت سیدالشهدا علیه السلام است! 
مکثی کرد و ادامه داد: این را نباید به حساب کسی گذاشت، اگر کسی کاری هم کرده، باز به کرم و لطف او بوده که توفیق یافته بابی از ابواب لطف و رحمت او باشد برای مردم تا از آن به محضرش مشرف شوند که خود جای شکر دارد!
اندیشیدم که لازم است تقاضایم را تمنا کنم! عرض کردم: استاد در این سفر چه کنیم که از فیوضات آن بهره‌مند شویم؟
دستی به محاسنش برد و گفت: دل به جمع مشغول ندار و همه دل به صاحبش بسپار!
درنگی کرد و سپس گفت: به حب حسین علیه‌السلام قدم بردارید و در عظمت کار او تأمل کنید و در همه راه زائر باشید!
و  سپس جمله‌ای از یکی از ارباب معرفت را چنین زمزمه کرد:
"به دل سفر کنید. هزار بینی که به تن سفر کنند و اندکی به دل سفر کنند."
لحظاتی سکوت محضرش را پر کرد و خود غرق در تفکر شد!
نگاهم را از او بر نداشتم!
آهی کشید و تبسمی کرد و گفت: مومنی به من می‌گفت که جمع زیادی شبانه سیر می‌کنند و روزها به دلیل حرارت آفتاب به استراحت مشغولند.
گفتم: بله استاد! شب‌ها هوا خنک است و هم آرامش خاصی دارد که راه رفتن را مطلوب‌تر و جذاب می‌کند.
گفت: توفیق بزرگی است!
عرض کردم: یعنی راه پیمودن شب، از روز افضل است؟ 
گفت: سیر شبانه فرصت و مجالی برای طیران روحی و عالی‌ترین مشاهدات روحانی است و این از حکمت و الطاف الهی است که چنین مقدر کرده است.
عرض کردم: تصور می‌کردم این را برای تهجد و سلوک شبانگاهی گفته‌اند!
تبسم کرد و گفت: قدم نهادن و طی مسیر برای زیارت حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام، کم از نوافل و تهجد باشد؟!
افزود: سیر شبانگاهی برای حرکت‌های معنوی، موثرتر است. خداوند بی‌حکمت مبعث پیامبرش را در شب مقدر نکردند و نزول وحی را نیز بی‌سبب در شب قرار ندادند! 
"اِنّا اَنزَلناهُ فی لیلةِالقدر"
 و شب را برای تقدیر آدمی مقرر کرده‌اند. نزول وحی به موسای کلیم در کوه طور نیز در شب رقم خورد!
معراج که نردبان پرواز به ملکوت بود، به لطف حق  در شب برای پیامبرخدا صلی الله علیه وآله وسلم فراهم شد!  
با چهره‌ای بشاش این جملات را تکرار کرد: چه شبی! چه فرخنده شبی بود! 
بعد با شوق و ابتهاج خاصی آیه شریفه سوره اسرا را خواند:
بسم الله الرحمن الرحیم، "سُبحانَ الّذی اَسری بِعبدِه لیلاً مِن‌المَسجِدِ الحرام اِلی المسجد الاقصی اَلّذی بارَکنا حَولَه لَیُریَه آیاتِنا اِنّه هُوالسمیعُ البَصیر"
دو بار دیگر آیه را تکرار کرد و گویی روحش با براق عشق محمدی به طیران آمده است!
ادامه داد: حضرت موسی صلوات الله علیه، سی شب به میقات رفت و بعد، ده شب هم بر ضیافت او 
 افزوده شد که نهایت لطف حق بود. 
"وَ واعَدنا موسی ثلاثینَ لَیلَه وَ اَتمَمناهُ بِعَشر، فتَمَّ میقاتَ ربِّه اَربعین لَیلَه"
گفت: بی‌میل و شایستگی موسی، خداوند ده شب بر ضیافت حضورش نمی‌افزود. این توفیق برای تکمیل شدن سیر صعود و کمال پیامبرش بود که خود به لطف حق بود تا بعد از سی شب خلوت، لیاقت ده شب دیگر را یافت. سرش را تکان داد و گفت: احتمالاً ضیافتی خاص هم بود! خداوند ده شب دیگر در آن ضیافت خاصش، پذیرایش شدند!
نگاهی به کتابی که کنارش گشوده بود، انداخت و ادامه داد: کی می‌داند، شاید ارتباط عاطفی با خداوند و قرب به ذات باری‌تعالی، مختص شب باشد! برخی بزرگان چنین گفته‌اند!
 دستی به فلاکس چای کنارش برد، دو استکان که در سینی نقره‌ای رنگ  با ظرفی از کشمش و قند هم کنارش قرار داشت و روی چهارپایه‌ای کنار تختش به شکل مجالس روضه قرار داده شده بود، با چای پر کرد. بوی دارچین فضا را معطر ساخت. استکان چای را روی میز عسلی قدیمی قرار داد و  کاسه کشمش را هم  کنارش.
به مزاح گفت: یه استکان چای بخورید تا صدق زیارت اهل قبور نکند!
 سپس سخنش را چنین تکمیل کرد:
این راهپیمایی اربعین و پیمودن مسیر برای تشرف به محضر سیدالشهدا علیه‌السلام که مثل پیامبر برای خداوند، عزیز و محبوب است و دردانه هستی است، به عنایت حق‌تعالی است، باید قدر دانست چه عاملی این توفیق را فراهم کرده جای خود، باید آن را غنیمت شمرد.
طی طریق در شب و خلوت با حضرت در این مسیر و ذکر و یاد و نام حضرت در شب، خود سیر و سلوک معنوی است که به لطف و عنایت حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام بهره و روزی زائران شده است.
غرق در این اندیشه بودم که چه عنایت و باب رحمتی برای زائران گشوده شد که فرمود: این گشایش به خاطر تحمل مرارت و سختی و رنج سفری است که زائران پذیرفتند و متحمل شدند!
عرض کردم اگر سیر شبانه توفیق شد، کدام عمل و ذکری را توصیه می‌فرمایید؟
گفت: "استغفار، استغفار" چون خداوند فرمودند "و بالاسحار یستغفرون"
استغفار در سایه لطف پسر فاطمه و حبیب خداوند، به اجابت مقرون‌تر است!
و البته اگر در فرصتی، بر این استغفار دو رکعت نماز افزوده شود، لحظاتی ناب خلق می‌شود که پیامبر خدا آن را بهترین فرصت‌ها و لحظات شمردند.
"الرُّکعَتان فی جُوفِ اللَیلِ اَحَبُّ اِلیَّ مِن الدُّنیا و ما فیها"
با خود گفتم چه توفیقی و چه تحفه‌ای ارزشمند روزی‌ام شد.
 او آرام و با طمأنینه گفت: سبک‌بال سفر کنید و با وضو باشید و نام حسین علیه‌السلام، خود حضور در محضر یار است!
 
صلی‌الله علیک یا اباعبدالله فی آناء‌الیل والنهار