شعر دوران انقلاب، شعر زر و زور نیست، شعر احساسات سطحی و متوجه به آرزوها و امیال حقیر بشری نیست. زبان یک ملت و شرح حال یک امت است، انعکاسی از روح بزرگ جامعهای است که یکپارچه در جهت هدفها و آرمانهای الهی و انسانی گام برداشته و فداکاری کرده است.
از خصوصیات اصلی شعر انقلاب «غفلت ستیزی» است. انقلاب، خود ریشه در غفلت ستیزی و مبارزه با جهل و ناآگاهی و دعوت مردم به هوشیاری و بیداری دارد و شعر انقلاب هم به تبع آن، غفلت ستیز و بیدارگر است. در واقع «غفلت ستیزی اصلیترین شاخصه شعر نسلی از شاعران انقلاب اسلامی است که با خود انقلاب متولد شدند و در کورههای تجارت آن گداختند و به کمال نزدیک شدند. نسلی که اکنون شاخه گسترده و تکثیر شده است»
مجتبی جوادینیا
در این مقاله تلاش شده است پس از تعریف و شناسایی شعر انقلاب اسلامی، ویژگیهای مضمونی شعر این دوره از جمله غفلت ستیزی، مبارزه با طبقه روشنفکر غربزده، بازگشت به عشق آسمانی و عارفانه، انتظار موعود و... مورد بررسی قرار گرفته و سپس قالبهای رایج در شعر عصر انقلاب از جمله غزل، مثنوی، رباعی و... مورد تحلیل واقع شده است. بیدل گرایی و رویکرد عموم شاعران این دوره به سبک هندی، سر فصل دیگری است که این نوشتار به آن پرداخته است.
مدخل
«شعر انقلاب اسلامی در میان همه مقاطع تاریخ طولانی ایران، این ویژگی را دارد که تقریباً یکدست و کامل در جهت آرمانها و هدفهای والا و سخنگوی احساسات و افکار و جهتگیریهای ملتی است که شاعر از متن آن برخاسته و بدان وابسته است. شعر دوران انقلاب، شعر زر و زور نیست، شعر احساسات سطحی و متوجه به آرزوها و امیال حقیر بشری نیست. زبان یک ملت و شرح حال یک امت است، انعکاسی از روح بزرگ جامعهای است که یکپارچه در جهت هدفها و آرمانهای الهی و انسانی گام برداشته و فداکاری کرده است. شعر هدفدار و سازنده مردمی است. شعر دربارها و میخانهها و عشرتکدهها نیست، شعر صحنه عظیم جهاد و سیاست و انقلاب و جهاننگری است. شعر خدایی است.»
قضاوت در مورد شعر انقلاب اسلامی، از آن جا که مدت زیادی از عمرش نمیگذرد، اندکی با دشواری همراه است. میدانیم که بسیاری از صاحبنظران برآنند که درباره آثار ادبی هر دوره باید مدتها پس از پیدایش آنها - حداقل از 50 سال بعد - به داوری نهایی پرداخت. بدیهی است که این طرز تفکر باعث میشود که آثار هر دوره به طور همزمان در معرض قضاوت خاص و عام واقع نشوند و البته در دورههای بعد، توجه چندانی به مقتضیات زمانی و مکانی مبذول نخواهد شد و بسیاری از عوامل خلق آثار نادیده گرفته میشوند. با عنایت به این نکته و لزوم بررسی مسائل مربوط به هنر عصر انقلاب اسلامی، خصوصاً شعر که در این دوره از جایگاه ویژهای برخوردار است، نگارنده درصدد برآمده که بحثی درباره شعر انقلاب اسلامی ارائه کند. این بحث شامل موارد ذیل است:
الف) تعریف شعر انقلاب اسلامی.
ب) ویژگیهای شعر انقلاب اسلامی در قلمرو مضامین.
ج) قالبهای رایج در شعر عصر انقلاب و شاعران معروف هر قالب.
الف - تعریف شعر انقلاب
شاید در نظر اول، نتوان تعریف مشخصی با چارچوب معین از شعر انقلاب اسلامی ارائه کرد. اما امید میرود که در ضمن بحث و ارائه شواهد، تصویر روشنی از شعر انقلاب در اذهان رسم شود. در اینجا با ذکر فرازهایی از مقاله «شعر انقلاب» نگاشته سید حسن حسینی، سعی میکنیم حدود و ثغور این مقوله را اندکی روشنتر نماییم.
«شعر انقلاب اسلامی، شعر مردمی به معنای واقعی آن است. شاعر این شعر، همدوش، همسنگر، همدل و همزبان مردم است. با درد مردم رنج میبرد و با شادی آنان شاد میشود. با فتحشان سر بلند میکند و با خنجر خوردنشان درد میکشد و با خشمشان به خشم میآید... شعر انقلاب اسلامی، تاریخ منظوم انقلاب نیز هست. فراز و نشیبهای این شعر، فراز و نشیبهایی است که مردم شاهدش بودهاند و در صحنه آنها حضور فعال داشتهاند.
اگر به شعر انقلاب اسلامی به گونه باغستانی سرسبز با درختان تناور، لالههای سرخ و آتشین و جویبارهای زمزمهگر بنگریم، سه درخت سر به فلک کشیده از لحاظ موضوع سخن در آن توجهمان را بیشتر جلب خواهد کرد: امام، شهدا و جنگ، سه درخت تناور باغستان شعر شاعران مسلمانند و شاعران به این سه تناور سر به فلک کشیده، بیش از دیگر مضامین سر سبز این باغ پرداختهاند.»
ب - ویژگیهای شعر انقلاب اسلامی
شعر در عصر انقلاب اسلامی فارغ از هیاهوی روشنفکرمآبانهی دوران پیش - که البته بیشتر به سازش با طاغوت ختم میشد - جایگاه حقیقی خود را در میان عامه مردم به دست آورده است. شاعران انقلاب، فرزندان زمانه خویش هستند. دردها و نابسامانیهای اجتماع خویش را با تمام وجود حس میکنند و میکوشند تا با سخن خود، محرمی باشند برای اسرار مردم و مرهمی بر دردهای ایشان.
در بررسی ادوار مختلف شعر فارسی باید زمینهها، تحولات اجتماعی و سیاسی و دگرگونیهای فرهنگی و حتی معیشتی را فرا چشم داشت تا بررسیها واقعبینانه به دور از هر گونه پیشداوری باشد. انقلاب اسلامی ایران به عنوان واقعهای بزرگ که سرنوشت ملت ایران را در برههای درخشان و تاریخی رقم زده است، نمیتواند از این قاعده مستثنی باشد؛ حادثهها و لحظههای انقلاب آشکار و پنهان، به دنیای شعر راه یافتهاند. وقوع حادثههای بزرگ، لحظههای خطیر و سترگ، لحظههایی که با حیات و مرگ انقلاب پیوند داشت، نمیتواند و نباید بر سرودهها و احساس شاعران بیتأثیر باشد. شعر انقلاب اسلامی، شعری پویا و متحرک است که شمیم طراوت و سر زندگی از واژه واژه آن، به مشام میرسد. در شعر این دوره بر خلاف دورههای قبل که یأس و سرخوردگی در اشعار شاعران موج میزد، دیگر از واژههای «شب» و «زمستان» و «وحشت» و «بن بست» اثری نیست و اگر گاهی به چنین مفاهیمی بر میخوریم، بیشتر مراد نفی آنها و بشارت روشنی و امید و پیروزی است. اینک پارهای از ویژگیهای شعر انقلاب اسلامی در قلمرو مضامین:
1 - غفلت ستیزی و دعوت به بیداری: از خصوصیات اصلی شعر انقلاب «غفلت ستیزی» است. انقلاب، خود ریشه در غفلت ستیزی و مبارزه با جهل و ناآگاهی و دعوت مردم به هوشیاری و بیداری دارد و شعر انقلاب هم به تبع آن، غفلت ستیز و بیدارگر است. در واقع «غفلت ستیزی اصلیترین شاخصه شعر نسلی از شاعران انقلاب اسلامی است که با خود انقلاب متولد شدند و در کورههای تجارت آن گداختند و به کمال نزدیک شدند. نسلی که اکنون شاخه گسترده و تکثیر شده است» نمونههایی از این ویژگی را در اشعار زیر میبینیم:
مبادا خویشتن را واگذاریم امام خویش را تنها گذاریم
ز خون هر شهید لالهای رست مبادا روی لاله پا گذاریم
در این تکاپو به غیر مردن اگر ره دیگری نماند
چنان سر از فرط سرفرازی فتد که دیگر سری نماند
نسیم غربت نورد عاشق، بگو به زاغان باغ غفلت
عقاب غیرت چو اوج گیرد به ابر بال و پری نماند
... ستمگران زمانه درسی اگر نگیرند از شهیدان
برای برگشتن از تغافل، رسد که دیگر دری نماند
2 - بازگشت به خویشتن و مبارزه با طبقه روشنفکر غربزده: مسئله بازگشت به خویشتن که قبلاً به شکل جدی و دقیق توسط بزرگانی همچون سید جمال الدین اسد آبادی و اقبال لاهوری و سپس در سخنرانیها و نوشتههای مرحوم جلال آل احمد و عدهای دیگر از نویسندگان متعهد مطرح شده بود، به قلمرو شعر نیز راه یافت. در واقع پیش از انقلاب، سهم هیچکس در ستیز با روشنفکران بیدرد و خود باخته در حوزه شعر به اندازه شاعران متعهد و روشن اندیش مسلمان نیست. این خصیصه که بیشتر در قالبهای نو و سپید – یعنی همان قالبهای مورد استفاده شاعران روشنفکر مآب - به چشم میخورد، در حقیقت بیانگر معارضهای است که شاعران مذهبی علیه دگر اندیشان آغاز کرده بودند و با سلاح خود آنان، به رویارویی با ایشان میپرداختند. این اندیشه، گاه با صراحت و شفافیت در شعر شاعران مسلمان جلب نظر میکند؛ به این دو نمونه توجه کنید:
- هم اکنون که نقش تو را به ناکجا میبرند / او در کافهای نشسته و «ودکا» مینوشد و مرگ تو را تحلیل علمی میکند! / بر او ببخش خواهرم! روشنفکر است.
- روزی که روشنفکر در کوچههای شهر پر آشوب / دور از هیاهوها عرق میخورد، با جانفشانیهای حزب الله / تاریخ این ملت ورق میخورد.
چنانکه میبینیم در این دو نمونه، واژه «روشنفکر» صراحتاً به کار رفته و این صراحت و فارغ بودن از هر گونه ابهام و ایهام شاعرانه، از خصوصیات شعرهای اولین سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی است.