یکی از عوامل مهم سواد رسانه در آمریکا، انحطاط اخلاقی و افزایش خشونت در پی پخش فیلمهای تلویزیونی و سینمایی بوده است. نیل پستمن، استاد دانشگاه نیویورک، جامعه¬شناس و پژوهشگر مسائل ارتباط جمعی، از زمره کارشناسانی است که خطر کاربرد فنّاوری بدون اخلاق را طی کتابها، مقالات، سخنرانیها و مصاحبههای فراوان گوشزد کرده است. نگرانیهای پستمن از جهتی عمیقتر و جدیتر از نگرانیهای لیویس است. لیویس فرهنگ را در خطر میدید؛ اما پستمن صحبت از زوال کودکی می¬کرد. از نظر او تولیدات رسانهای آمریکا باعث شدهاند کودکان قبل از آنکه کودکی را تجربه کنند، با تجربیات بزرگسالان آشنا شوند. آنها آنقدر صحنههای خشونت¬آمیز میبینند که دیگر دنیای لطیف و شیرین کودکی در ذهنشان محو میشود. آنقدر دروغ میبینند که صداقت را فراموش میکنند، صداقتی که از بدو تولد به همراه داشتهاند. آنقدر خیانت میبینند که دیگر محبتها در ذهن آنها کمرنگ میشود و به آن بدبین میشوند. حال کودکی را تصور کنید که ذهنش از خشونت، دروغ، خیانت و سایر تجربیات بزرگسالان انباشته شده است. آیا این واقعاً یک کودک است؟ او در کتاب «زوال کودکی» میگوید:
«در این زمان که این سطور را مینگارم، و در این شرایط و احوال، گرانترین مانکنها و چهرههای تبلیغاتی، دختران دوازده یا سیزده¬ساله آمریکایی هستند. در پیامهای بازرگانی تلویزیونی چنان ظاهر میشوند که گویی در تمامی زمینههای مربوط به زندگی چه در مقوله سکس و چه در زمینههای دیگر، تفاوتی با بزرگسالان نداشته و از تجربه و اطلاعات کافی بهرهمند بوده و بر حوزه اجتماعی مد روز و عرضه آن - که غالباً رنگ و حال و هوای جنسیت و سکس دارد - کاملاً مسلط و آگاه میباشند.
هنگامی که در تلویزیون آمریکا، صحنههای عرضه مد لباسهای جدید را مشاهده میکنیم و حرکات معنیدار این مانکنهای دوازده یا سیزده¬ساله را میبینیم، اگر روی آمیزههایی از سکس که در تمامی این نمایشها مستتر است دقیق شویم، در حسرت روزگاری نه چندان دور فرو خواهیم رفت که زنان شوهرندیده پنجاه یا شصت¬ساله، اصرار میورزیدند که دوشیزه خطاب شوند و امروز اگر به این مانکنها کلمه خانم را اطلاق نکنیم، آن را توهین تلقی کرده و در پس آن، گویی نوعی ارتجاع و عقب¬ماندگی را استشمام میکنند!
همچنین در شرایطی این سطور را مینگارم که در شهرهای بزرگ و کوچک آمریکا، تفاوتهای اعمال جنایی و جرم و مجازاتهای حقوقی میان خردسالان و بزرگسالان روز به روز کمتر می¬گردد و شباهتهای اعمال و رفتار آنان رو به افزونی است.»
پستمن، نگران کودکی از دست رفته است و در این کتاب به ابعاد گوناگون این واقعیت تلخ میپردازد: «رسانهها باعث شدهاند که کودکان آمریکا تجربه کودکی را از دست بدهند. کودک امروز عصمت خود را از دست داده، گویی احساس شرم و حیا را در خود از بین برده است. بازیهای کودکانه فراموش شده و جای آن را مسابقات ورزشی باشکوه گرفته، مسابقاتی که با روحیات کودکان سازگار نیست. ما امروز شاهد بیماری الکلیسم در کودکان هستیم» و در نهایت پستمن فریاد میزند: «ما چه بهایی را باید برای این¬همه پرده¬دریها و عریانسازیها بپردازیم؟ در زمان ما کودکی رو به زوال است؛ آن¬هم با شتابی وحشتناک و دلهره¬آور... اینکه انسان ناظر باشد که چگونه لطافت، انعطاف¬پذیری و حس کنجکاوی کودکان دستخوش انحراف میگردد و سرانجام به سراب دنیایی موهوم از احساس کاذب بزرگسالی و بلوغ ختم میشود، موجب درد و افسردگی است.