امام حسین علیه‌السلام:  شایسته نیست که انسان با ایمان، نافرمانی خدا را مشاهده کند و با بی‌تفاوتی از آن چشم بپوشد؛ بلکه او وظیفه دارد در جلوگیری از منکر اقدامی بکند.  (وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۲۵) 

ستون راست مکتب عرشیان 1102

پا و پوتین
پایش از زانو قطع شده بود، سراغ پوتینش را می‌گرفت می‌گفتیم: آخر خانه‌خراب! پوتین بدون پا را می‌خواهی چه کنی؟! می‌گفت: طاقت دوتا داغ را با هم ندارم!
آموزش صندلی
قرار بود گروهان ما با هلی‌کوپتر جابه‌جا شود. وقتی وارد هلی‌کوپتر شدم، روی یک صندلی خالی نشستم. مدتی بعد، کمک خلبان آمد و گفت: «می‌خواهی در جای من بنشینی؟ من کلی آموزش دیدم تا این صندلی را به من دادند!» من که تازه متوجه اشتباهم شده بودم، به شوخی گفتم: «روی صندلی نشستن که آموزش نمی‌خواهد! شما می‌آمدی پیش خودم تا بدون آموزش، دو تا صندلی بهتان می‌دادم.»
عینک بزنید!
شب عملیات موقع حلالیت طلبیدن، یکی از فرماندهان آمده بود وداع کند. خیلی جدی به بچه‌ها می‌گفت: خوب، برادرا! اگر در این مدت از ما بدی دیده‌اند (بعد از مکثی) حقشان بوده و اگر خوبی دیده اند، حتماً اشتباهی رخ داده است. بعضی‌ها هم می‌گفتند: اگر ما را ندیدید عینک بزنید!»

 

مردم خسته نشده بودند و نمی‌ترسیدند
داوود امیریان، نویسنده ادبیات دفاع مقدس می‌گوید: یادم می‌آید که در کوچه وقتی خبر شهادت می‌آمد، تمام کوچه را گل شمعدانی می‌گذاشتند. همه همسایه‌ها، گلدان‌ها را می‌آوردند وسط کوچه و شبیه بلوار می‌شد. منظره زیبا و سر کوچه حجله شهید و تصویر شهید بود. شعر «گلبرگ سرخ لاله‌ها، در کوچه‌های شهر ما، بوی شهادت می‌دهد» که مداح خوانده بود، وصف حال آن روزها بود. همچنین بزرگ‌ترین خاطراتم در سال ۱۳۶۷ که در منطقه بودیم، شیمیایی شدیم و برگشتیم تهران. محله جمهوری، چهارراه ولی‌عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) همیشه مغازه‌ها باز است و با اینکه شب عید بود، اما چون موشک‌باران بود، خواستم بیرون بروم و هوایی عوض کنم. اتوبوس سوار شدم و از میدان راه‌آهن رسیدم به جمهوری و دقت کردم، دیدم حتی یک مغازه باز نبود و یک نفر هم تردد نمی‌کرد و جایی که باید شلوغ بود، به‌خاطر موشک‌باران کاملاً تعطیل بود. خیلی‌ها رفته بودند اطراف تهران و ورامین و شهریار و... و مرد خانواده می‌آمد محل کار، ولی خانواده را بیرون شهر برده بودند. مردم خسته نشدند و نمی‌ترسیدند، چون اگر با مردم صادق باشی، با تو می‌مانند و جزو معدود جنگ‌هایی بود که مردم علیه مسئولین زمان جنگ، شورش نکردند. مثلاً در آلمان یا در خیلی از کشورها، مردم طاقت نمی‌آوردند و خسته می‌شدند.