محمد ملک زاده
با شهادت شهید آیت الله دکتر رئیسی در راه خدمت به مردم و خلق حماسه ملی در بدرقه وی، فرصتی فراهم شد تا جبهه انقلاب در فضایی پاک و نورانی، کار شهید خدمت را با قوت ادامه دهد. در این دوره جمع زیادی از مردم مومن و انقلابی برای دفاع از آرمانهای انقلاب در ایام انتخابات به صورت خودجوش و داوطلبانه، تلاش و مجاهدت بسیار کردند تا کاندیدایی انتخاب شود که شعارش ادامه مسیر شهید رئیسی است. در این راه نیروهای جهادی بسیاری، مخلصانه پا به میدان جهاد تبیین نهادند و هر کس به اندازه وسع و توان خویش، سعی داشت با یادآوری دستاوردهای رئیس جمهور شهید، به سهم خویش مانع از نیمهتمام ماندن راه وی باشد؛ اما به هر حال تقدیر به گونهای دیگر رقم خورد. نمیدانیم شاید یکی از دلایل آن، ناشکریها و ناسپاسیها و کفران نعمتها از سوی ما بوده باشد. چنانکه خداوند میفرماید: «وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ؛ و آنچه از رنج و مصائب به شما میرسد، به دلیل اعمال زشت خود شماست، در صورتی که خدا بسیاری از اعمال بد را عفو میکند». (شوری: 30) کم نبودند کسانی که قدر رئیس جمهوری را که خود را نه رئیس، که خادم ملت میدانست و شبانهروز برای خدمت به مردم و رفع مشکلات آنان تلاش می کرد، ندانستند و ناسپاسی کردند! بسیاری خون به دلش کردند و او همه این ناسپاسیها را شنید و دم برنیاورد! زیرا معتقد بود فرصت کوتاه خدمت را نباید صرف جدالهای بیهوده ساخت. او شعارش "ما می توانیم" بود و به خوبی هم توانست و ثابت کرد که با ایستادن به روی پای خود میتوانیم پیش برویم؛ او در دوران کوتاه خدمتش چنان هیبتی از ایران در جهان ایجاد کرد که قدرتهای جهانی ناچار شدند ایران را به عنوان وزنهای تاثیرگذار در معادلات جهانی بپذیرند و چنان اقتداری آفرید که در سوگ رئیس جمهور ایران، از عراق و لبنان و سوریه تا ترکیه و پاکستان و هند و تاجیکستان و کوبا، عزای عمومی اعلام شد...
امروز به هر دلیل مجدداً جریان غربگرا با شعار «بدون غرب نمیتوانیم» به روی کار آمدند و این امر به دغدغه فکری و سوال جدی جریان انقلابی و دلسوزان و علاقمندان نظام جمهوری اسلامی در داخل و خارج کشور تبدیل شده است که آیا قرار است دوباره ارزشهای انقلاب و مصالح کشور در مسلخ غربگرایان قربانی شود؟! و آیا دوباره کمکاریها و ناکارآمدیهای این جریان در مدیریت کشور به پای نظام و انقلاب گذاشته خواهد شد؟! اما به نظر میرسد اکنون جای هیچ یاس و ناامیدی نیست! زیرا راه شهید رئیسی قابلبازگشت نیست.
آشکار است امروز جریانی به صحنه آمده که بنا بر ادعای خود، رو به سوی غرب دارد؛ غربی که نشان داده است نسبت خوبی با ملت ایران ندارد و به دنبال بازیابی سلطه گذشته بر ایران است. اما فراموش نکنیم که امروز ما با آن پشتوانه قدرتی که به دست آوردهایم، حتی اگر جریان غربگرا هم بخواهد، دیگر نمیتواند در مقابل غرب تسلیم شود، عملاً هیبت و قدرت تاریخیِ ایران او را کنترل خواهد کرد. ما در یک پیچ تاریخی به سر میبریم و جریان غربگرایِ کشور، آخرین روزهای حضور خود را در معادلات تاریخی ایران در حالِ گذراندن است؛ جریان غربگرا چه بخواهد چه نخواهد، ایران قدرتمند امروز به بستری از تاریخ خود برمیگردد که آیت الله رئیسی آن را گشود و ملت با بصیرت ایران، آخرین قدمهای عبور از جریان غربگرا را نیز برخواهند داشت.
این روزها نیروهای انقلابی دغدغهمند تلاش بسیار کردند؛ اما اکنون زمان دلسرد شدن نیست، کار نیروهای انقلاب هرگز خاتمه نیافته است. اکنون زمان نزاع و متهم کردن یکدیگر نیست! همه ما سوار یک کشتی هستیم و باید برای حفظ آن از طوفانها و بلاها تلاش کنیم. امروز کشور به انسجام و تلاش بیشتر نیروهای انقلاب نیاز دارد. در بطن انتخابات اخیر، فتوحاتی هم برای کشور و انقلاب رخ داد؛ امروز با افتخار میتوانیم ادعا کنیم که گام بزرگی در مسیر نهادینه کردن مردمسالاری دینی برداشتهایم و تجربیات گرانبهایی به دست آوردهایم. برخلاف جریان مدعی اصلاحات، فقط زمانی که اکثریت با ما همراه بودند، دم از مردمسالاری نزدیم؛ بلکه در هر حال به قواعد مردمسالاری دینی پایبند ماندیم. به فرموده علامه مصباح «ما مکلفیم که زمینه را برای انتخاب مردم فراهم کنیم. ممکن است مردم در مواقعی اشتباه کنند؛ اما ما باید تلاش کنیم مردم را آگاه کنیم باید تلاش کنیم مسلمان بصیر و آگاه تربیت کنیم». باید تلاش کنیم جوان ایرانی آگاه شود که مشکل امروز ایران، قانون حجاب و فیلترینگ و عدم همراهی با فرهنگ ولنگاری غرب و... نیست؛ بلکه اینها ضرورت کشور برای فرار از سیاهچالهای است که جوامع غربی هم در آن گیر افتاده است. آزادی حجاب و فیلترینگ و... نه آزادی واقعی؛ بلکه اسارت در دامی است که غرب برای ما گسترانده است. طبعاً اگر این مسائل برای جوانان ما حل شود، جریان غربگرا نمیتواند از شعار سخیف آزادی حجاب و... برای پیروزی در هیچ انتخاباتی استفاده کند.
اولویت بعد، آسیبشناسی جدی از وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران، وضعیت نیروهای انقلابی و چارهاندیشی درباره راهکارهای عقلانی دفع توطئههای جریان غربگرا است. امروز کسی که باید پاسخگوی مشکلات ایران باشد، جریان غربگرا و سازشکار است که صدالبته با تحولات جهانی پیش رو حتی با سازش و دادن امتیاز هم نمیتواند هیچ کاری از پیش برد. در این شرایط ما باید با روشنگری به جامعه ایرانی برای عبور از این وضعیت کمک کنیم، والا باز به دلیل ناکارآمدی جریان غربگرا، سایه ناامیدی و کاهش مشارکت سیاسی بر جامعه ما تحمیل خواهد شد و این به نفع جریان ضدانقلابی است که اساساً در پی نابودی نظام مردمسالاری دینی است. وظیفه ما همچنان صیانت از آرمانهای انقلاب و مقابله با جریان شوم غربگرا است. باید با روحیه جهادی با این پدیده برخورد کنیم و سطح درک و تحلیل عمومی را بالا ببریم.
و سخن آخر اینکه همه به خصوص ۱۶ میلیونی که به آقای پزشکیان رأی دادند، باید مسئولیت انتخاب خود را بپذیرند و در صورت ناتوانی و ناکارآمدی فرد منتخب، فرافکنی نکرده و ساختار و کلیت نظام را متهم نسازند؛ زیرا قواعد مردمسالاری ایجاب میکند کسانی که آزادانه انتخاب میکنند، باید به پیامد انتخاب خود نیز پایبند بمانند.