چون وضعیت عوامل واقعی در اقتصاد کشور ما نهتنها در راستای افزایش نرخ ارز نیستند؛ بلکه در راستای تثبیت نرخ ارز حول نرخ ارز قبلی هستند و قدرت عوامل واقعی طی ماههای اخیر بیشتر هم شده است، بنابراین سوداگران داخلی در واقع با تقاضای خود، راه را برای زیان دیدن تازهواردها به بازار ارز فراهم میکنند.
* نرخ تورم، تعیینکننده در نوسان نرخ ارز است
در سالهای گذشته، بانک مرکزی، نظام ارزی شناور مدیریت شده را برای بازار ارز در ایران انتخاب کرده است. این روش مدیریت آیا توانسته پاسخگوی عرضه و تقاضا در کشور ما باشد؟
واعظ: نظام نرخ ارز شناور مدیریت شده، شکل دیگری از نظام ارزی است. در نظام ارزی شناور مدیریت شده، مقام ارزی، مسئول کاهش نوسانات روزمره نرخ ارز و موجگیری از بازار ارز است؛ ولی روند بلندمدت نرخ ارز به شرایط بازار واگذار میشود. نرخ ارز در هر دوره باید معادل با مابهالتفاوت نرخ تورم در داخل با نرخ تورم کشورهای طرف تجاری ما در خارج تعیین شود؛ ولی در عمل، چون نرخ تورم داخل از نرخ تورم کشورهای طرف تجاری ما بیشتر است، نرخ ارز افزایش پیدا میکند و این مقدمهای میشود برای افزایش نرخ تورم در دورههای بعدی. باید کارکرد نظام ارزی شناور مدیریت شده، در نگرش وسیع موردتوجه قرار گیرد. بدون تنظیم حجم پول و مقابله با خلق پول بانکی، قادر به تنظیم نرخ ارز در قالب نرخ ارز شناور مدیریت شده، نخواهیم بود.
* تقاضای کاذب، عامل رشد نرخ ارز
به شرایط فعلی بازار ارز و شیوههای مدیریت بازار ارز در هفتههای گذشته برگردیم. به نظر شما، منشا رشد قیمت ارز در بازار ارز و به تبع آن در بازار توافقی چه بوده است؟
واعظ: بر خلاف تصوری که در برخی از افراد ایجاد شده است، در هفتههای گذشته، تعداد معاملهگران بازار ارز، مخصوصا در بخش تقاضا، رشد قابلتوجهی ایجاد شده است. یعنی تعدادی خریدار جدید، برای سرمایهگذاری وارد این بازار شدهاند. این تقاضا که در بازار ایجاد و باعث رشد قیمت ارز شده است، واقعی نیست. بهعبارتدیگر، در روزهای اخیر، عوامل واقعی در جهت افزایش نرخ ارز، تغییر آنچنانی نداشته و رشد قیمت ارز، بیشتر روانی بوده است. عوامل واقعی همچون وضعیت صادرات، چه صادرات نفتی چه غیرنفتی، بدهیهای خارجی، بازار داراییهای رقیب ارز، هیچکدام بسترساز و جهتدهنده برای افزایش نرخ ارز نبودهاند. صادرات نفتی و غیرنفتی نسبت به سال گذشته از رشد برخوردار بوده است. حداقل رشد ۱۰ درصدی در صادرات غیرنفتی، طی ماههای اخیر نسبت به سال گذشته را شاهد هستیم. بدهیهای خارجی ایران، اساسا مبالغ جزئی در مقایسههای بینالمللی است؛ درحالیکه متوسط سهم بدهیهای خارجی در تولید ناخالص داخلی کشورهای منطقه آسیای جنوب غربی، حدود ۳۰ درصد است، این نسبت در اقتصاد ایران، حتی از ۵ درصد هم کمتر است. رونق بورس طی هفتههای اخیر، بیانگر جذابیت داراییهای رقیب ارز است.
* اثر روانی اغتشاشات بر افزایش نرخ ارز
با این مواردی که گفته شد، چرا ما شاهد نوسان و افزایش نرخ ارز در بازار آزاد طی هفتههای گذشته بودیم؟
واعظ: به طور خلاصه، مجموعهای از عواملی که این افزایش جدید را موجب شدهاند به دو دسته «عوامل روانی» و «حملات سوداگرانه با منشا خارجی» قابل تقسیم هستند. به دنبال اعتراضات و آشوبها و اغتشاشات اخیر، بخشی از مردم، نگران قدرت خرید آینده داراییهای ریالی خود شدهاند و این گروه که عمدتا به طبقه متوسط و ثروتمند تعلق دارند، تحت تاثیر این نگرانی، رفتارهای خود در خصوص تنظیم سبد داراییهای خود را تعیین میکنند. از طرف دیگر در این گروه، متاسفانه «تقلید» بهعنوان یک مبنای تصمیمگیری رواج دارد. یعنی اگر مشاهده کنند که عدهای این نگرانی خود را از طریق خرید ارز جبران میکنند، آنها هم این کار را تقلید میکنند. برآیند این عوامل روانی، موجب ورود جمعی به بازار ارز برای مصونماندن بخشی از داراییهای ریال از خطر کاهش قدرت خرید در آینده شده است که در نهایت، یک عامل فشار برای بالارفتن نرخ ارز در بازار آزاد شد.
* افزایش نرخ ارز، بخشی از جنگ ترکیبی علیه کشور است
شما علاوه بر مسائل روانی در میان برخی از افراد جامعه که موجب ورود به بازار ارز و افزایش نرخ ارز شده است، از عامل دومی به نام حملات سوداگرانه با منشا خارجی نام بردید. این مسئله چگونه بر بازار ارز اثر گذاشته است؟
واعظ: عامل دوم، حملات ارزی سوداگرانه و سازماندهی شده با منشا اوفک است که اتاق جنگ اقتصادی آمریکا بر علیه اقتصاد ایران است. به دنبال ناکامی ایالات متحده امریکا در بهدستآوردن اهداف خود در اغتشاش طراحی شده، لایه دیگری از جنگ ترکیبی که به تحلیل من بهصورت حملات ارزی سازماندهی شده، فعال شده است. این حملات ارزی، سعی میکند لایههای بیرونی تقاضا برای ارز را در مقابل عرضه ریال فعال کند تا عناصر درونی مربوطه انگیزه برای پیگیری عناصر بیرونی را پیدا کنند و برای کسب این انگیزه، باید افزایش نرخ ارز، قابل توجه باشد تا بر تمام هزینههای مبادلاتی این فعالیت غلبه کند. این کار، طی هفتههای اخیر صورتگرفته و موجب تشدید تقاضای ناشی از عامل اول و در نتیجه افزایش نرخ ارز در بازار آزاد شده است. بهخصوص وقتی بازار آزاد ارز در داخل از بازارهای خارجی تبعیت کند. مثلا بازار تهران از بازار اربیل یا هرات تبعیت کند.
* عوامل بنیادی در اقتصاد کشور تقویت شده است
طی هفتههای اخیر که شاهد نوسان در بازار ارز بودهایم، عدهای در معامله در بازار ارز، با ضرر و زیان مواجه شدهاند. تحلیل این افراد از ورود به بازار ارز چه بوده است؟
واعظ: موضوع مهم این است که چون وضعیت عوامل واقعی در اقتصاد کشور ما نهتنها در راستای افزایش نرخ ارز نیستند؛ بلکه در راستای تثبیت نرخ ارز حول نرخ ارز قبلی هستند و قدرت عوامل واقعی طی ماههای اخیر بیشتر هم شده است، بنابراین سوداگران داخلی در واقع با تقاضای خود، راه را برای زیان دیدن تازهواردها به بازار ارز فراهم میکنند. برای دچار نشدن به این زیان، باید از اقدامات غیرواقعبینانه یعنی اقداماتی که با عوامل بنیادی و واقعی همراستا نیستند، خودداری کرد. مضافا بر این که وظیفه اخلاقی، دینی و انقلابی ما حکم میکند که نقشی ثباتبخش در شرایط جنگ ترکیبی برای اقتصادی ملی خود، داشته باشیم. پیشبینی اینجانب این است که موضوع در روزهای آینده تغییر جهت خواهد یافت. یعنی با غلبه عوامل واقعی و بنیادی بر عوامل روانی و حملات سوداگرایانه، بهتدریج افت نرخ ارز پدیدار خواهد شد. البته سیاستهای اصولی بانک مرکزی و بهطورکلی مقام اقتصادی میتواند این بازگشت را تسریع کند. یکی از مهمترین توصیههای سیاستی در این مرحله، توجه بیشتر به اجرای قانون "مبارزه با پولشویی" است. بهطوریکه مبادلات ریالی و ارزی بیشازپیش در رصد سازمان مالیاتی کشور قرار گرفته و منافع ناشی از آن، مشمول مالیات بشود.
* ۴ توصیه به بازارساز برای کنترل بازار ارز
طی هفتههای گذشته بازارساز با اقدامات خود، تا حدود زیادی توانسته است، نرخ ارز را با کاهش همراه کند. در صورت تداوم این نوسان، چه اقدامات دیگری باید دراینخصوص انجام شود؟
واعظ: اولین سیاستی که ذکر شد، توسعه و تعمیق اجرای قانون مبارزه با پولشویی است. در ادامه باید جذابیت ناشی از تفاوت نرخ ارز بازار بینبانکی یا توافقی با بازار آزاد، بهشدت کاهش یابد و قراردادن سهمیه ۲ هزاردلاری برای هر فرد، یک تصمیمگیری غیرموجه و تحریککننده رانت طلبی و عدم امکان تداوم به مفهوم واقعی است؛ لذا هر چه زودتر باید اولا برخورداران از این ارز، مشمول مقررات مالیاتی بشوند و ثانیا این تفاوت، حذف شود. سیاست سومی که قابلتوصیه است، کمک به تثبیت بازار سرمایه در این شرایط از اهمیت برخوردار است. البته مهمتر از بالابودن نرخ بازدهی در بازار سرمایه، ثبات بازدهی در بازار سرمایه اهمیت دارد و تنظیم بازار به قصد تثبیت نرخ بازدهی، یکی از اقدامات مورد توقع از مقام اقتصادی در این مقطع است.