محمد ملک زاده
جنگهای عصر جدید، بیشتر با ادراک، باور و ذهن انسانها گره خوردهاند. در «جنگ شناختی»، هدف نه تصرف خاک؛ بلکه تغییر هویت و در نهایت، مهندسی تصمیمسازی ملتهاست. در این شرایط پیچیده که حق و باطل در هم آمیخته، جامعه نیازمند الگوهای اصیل مقاومت است؛ الگویی که در سیره و سلوک حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها) به روشنی تبلور یافته است. سیره فاطمی فراتر از یک واقعه تاریخی، یک «مدل عملیاتی» برای دفاع از ادراک صحیح و بصیرت در برابر حملات تحریفگرانه است.
راهبرد اول: شکستن سکوت با روشنگری و افشاگری
مهمترین حربه دشمن در جنگ شناختی، «ابهامسازی» و وادار کردن جبهه حق به «سکوت انفعالی» است تا زمینه برای پذیرش روایت غالب فراهم شود. در این شرایط، سکوت یا موضعگیری منفعلانه خیانت به حقیقت است. اقدام حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در ایراد خطبه فدکیه، نه صرفاً دفاع از یک ملک مادی؛ بلکه یک عملیات تبیینی و افشاگرانه تمامعیار در سطح جامعه بود. ایشان در یک برهه زمانی حساس، با ارائهی یک منطق مستحکم قرآنی و عقلی، پرده از انحراف سیاسی عصر خویش برداشته و اصول بنیادین ولایت را به عنوان ستون فقرات جامعه اسلامی تبیین کردند. این روش به خصوص به خواص هر عصری میآموزد که حتی در شرایطی که ممکن است موقعیت اجتماعی آنها تضعیف شده باشد، در برابر هجمههای شناختی، باید سکوت را بشکنند و با روشنگری قاطع و بههنگام، فتنهها را از ابهام خارج سازند.
راهبرد دوم: مقاومت در برابر فشارهای سیاسی و اجتماعی
یکی از تاکتیکهای جنگ شناختی، ایجاد هزینههای سنگین روانی، سیاسی و اجتماعی برای کسانی است که بر حقیقت پافشاری میکنند تا با فشار بیرونی، آنها را وادار به تغییر موضع و تسلیم کنند. سیره فاطمی بر صبر فعال استوار بود. صبر ایشان، انفعال و عقبنشینی نبود؛ بلکه پایداری بیچون و چرا بر موضع حق، علیرغم فشارها، جراحات و رنجها بود. این نوع مقاومت، ریشه در عمق معرفتی دارد که فرد را نسبت به حقیقت ماجرا آگاه میسازد و اجازه نمیدهد متغیرهای بیرونی اعم از تهدید، طرد یا تطمیع او را از مسیر اصلی خارج سازند. این درس حیاتی، بهترین زره در برابر فشارهای اجتماعی و پروپاگاندای رسانهای است.
حضرت زهرا در گام دوم پس از افشاگری و روشنگری، به تبیین ضرورت مقاومت و ماهیت آن در برابر فشارهای اجتماعی و سیاسی پرداخت تا نشان دهد که قیام ایشان صرفاً یک فریاد اعتراضی نیست؛ بلکه یک مقاومت هوشمندانه و صبر آگاهانه و هدفمند است.
راهبرد سوم: مستندسازی حقیقت و جلوگیری از تحریف تاریخی
هدف نهایی جنگ شناختی، تغییر روایت تاریخی برای نسلهای آتی است. اگر روایت حق در تاریخ ثبت نشود، در بلندمدت، روایت باطل به عنوان واقعیت پذیرفته خواهد شد. سیره فاطمی، به خصوص وصیتها و نحوه تدفین مخفیانه، خود تبدیل به یک «سند اعتراضی تاریخی» و یک «روایت ماندگار» شد. این شیوه، اهمیت ثبت و مستندسازی دقیق حقایق و انتقال صحیح و بدون تحریف آنها به نسلهای آینده را برجسته میسازد. لزوم مستندسازی حقیقت ایجاب میکند که همواره حافظان روایت اصیل باشیم و راه را بر تحریفگران ببندیم.
یکی از مهمترین کارکردهای خطبه فدکیه، ثبت اسناد تاریخی و اخلاقی برای آیندگان است. این اقدام، پیشبینی دقیق از تحریفات آینده و نیاز به سندیتبخشی به وقایع را نشان میدهد.
بدین ترتیب خطبه فدکیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) نه یک حادثه تاریخی صرف؛ بلکه یک منبع راهبردی بیپایان است. این الگو، یک نسخه جامع برای حفظ و تداوم جریان حق در برابر هرگونه چالش تاریخی ارائه میدهد. سیره حضرت زهرا (سلام الله علیها) یک مدل کامل دفاعی و در عین حال هجومی در برابر حملات ادراکی است. امروز نیز ما در عصر جنگ شناختی، برای دفاع از باورها و هویت خود، نیازمند تسلیحات فکری و معرفتی مبتنی بر سیره فاطمی هستیم. این روش، چراغ راهی است که مسیر ما را در دفاع از حقیقت روشن میکند.