جواد بختیاری
رباخواری
ربا یکی از محرمات الهی است که انسانهای حریص به دنیا، گرفتار آن هستند. با اینکه در شریعت موسی و عیسی (علیهما السلام) ربا منع شده بود، باز هم یهودیان به آن عمل کرده و اموال خود را به این وسیله آلوده میکردند. قرآن کیفر این رفتار ناپسند ایشان را عذاب دنیوی و اخروی دانسته و میفرماید: «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ کَثِیراً وَ أَخْذِهِمِ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً؛ پس به سزای ستمی که از یهودیان سر زد و به سبب آنکه (مردم را) بسیار از راه خدا باز داشتند، چیزهای پاکیزهای را که به آنان حلال شده بود حرام گردانیدیم و (به سبب) ربا گرفتنشان، با آنکه از آن نهی شده بودند و به ناروا مال مردم خوردنشان، و ما برای کافران آنان عذابی دردناک آماده کردهایم.»
این آیه شریفه نشانگر روح طغیانگر مادی آنهاست که در راه رباخواری گام بر میداشتند. از شواهد تاریخی، چنین استفاده میشود که این ملت، نظام مالیشان را بر اساس ربا پایهگذاری کردهاند. «رو تشلد» میگوید: یهودیان، نظام اقتصادی جهان را بر اساس ربا قرار دادهاند. آنها به هر منطقهای که وارد شدند، به زمامداران قرض دادند تا سیاست آنها را به نفع خود کنترل کنند.
لجاجت یهود
لجاجت و سرسختی بنیاسرائیل به اندازهای بود که حتی از گفتن جمله «قُولُوا حِطَّةٌ...؛ بگوئید خداوندا گناهان ما را بریز»؛ امتناع ورزیدند و به جای آن کلمه نامناسبی به طور استهزاء گفتند. برای همین قرآن کریم میفرماید: «فَبَدَّلَ الذَّینَ ظَلَمُوا قُولاً غَیْرَ الَّذى قیلَ لَهُمْ؛ اما کسانی که ستم کرده بودند، (آن سخن را) به سخن دیگری غیر از آنچه به ایشان گفته شده بود تبدیل کردند».
در مجمع البیان در ذیل همین آیه نقل شده است؛ گروهی از بنیاسرائیل به جای کلمه «حطه» به معنی «ریزش گناهان»، از روی مسخره گفتند «حنطه» یعنی گندم.. خداوند متعال هم به سبب اینگونه لجاجتها آنها را به عذاب دردناک خویش گرفتار نمود. البته لجاجت و بهانهجوییهای بنیاسرائیل فراوان است که بخشی از آن در سوره بقره آمده است.
پیمانشکنی یهود
یهود از جمله اقوامی است که به پیمانشکنی معروف میباشد. قرآن کریم در آیات متعددی از نقض پیمان یهودیان سخن به میان آورده است که بررسی همه موارد، رساله جداگانهای میطلبد، به همین جهت به نمونههایی از آن اشاره میکنیم.
یکی از موارد مهم نقض پیمان یهودیان، نقض پیمان دوازده دستور الهی بود که خداوند در دو آیه به بیان آن پرداخته و میفرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ؛ و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که: جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و مستمندان احسان کنید، و با مردم (به زبان) خوش سخن بگویید، و نماز را به پا دارید و زکات را بدهید؛ آنگاه جز اندکی از شما، (همگی) به حالت اعراض روی برتافتید و چون از شما پیمان محکم گرفتیم که: خون همدیگر را مریزید، و یکدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید، سپس (به این پیمان) اقرار کردید و خود گواهید».
چنان که ملاحظه گردید، ده پیمان از فرمانهای الهی در این دو آیه آمده است و با آنکه یهودیان بر آن اقرار کرده بودند؛ ولی متأسفانه همه آنها را مورد نقض قرار دادند. افزون بر این، در سوره مائده، سخن از نقض دو پیمان دیگر نیز آمده است: «وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِی وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً؛ در حقیقت، خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت، و از آنان دوازده سرکرده برانگیختیم، و خدا فرمود: من با شما هستم. اگر نماز برپا دارید و زکات بدهید و به فرستادگانم ایمان بیاورید و یاریشان کنید و وام نیکویی به خدا بدهید، قطعاً گناهانتان را از شما میزدایم، و شما را به باغهایی که از زیر (درختان) آن نهرها روان است در میآورم، پس هر کس از شما بعد از این کفر ورزد، در حقیقت از راه راست گمراه شده است. خداوند متعال به همین سبب آنها را از رحمت خویش دور ساخت و دلهای آنان را سخت و سنگین نمود که موجب فراموشی نعمتهای الهی گردید».
ظلم و جنایت یهود
جنایاتی را که ملت یهود در طول تاریخ انجام داده، نمیتوان فراموش کرد. چنان که اشاره شد، این روحیه ستمگری را شاید از تورات تحریف شده یاد گرفتهاند، یعنی دانشمندان یهود هنگام نگارش تورات، قسمتی از آن را طوری بیان کردهاند که روح ستمگری و تجاوز را در میان قوم خویش رواج دهند تا بتوانند جنایات خویش را توجیه کنند.
«عبدالفتاح طبّاره» در این زمینه چنین میگوید: «جنایات یهود در سرزمین عرب به صورتی بود که بدنها را به لرزه میانداخت و امروز نسل جدید یهود به پیروی از افکار نیاکان خود به جنایات و کشتار وحشتناک دست زده است».
همچنین گوستاولبون چنین مینویسد: «ملت یهود هیچگاه از جنایات جدا نبوده است، آنها اسیران فراوانی میگرفتند، و بدنهای آنها را با ارّه پاره میکردند و جلو سگها میریختند و مردم شهر از کوچک و بزرگ و پیر و جوان را سر میبریدند.»
قرآن کریم، آنها را آدمکش و قاتل انبیاء معرفی نموده و میفرماید: «اِنَّ الَذَّین یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبییّنَ بِغَیْرِ حَقِّ وَ یَقْتُلُونَ الذَّین یَأمُرُونَ بِالقِسْطِ مِنْ النّْاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ اَلیمٍ)؛ کسانی که به آیات خدا کفر میورزند و پیامبران را بهناحق میکشند، و دادگستران را به قتل میرساندند، آنان را از عذابی دردناک خبر ده».
خودخواهی یهود
در طول تاریخ، یهودیان خود را تافتهای جدابافته میدانستهاند و همیشه این تصور را داشته که بنده ممتاز خداوند، فقط آنها هستند؛ حتی چنین ادعا دارند که ما پسران خدا هستیم و یا میگویند که ما دوستان خاص پروردگار میباشیم؛ چنان که قرآن کریم از زبان آنان نقل میکند: «وَ قالَتِ الیُهُودُ وَ النَصارَى نَحْنُ اَبْناءُ اللّهِ وَ اَحْبَّاءُهُ» و یهودیان و ترسایان (مسیحیها) گفتند: «ما پسران خدا و دوستان او هستیم!» (و گرچه منظورشان فرزندان مجازی باشد.) همچنین در «تلمود» آمده است: «آنان (یهودیان) به این اصل اساس معتقد بودند که اسرائیل قوم برگزیده الهی است، البته این عقیده کتاب مقدس است که در ادبیات و تفسیرهای دانشمندان یهود به حدّ اعلی گسترش یافته است. تلمود مکرر این مطلب را گوشزد میکند که میان خدا و یهود رابطهای صمیمی و ناگسستنی وجود دارد». به همین جهت در میان یهودیان نوعی خودخواهی و خودپسندی که از اوصاف زشت میباشد، رایج است. اما نظر قرآن در مورد امت برگزیده بودن یهود چیست؟ در ابتدای امر به نظر میرسد که قرآن کریم ملت یهود را قومی برگزیده معرفی کرده است؛ ولی با دقت نظر درمییابیم که قرآن کریم ملت یهود را در زمانی خاص به عنوان ملت ممتاز و برگزیده دانسته، چنان که در ذیل آیه شریفه «...اَنّى فَضَّلْتُکُمْ عَلی العالَمینَ» از ابن عباس اینگونه نقل میکند که مراد از «العالمین»، مردمان زمان بنیاسرائیل میباشد، چون که امت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) به اتفاق همه، برترین امتهاست، چنانکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) افضل پیامبران است؛ چون در قرآن کریم آمده است: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ؛ شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدهاید: به کار پسندیده فرمان میدهید و از کار ناپسند باز میدارید، و به خدا ایمان دارید و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند قطعاً برایشان بهتر بود، برخی از آنان مؤمنند (ولی) بیشترشان نافرمانند».
نژادپرستی یهود
روح نژادپرستی یهودیان، زاده همان خیال و تصور باطل خودبرتربینی آنهاست که منشأ بسیاری از انحرافات و تصورهای باطل از جمله نژادپرستی گردید تا بدان حد که «گفتند: هرگز آتش دوزخ، جز چند روزی به ما نخواهد رسید.»
این امتیازطلبی و اعتقاد به برتری نژاد ملت یهود، با هیچ منطقی انسانی سازگار نیست؛ چون هیچگونه تفاوت میان انسانها در پیشگاه الهی وجود ندارد. افزون بر آن، معیار برتری در منطق قرآن پرهیزگاری است، «اِنَ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللّهِ اَتْقاَکُمْ؛ که برتری، از آنِ متقین میباشد».
دشمنی یهود با دیگر ملل
چنان که اشاره شد، روحیه ستمگری و تجاوز در سرشت یهود ریشه دوانیده و موجب شده است تا آنان در تاریخ با هیچ ملّتی سرسازش و صلح نداشته و همواره با دیگران در جنگ و دشمنی باشند؛ همچنان که با انبیای خویش ناسازگاری کرده و نافرمانی از دستورهای آنان را به حد اعلا میرساندهاند. قرآن کریم در مورد اینکه یهودیان و مسیحیان همدیگر را قبول نمیکردند، میفرماید: «وَ قالَتِ الیَهُودُ لَیْسَتِ النَصاری عَلی شَیءٍ و قالَتِ النَصاری لَیْسَتِ الیَهُودُ عَلی شَیء؛ یهودیان گفتند: ترسایان (مسیحیها) بر حق نیستند و ترسایان گفتند: یهودیان بر حق نیستند».