نخستين تعامل نوزاد با محيط اطراف، در خانواده شكل میگيرد. طبيعتا در اينجا، نخستين اثرگذاری و اثرپذيری آغاز میشود. به نظر روانشناسان، سالهای اوليه كودكی، در رشد شخصيت و آينده او نقشی بسزا دارد. بيشتر شناختهای كودك از خود، اطرافيان و محيط نيز در اين دوران شكل میگيرد.
ميزان سلامت جسمانی و روانی كودك، بسته به ارتباطی است كه خانواده با وی دارد و اينكه تا چه حد تلاش میكند نيازهای او را برآورده سازد. كودكانی كه در اين سالها از نظر عاطفی و امنيتی در خانواده تأمين نمیشوند، به انواع سختیها دچار میگردند. مشكل اين كودكان، بيشتر با شيطنتها، دروغگويیها و حرف نشنيدنهای ساده آغاز میشود و باتوجه به وضع نابسامان خانواده، به بزهكاریها و جنايتهای دوران بزرگسالی میانجامد!
گسستگی خانوادهها
«خانواده» ركن اصلی جامعهای سالم، پويا و متعادل را تشكيل میدهد. در عصر حاضر، بيش از هر زمان ديگر، نظام خانواده در معرض هجوم عوامل متعدد فرهنگی، اجتماعی و سياسی قرارگرفته است. هماینک "جهانیسازی" بهعنوان پديدهای مهم مطرحشده است كه زيرساخت زندگی انسانها را تغيير داده و با بهرهگيری از آخرين فناوریهای ارتباطی، كليه ساختارهای اجتماعی، سياسی و فرهنگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است.
تاثير وسايل ارتباطجمعی، موجب تغييرات فرهنگی در سطح جوامع شده كه اين مسئله، خانوادهها را در جوامع مختلف با چالشهای جدی مواجه ساخته است. يكی از پيامدهای منفی اين مسئله، گسستگی خانواده است. ازدياد طلاق در جوامع امروزی، از نشانههای اين گسستگی است كه به دنبال خود، مسائلی چون فقر، بزهكاری و افزايش فرزندان بیسرپرست را به همراه دارد.
آثار منفی طلاق، برای همسران و فرزندان بسيار زياد است. به دلايل گوناگون، شمار اندكی از زندگیهای مشترك در جامعه ما به طلاق میانجامد؛ اما اين تمام ماجرا نيست! نبود عشق و محبت كه به نسبتها و شدتهای گوناگون نمود پيدا ميكند، جلوههای بسيار متفاوتی میتواند بيابد كه دلزدگی در روابط زناشويی و نارضايتی از زندگی مشترك، نمونه آن است حتی اگر منجر به طلاق نشود.