امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

خانواده و حقوق فرهنگی (قسمت اول)

جواد محدثی

اینکه انسان از طریق افراد خانواده، سربلند باشد و آنان نور چشم وی به شمار آیند، در صورتی فراهم می‌شود که با تربیت شایسته و اخلاق خوب و رسیدگی و تربیت، آنان را مهذب، پاک و با دین و ایمان بار آورده باشد. رسیدن به این مهم، از کسانی بر می‌آید که نسبت به مسائل فرهنگی و اخلاقی خانواده و فرزندان اهتمام ورزند و وقت بگزارند و به عنوان مسئله مهم در نظرشان، شأن و جایگاهی داشته باشد.

از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدند: اینکه خداوند فرموده است خود و خانواده خود را از دوزخ حفظ کنید، چگونه آنان را از آتش نگهداریم؟ حضرت فرمودند: تامرو نهن تنهو نهن، آنان را امر و نهی کنید (کنایه از نظارت بر کارها و هدایت نسبت به رفتارها). پرسیدند: ما آنان را امر و نهی می‌کنیم؛ ولی پذیرا نیستند .فرمودند: «اذا امر تموهن و نهیتموهن فقد قضیتم ما علیکم؛ هر گاه آنان را امر و نهی کردید، تکلیفی را که بر عهده داشتید، انجام داده‌اید».

هدایت، مراقبت، رسیدگی، رشد دهندگی، آموزش و... از حقوق است که خانواده بر عهده سرپرست خویش دارد. غفلت و کم کاری و بی‌اعتنایی به این امور، به هر دلیل و بهانه‌ای که باشد، پذیرفتنی نیست و شخص مقصر را در برابر ملامت وجدان و نکوهش دیگران بی‌دفاع و محکوم می‌سازد.
نیازهای برتر
اگر تامین نیاز و ادای حق خانواده را صرفاً به مسائل معیشتی منحصر کنیم ساده‌نگری است به دلیل پیچیدگی وجود انسان، نیازهای او هم پیچیده و متنوع و فراتر از جنبه‌های ظاهری و مادی و جنسی است.
همچنان که در تربیت فرزند، تنها تامین نیازهای مادی و رفاهی کافی نیست، در مسائل خانوادگی هم تنها فراهم کردن معاش و مسکن و لباس و خوراک، ادای حق به شمار نمی‌آید، چرا که نیازها فراتر از مأکولات و ملبوسات است و وظیفه هم تنها به تامین اینها منحصر نیست.
در یک خانواده اسلامی، مسائل اعتقادی، فکری، احکام و آشنایی با حلال و حرام و سنن دینی و مراسم مذهبی جایگاه خاص دارد. مسئول نهاد خانواده که مرد است، در برابر این نیاز هم تکلیف دارد و در صورت قصور، هم مستحق ملالت است، هم درخور تنبیه و کیفر الهی، چرا که از این رهگذر، اخلاق و فرهنگ خانواده و در نتیجه جامعه است که وضعیت مطلوب می‌یابد، یا به نابسامانی کشیده می‌شود.
نور چشم
گرچه نور و سوی دیدگان، سبب بینایی و در نتیجه زیبایی و سربلندی است؛ ولی گاهی هم برخی عوامل معنوی موجب فروغ دیدگان و روشنای چشم و اعتدال اجتماعی است. داشتن فرزند صالح و همسر شایسته و خانواده خوب و مطلوب، مایه چشم روشنی و فروغ بصر است و فراهم ساختن این قره العین بر عهده مرد خانه است.
در قرآن کریم، از دعاهای بلندی که در زمره خواسته‌های عباد الرحمان آمده، یکی هم این است: «و الذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریا تنا قره اعین... پروردگارا، از همسران و ذریه و نسل ما برای ما مایه نور چشم قرار بده».
اینکه انسان از طریق افراد خانواده، سربلند باشد و آنان نور چشم وی به شمار آیند، در صورتی فراهم می‌شود که با تربیت شایسته و اخلاق خوب و رسیدگی و تربیت، آنان را مهذب، پاک و با دین و ایمان بار آورده باشد. رسیدن به این مهم، از کسانی بر می‌آید که نسبت به مسائل فرهنگی و اخلاقی خانواده و فرزندان اهتمام ورزند و وقت بگزارند و به عنوان مسئله مهم در نظرشان، شأن و جایگاهی داشته باشد.
اگر همسر و فرزندان، مطلوب و متدین و متعهد نباشند، انسان از داشتن چنین خانواده‌ای احساس شرم و حقارت می‌کند و دنیا در نظرش تیره و تار گشته، روزگارش به تلخی می‌گذرد.
حق فرهنگی
هدایت، مراقبت، رسیدگی، رشد دهندگی، آموزش و... از حقوق است که خانواده بر عهده سرپرست خویش دارد. غفلت و کم کاری و بی‌اعتنایی به این امور، به هر دلیل و بهانه‌ای که باشد، پذیرفتنی نیست و شخص مقصر را در برابر ملامت وجدان و نکوهش دیگران بی‌دفاع و محکوم می‌سازد.
یکی از وظایف مرد در خانه، تعلیم و ارتقای فرهنگ افراد و مواظبت بر سلامت روحی و اخلاقی و ارشاد در زمینه مسائل فکری و فرهنگی و حتی سیاسی اجتماعی است. البته تامین نیازهای عاطفی و تربیتی هم که شامل همه و همه مراحل می‌شود، تکلیفی دیگر است.
متاسفانه حتی در میان انسان‌های فرهیخته و فرهنگی، مربیان و مبلغان نیز کسانی یافت می‌شوند که با همه فعالیت‌های برون خانه‌ای و اشتغالات تربیتی و فرهنگی در جامعه و در سطحی گسترده، نسبت به وضع داخل خانه و همسر و فرزندان خویش یا بی‌خبرند، یا بی‌خیال، یا گاهی هم ناتوان. اگر ارشاد و هدایت جامعه و دیگران لازم و مفید است، روشنگری و راهنمایی در درون خانواده و نسبت به افراد داخل، ضروری‌تر و سودمندتر است. از دیرباز گفته‌اند: چراغی که به رواست، بر امامزاده حرام است.
گاهی به گناه افتادن زن و فرزندان کسی، معلول غفلت‌های خود او از اوضاع داخل و نزدیک است. باید ریشه‌های آن را شناخت و خشکاند. رسالت حفظ و صیانت خانواده از آتش گناه و فساد، بر عهده قیم خانواده و سرپرست آن است.
خداوند در قرآن کریم، به مؤمنان چنین توصیه می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنوا قوا اءنفسکم و اهلیکم نارا و قودها الناس و الحجارة؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم و آتشگیره آن مردم و سنگ است، حفظ کنید».
پس، حفظ خانواده به موازات حفظ خویش از آتش دوزخ، یک تکلیف است. مقدمات آن دوزخ فروزان و ملتهب نیز در همین دنیا و با عملکردهای خلاف، فراهم می‌شود.
اگر امر به معروف و نهی از منکر، در درجات و مراتبی که دارد، به عنوان یک کار فرهنگی تلقی شود، باید آن را به درون خانواده هم نسبت به آحادی که با آنان در ارتباط و تاثیر گذاری هستیم، سرایت دهیم و این‌گونه آنان را از فرو افتادن در شعله دوزخ، نگاه داریم. اگر صد در صد هم نتوانیم تأثیرگذار و اصلاح‌گر باشیم، در حد میسور و توان. حتی اگر اثری هم نبخشد، ما به تکلیف خویش عمل کرده‌ایم و مؤاخذه نخواهیم شد.
از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدند: اینکه خداوند فرموده است خود و خانواده خود را از دوزخ حفظ کنید، چگونه آنان را از آتش نگهداریم؟ حضرت فرمودند: تامرو نهن تنهو نهن، آنان را امر و نهی کنید (کنایه از نظارت بر کارها و هدایت نسبت به رفتارها). پرسیدند: ما آنان را امر و نهی می‌کنیم؛ ولی پذیرا نیستند .فرمودند: «اذا امر تموهن و نهیتموهن فقد قضیتم ما علیکم؛ هر گاه آنان را امر و نهی کردید، تکلیفی را که بر عهده داشتید، انجام داده‌اید».
انجام تکلیف امر به معروف و نهی از منکر در قلمرو خانه و خانواده و نسبت به بستگان و نزدیکان، موجب حفاظت آنان از آتش دوزخ و شقاوت ابدی می‌گردد و بدون آن، جای مؤاخذه باقی است! بی‌تفاوتی و بی‌تعهدی در این مسئله مهم، اگر به فساد اخلاقی و گناه و انحراف خانواده کشیده شود، در این سرانجام و سرنوشت شوم و تلخ، مقصر و شریکند. هر چند امروز، کسی را به دلیل قصور در تعلیم و تربیت و آموزش‌های فرهنگی و اخلاقی فرزندان و همسرانشان مورد پیگیری قرار نمی‌دهند و جرم تلقی نمی‌شود؛ ولی تقصیر و قصور از دین و خدا، عاقل تعقیب و مسئولیت جدی است!
بیانی از علامه مجلسی
استشهاد به آیه "قوا انفسکم و اهلیکم نارا "در روایات متعددی آمده است و قلمرو آن حتی به مسائل فکری، مرامی و سیاسی هم کشیده می‌شود. سلیمان بن خالد می‌گوید: به حضرت صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: خانواده‌ای دارم که از من حرف شنوی دارند، آیا آنان را به این امر دعوت کنم؟ (اشاره به فراخوانی به اهل‌بیت و دعوت به مرام تشیع و ولایت) امام در پاسخ فرمودند: آری. آنگاه آیه شریفه را تلاوت فرموده و به آن استدلال کردند.
علامه مجلسی در ذیل این حدیث، تحت عنوان بیان توضیحی دارد که سودمند است. حفظ خویشتن از آنان را به این می‌داند که انسان با صبر و شکیبایی در راه اطاعت خدا، ترک معصیت و با پرهیز از پیروی شهوات و تمنیات نفسانی، خود را عذاب نگه دارد و خانواده را نیز با چهار برنامه، مصونیت از آتش ببخشد:
اول: دعوت آنان به اطاعت پروردگار.
دوم: آموختن فرایض و واجبات دینی به آنان.
سوم: نهی و باز داشتن آنان از زشتی‌ها و قبایح.
چهارم: تشویق و واداشتن ایشان به کارهای خوب.
سپس می‌افزاید: آیه دلالت می‌کند که امر به معروف و نهی از منکر نسبت به نزدیکان، مثل همسر و خدمتکاران و پدر و مادر و فرزندان و سایر بستگان بر انسان واجب است و اینان در این مسئله، مقدم بر دیگرانند. 
مجموعه این توصیه‌ها، تکلیف یک مسلمان را درباره تربیت مکتبی خانواده و فضاسازی برای رشد باورهای دینی و بهره‌گیری از شیوه‌های جاذبه‌دار و مشوق و خوشبین کننده در دعوت به امور دینی و پرهیز از آنچه مایه گریز، نفرت و بدبینی است، روشن می‌سازد.
قطعاً شیوه تشویقی و ترغیبی، نسبت به روش تنبیهی و توبیخی مؤثرتر و کارسازتر است. پدر یک خانه، نباید نسبت به ناهنجاری‌های اخلاقی و رواج گناه و فساد در اعضای خانواده، بی‌توجه و بی‌تعهد باشد. زمینه‌سازی برای فراگیری دین نیز رسالتی دیگر است. یا خودش به همسر و فرزندان بیاموزد، یا کسی را به خانه آورد تا حلال و حرام و احکام الهی را به آنان بیاموزد، یا به مجالس و کلاس‌ها و دوره‌هایی بفرستد که در آنجا آموزش ببیند.
ادامه دارد...