گاه زوجین به نحوی در نقش خانوادگی خود فرو میروند که خود را فراموش میکنند. مادر فقط مادر است برای فرزندان، و همسر است برای شوهرش، و حقوق خویش را از یاد برده است، یا پدر تنها در فکر ایفای نقش پدری و همسری است و کاملاً از نیازهای خود غافل مانده است؛ در حالی که هر دو باید بدانند که زمانی یک کانون فعال و پویا خواهند داشت که هویت شخصی آنها به طور کامل حفظ شود. شناخت حقوق و وظایف، در رشد و تعالی همسران و ایفای مسئولیتشان نسبت به غیر، بسیار مؤثر است؛ بنابراین، زن و مرد باید علاوه بر اهتمام به نقشهای خویش، تأمین خواستها و نیازهای خود را نیز جزو عوامل تحکیم و تعالیبخش خانواده قلمداد کنند. عبادت، کسب کمالات معنوی و اجتماعی، سلامتی جسمانی و روانی، داشتن روابط دوستانه و اجتماعی در حد لزوم، تفریح، ورزش، سفر، ارتباط منطقی با خانواده و نزدیکان و...، همه باید در دستور کار زن و مرد به طور منظم و مثمر ثمر وجود داشته باشد.
نادیده گرفتن این نیازها به بهانهی مخدوش شدن مسئولیتها، نه تنها معقول نیست؛ بلکه یک نوع کاستی در خانواده است و در درازمدت بر روابط خانواده اثر سوء دارد. چنانکه در موارد زیادی شاهد خسته شدن زن و رها کردن همه نقشها در سنین بالا یا شاهد مردان پشیمانی که در اواخر عمر به گذشته خود معترضاند، بودهایم؛ زیرا خود را فنا شده میبینند و معمولاً ناسپاسی فرزندان، آنها را به دلسردی و ناامیدی میرساند.
در مسیر زندگی، همسران باید یکدیگر را از هر حیث یاری دهند؛ از جمله در حفظ هویت شخصی همسر خود تلاش کنند و ایجاد مانع نکنند و بدانند که اگر هر کدام مانع تحصیل کمالات دیگری شود، مسئولیت همهی شروری که در اثر جهل از فرد مقابل سر بزند یا خیراتی که باید در اثر کمالش بنا شود و نشود، بر عهده زوج یا زوجهی مقصر است؛ زیرا مخالفت با تلاش و عمل صالح هر فرد، دور کردن وی از حیات حقیقیاش و باز ماندن از پاداش اخروی است. زن و مرد باید یکدیگر را در رساندن به این حیات طیبه یاری دهند و مانع راه یکدیگر نباشند تا از این طریق علاوه بر انجام تکالیف الهی، در اجر اخروی آن شریک باشند و خانواده را به هدف اصلی آن نزدیک کنند و به انگیزه و شادابی اهل خانه، در داشتن یک خانوادهی متکامل و الهی بیفزایند.