محمد ملکزاده
ا. تاثیر گسترش روابط ایران و چین بر اقتصاد کشور
با وجود تلاش آمریکا برای حفظ نظام تکقطبی و هژمونی خود بر جهان، هماکنون دنیا شاهد تحولات نوینی است که در دههای گذشته بیسابقه بوده است. امضای سندهای همکاری ایران و چین، بخشی از همین تحولات منطقهای و نشان از تاثیرات جهانی متعددی است که روابط راهبردی دو کشور را وارد مرحله جدیدی نموده است.
از نگاه کارشناسان اقتصادی، چرخش رویکرد جمهوری اسلامی ایران به شرق از جمله تقویت رابطه ایران و چین، مزایای اقتصادی فراوانی برای دو کشور به همراه خواهد داشت. بهویژه ایران مزیتهای نسبی غیرقابلانکاری برای تجارت با چین دارد که میتوان به موارد متعددی اشاره کرد. یکی از مهمترین مزیتهای اقتصادی برای ایران، بیاثر نمودن تحریمهای ظالمانه غرب است. در واقع حمایت چین از ایران در مقابله با تحریمها، یکی از مهمترین دلایل چرخش رویکرد دولت سیزدهم از غرب به شرق میباشد. رویکردی که از نظر دولت غربگرای پیشین، اهمیت چندانی نداشت. این در حالی است که چین بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان و در حال تبدیلشدن به اولین اقتصاد دنیا است.
در مقابل، ایران نیز دارای منابع مهم انرژی از جمله نفت و گاز و یکی از ۵ تامین کننده اصلی انرژی چین به شمار میرود. جمهوری اسلام ایران در منطقه فوق راهبُردی خلیجفارس و دریای عمان واقع شده است. ایران دارای ۲ هزار و ۲۰۰ کیلومتر ساحل و تامین کننده امنیت خلیجفارس و تنگه هرمز میباشد. حدود ۲۰ درصد نفت مصرفی جهان از میان این آبراهه باریک عبور میکند که امنیت آن توسط ایران تامین میشود. ۶ و نیممیلیون بشکه نفت چین از طریق تنگه هرمز عبور میکند. در این صورت رابطه با کشور قدرتمندی مثل جمهوری اسلامی ایران، میتواند امنیت انرژی چین را تامین کند.
بدین ترتیب میتوان رابطه ایران و چین را رابطه میان دو قدرت تأثیرگذار در منطقه و جهان نامید. کشور چین یکی از قدرتهای بزرگ جهانی است. جمهوری اسلامی ایران هم از لحاظ نظامی و اقتصادی و فاکتورهای جغرافیایی، یک قدرت بزرگ منطقهای و تأثیرگذار در ابعاد جهانی است. در این شرایط جنگ اقتصادی، توسعه روابط ایران و چین، نقش موثری در رشد اقتصادی کشور و بیاثر نمودن تحریمهای ظالمانه غرب علیه ملت ایران خواهد داشت و این مهمترین دلیل وحشت نظام سلطه و دشمنان ملت ایران از توسعه روابط ایران و چین و گسترش تبلیغات علیه آن بوده است.
۲. پیامد جهانی
ایران و چین دارای پیشینه روابط تاریخی خوبی بودهاند، دو کشور تقریبا هیچگاه با یکدیگر جنگ یا اختلافات جدی نداشتهاند. بااینوجود به دلیل رقابت شدید اقتصادی میان آمریکا و چین، برخی غربگرایان داخلی همواره مخالف توسعه روابط جمهوری اسلامی ایران با چین بودهاند.
پس از آشکارشدن بدعهدیهای پیدرپی کشورهای غربی و اروپایی، دولت سیزدهم سیاست صحیح گرایش بهسوی کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین با بهترین سطح روابط را در دستور کار خود قرار داد. در این میان، چین به دلیل قدرت و استقلال بیشتر، از جایگاه مهمتری برای ایران برخوردار است. این کشور نشان داده که در مواجهه ملت ایران با تحریمهای ظالمانه غرب، شریک تجاری مطمئنی برای تجارت خارجی کشورمان بوده است. در شرایطی که به دلیل تحریم امکان ورود کالاهای فناورانه مانند رایانه، خودرو و بسیاری از قطعات مهم صنعتی ... به ایران وجود ندارد و یا با محدودیت همراه است، چین یکی از مهمترین مسیرهای ورود این کالاها به کشور میباشد. در مقابل، ایران نیز چین را بهعنوان شریک اول تجاری در حوزه صادرات کشور -اعم از نفتی یا غیرنفتی- به شمار میآورد. چین به دلیل اقتصاد قوی و رقابت با آمریکا، محدودیتهای کمتری برای تجارت با ایران در دوران تحریم داشته است. جایگاه چین بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان، آن را تحریمناپذیر ساخته است و ایران از این فرصت بهخوبی میتواند استفاده کند.
در مجموع چرخش رویکرد ایران به شرق، نشان از شکلگیری نظم نوین جهانی است. نظم جدیدی در حال شکلگیری است و سازمانهای منطقهای مثل شانگهای که ایران به عضویت آن درآمده است، در حال قدرتمندتر شدن و توسعهیافتن و جذابیتهای بیشتر برای کشورهای جهان هستند.
غربگرایان باید این واقعیت را بپذیرند که جهان بهسوی چندقطبی پیش میرود و دوره تصمیمگیری چند کشور محدود به رهبری آمریکا برای دنیا تمام شده است.