تهدیدی برای ازدواج و جمعیت ایران، دانشگاه و دختران؟!
28 فروردين, 1404 - 18:27dehghani
دختران حدود دو سوم دانشجویان ما را تشکیل میدهند. چهار سال میروند دانشگاه. توقع و خواستههایشان را بالا میبرد. معمولاً زمان تحصیل، خواستگار قبول نمیکنند؛ چون نیاز به تمرکز دارند. بعد هم خواستگار زیر فوق لیسانس و دکتری قبول نمیکنند. از طرفی پسر اگه بخواد فوق لیسانس بگیره و سربازی هم بره، حدود ۲۶ سالش شده. حالا باید بره دنبال کار. چند سال کار کنه تا بتونه به یه حداقل برسه؟ حالا دختر تو این فاصله بیکار نمیمونه، میره ارشدش رو هم میگیره. اگه یه کار هم پیدا کنه که دیگه تمام، چند سالی با کار سرگرم می شه.
حالا یه دختر داریم که حدود سی سالش شده، شاد و خوشحاله، سرکار میره، احتمالاً ماشین خریده، فوق لیسانس داره و دیگه هرکسی رو قبول نمی کنه و یه پسر ۳۲ ساله داریم که احتمالاً چند سال زندگیش تو دانشگاه تباه شده و با بدبختی رفته سربازی. چند سالی درگیر کار بوده تا خودش رو پیدا کنه. تازه به زور ماشین یا موتور خریده، نمی تونه سرویس طلا بخره، نمی تونه چند صد میلیون پول عروسی بده و کت و شلوار دامادیش رو هم به زور میخره. البته که افسرده هم هست و میلی به تشکیل خانواده نداره، چون خودش رو در یک رقابت کاملاً نابرابر می بینه.
این پسر هیچوقت به اون دختر با اون توقعات نخواهد رسید. دختر در توهم اینکه بالاخره یه کسی شده برا خودش، دونه دونه خواستگارها رو رد میکنه و کمکم سی سالگی رو رد می کنه. انتخابها محدود می شه. کمتر پسری رغبت می کنه با یک خانم سی و چند ساله ازدواج کنه. و این چرخهی باطل برای جوونهامون تکرار می شه و نزدیک به ده میلیون مجرد بالای سن ازدواج میمانند!
افزایش سن ازدواج، شیوع فساد و فحشای عظیم ناشی از عدم ازدواج، ایجاد توقعات فضایی و افزایش آمار طلاق، پیری جمعیت، بحران جمعیت، بحران اقتصادی ناشی از پیری جمعیت، تنها گوشهای از نتایج اتخاذ سیاستهای غلط توسط دولتها و پذیرفتن فرهنگهای غلط توسط مردم ماست. چوب رو خوردیم بدم خوردیم؛ ولی فعلاً داغیم و دردش رو نمیفهمیم.