نظارت بر آموختهها
آنچه انسان میشنود یا میخواند یا فرا میگیرد، در شکلدهی به اندیشه و روان مؤثر است. پس به عنوان غذای روح و فکر باید به مسائل و فراوردههای فکری و فرهنگی که مورد استفاده همسر و فرزندان قرار میگیرد، حساس بود. همه خواندنیها و همه دیدنیها خوب و سالم نیستند، گاهی کتابها، مجلات و فیلمها... بدآموز و محرک شهوات و فساد آورند و نظارت لازم است.
با آن همه تاکید که اسلام و قرآن بر علم و دانش و فریضه بودن طلب علم دارد، در برخی روایات میخوانیم که به همسرانتان سوره یوسف نیاموزید و بر آنان نخوانید، چون که در آن فتنههاست و سوره نور به آنان یاد بدهید، چرا که در آن پندهاست .
با همه فضیلتی که خواندن و آموختن قرآن دارد، چرا نسبت به آن سوره حساسیت است؟ چون شرح فتنهگریها و شیدایی زلیخا به یوسف و مکر و حیله او در به دام انداختن یوسف مطرح است که ممکن است برای برخی دختران و زنان، وسوسهانگیز و فتنهخیز باشد؛ اما سوره نور، دعوت به حجاب و تحفظ و متانت و خویشتنداری و پرهیز از خودنمایی و بد حجابی و عشوهگری است و برای این قشر، کاربردیتر و عبرتآموز و پند دهنده است. آنچه سلامت روحی و فکری زنان را تأمین میکند، همان صداقت و سادگی و پاکدلی است و گاهی برخی آثار و رمانها و فیلمها و آموزشها، ذهن آنان را در پیمودن راه گناه و فتنهانگیزی بر میانگیزند و برایشان زیانبار میباشند.
مرحوم استاد دکتر سید جواد مصطفوی در بهشت خانواده بحثی در این زمینه دارد و با اشاره به روایتی که از آموختن کتابت به زنان نهی میکند، تحلیلی از این موضوع ارائه میدهد و برخی سوءاستفادههایی را که بانوان در اثر سواد و آموختن برخی عملها و آشنایی با بعضی فتنهها و شگردها داشته و دارند، یاد میکند و در مقابل اینگونه تحصیل کردههای نیرنگ باز، از بانوان پاکدل و با صفایی که صداقت و سادهدلی آنان، محفوظشان میدارد و زندگیهای آرامتر و سالمتری دارند یاد میکند و در پایان میافزاید:
ما دانشگاه دیدههای متمدن، باید چند روزی مهمان چنان خانوادهها باشیم و گلزار بیخار و بهشت برین زندگی خانوادگی آنان را ببینیم، تا ناخودآگاه، آهی سرد از دل پر درد برآوریم و باور کنیم که بدون معلومات جهانبینی و جامعهشناسی هم میتوان زندگی با صفایی داشت و به جای بیست سال زندگی توأم با بیماری و جنگ اعصاب، میتوان شصت سال زندگی با نشاط و محبت و کامرانی داشت و باور کنیم که بیسوادان پاکدلی که فرهنگ ساده امام صادق (علیهالسلام) را پذیرفتند و حتی لغت همزیستی مسالمتآمیز را نمیتوانستند ادا کنند، بهتر از کسانی زیستند که دانشگاهها و لابراتوارها ساختند؛ ولی از مکتب امام صادق (علیهالسلام) رویگردان شدند. چقدر باصفا و لذتبخش است زمانی که پانصد میلیون بانوی مسلمان، هم باسواد باشند و هم پاکدامن و با صفا... بسیاری از معلومات عصر ما برای زن نه لازم است و نه فضیلت؛ بلکه اتلاف وقت است و احیاناً رذیلت، در صورتی که پاکدلی و پاکدامنی برای همیشه و در حد اعلایش فضیلت است و کمال. پس چه باید کرد که همسران با فضیلت شوند و خانوادهها برخوردار از صفا و کمال؟ جز با کار فرهنگی و تربیتی با افراد این کانون؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ملعون است، ملعون است کسی که افراد تحت تکفل خویش را تباه سازد و این ضایع و تباه ساختن چیست؟ فقط رسیدگی نکردن به مسائل معیشتی و رفاهی و حقوق مادی است؟ یا حقوق فرهنگی و تربیتی خانواده را نیز در بر میگیرد؟
تباه سازی فرهنگی در خانوادهها، کمتر از نادیده گرفتن حقوق مادی نیست! پس باید حقوق فرهنگی خانواده را هم شناخت و آن را ادا کرد. در این صورت است که این خیمه عفاف پابرجا و استوار میماند و طوفان حادثههای سهمگین زندگی آن را از جای نمیکند.
پایان این نوشته را حدیثی از امیرالمومنین حضرت علی (علیهالسلام) قرار میدهیم که خطاب به فرزندشان محمد حنفیه در مورد رسیدگی به زن و شیوه معاشرت خوب با همسر توصیه میفرمایند: فدارها علی کل حال و اءحسن الصحبة لها لیصفو عیشک. در همه حال با همسرت مدارا کن و با او معاشرت و همنشینی شایسته داشته باش، تا زندگیات با صفا شود. صفایی که همه در جستجوی آنند و اگر بر خانهها و خانوادهها بال بگسترد و سایه افکند، زندگیها بهشتی فرحزا و مسرتبخش میشود و اگر همای صفا از خانهها و آشیانهها پر بکشد و بکوچد، خانه و زندگی، دوزخی تحملناپذیر میگردد.