فَاتَّقُوا اللهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ؛ پس تقوای الهی داشته باشید تا آن حدی که قدرت دارید. «تقوا» از آن کلمات عجیبی است که در قرآن و در نهجالبلاغه زیاد به کار رفته است و مکرر گفتهایم که این کلمه ترجمه فارسی ندارد. ریشهاش از «وَقْی» به معنای نگهداری است. پس در واقع «اتَّقوا» یعنی خود را نگه دارید؛ ولی بعد کلمه دیگری ذکر میکنیم که به اصطلاح تضمین است: خود را نگه دارید، مثلاً از فلان چیز بترسید.
خودِ تقوا «خودْ نگهداری» است، «خودْ نجات دادن» است و مستلزم مفهوم آزادی معنوی است. در مورد «تقوا» دو سخنرانی در قدیم داشتم و همه متکی به نهجالبلاغه بود. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: إنَّ التَّقوی نَجاةٌ مِنْ کلِّ هَلَکةٍ وَ عِتْقٌ مِنْ کلِّ مَلَکةٍ؛ تقوا مایه نجات از هر هلاکتی و مایه آزادی از هر مملوکیتی است.
تقوای واقعی همان است که انسان را نجات میدهد، انسان را آزاد و رها میکند. انسان در زیر امتحانها (چه امتحان به نعمتها و چه امتحان به نقمتها) باید تقوا داشته باشد که این تقواست که او را نجات میدهد و آزاد و رها میکند، و گفتیم که انسان باید با همه اینها درگیری پیدا کند، منتها باید خود را آزاد کند. لهذا بعد میفرماید: «فَاتَّقُوا اللهَ». حال که ثروتها و فرزندان، نعمتها و فتنهها و امتحانهایی است که باید شما با آنها درگیری پیدا کنید، پس تقوا پیشه کنید. «مَا اسْتَطَعْتُمْ» یعنی به هر اندازه که قدرت دارید تقوا پیشه کنید.