محمدهادی سجادی
قرآن کریم توانسته است در طول تاریخ، انسانهایی را دگرگون و مس وجودشان را به طلای ناب بدل سازد. چه بسیارند انسانهایی که با شنیدن آیات قرآن متحول شدهاند که این امر در الهی بودن سخن ریشه دارد. به گفته هبة الدین شهرستانی:
سخن، مرتبه نازلی از روحیه متکلم است و اگر جاذبه سخن قوی باشد و گوش دهنده توجه کامل کند، مجذوبیت به حدی میرسد که شنونده در روح گوینده، فانی میشود.
قرآن، سخن خدا، حق و صدق است و در دل مینشیند و از تلاوت آن، تن کسانی که از پروردگارشان پروا دارند، به لرزه درمیآید و جسم و روح و ظاهر و باطن انسان اثرمی پذیرد. خداوند اثرگذاری قرآن را تا آنجا میداند که کوه با آن همه استواری و عظمت، در برابر آن تاب نمیآورد و متلاشی میشود:
لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ وَ تِلْکَ اْلأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ. (حشر: 21)
اگر این قرآن را بر کوه نازل میکردیم، آن را میدیدی که از ترس خدا خاشع و متلاشی شده است و این مثالها را برای مردم میزنیم؛ شاید بیندیشند.
وقتی کوه با آن استواری و شکوهمندی، در برابر عظمت قرآن تسلیم میشود، انسان با جثه کوچک و ناتوان خود سزاوارتر است که تسلیم و خاشع شود و معارف شگفتانگیز قرآن را دریابد.
باید دانست اثر گذاشتن قرآن بر روح و جان آدمی هم شرایطی دارد. نخست آنکه انسان باید پاکدل باشد. «یکی از متعالیترین غرایز و احساسات هر انسانی، حس مذهبی و فطرت خداجویی اوست و سر و کار قرآن با این حس شریف و برتر است»
بنابراین، باید فطرت و روان را برای فهم و درک معانی بلند قرآن پاک نگه داشت. پس از آن، توجه و دقت در پیام قرآن اهمیت دارد. هر کسی هنگام خواندن قرآن، اگر به این بیندیشد که قرآن، کلام محبوب و سخن طبیب حقیقی است، آنگاه در آیات قرآن تفکر و تعقل کند و به انزارها و بشارتها و داستانهای قرآن با دیده عبرت بنگرد، به طور طبیعی، قلبش خاشع میشود و معارف روحبخش این کتاب آسمانی را به جان میپذیرد. شرط دیگر، رعایت آداب خواندن و شنیدن قرآن است. سکوت و دقت کردن هنگام شنیدن آیات و خواندن قرآن با صدای نیکو و ترتیل، اثرگذاری آیات را بیشتر میکند؛ به ویژه تلاوت در خلوت و نیمههای شب با قلبی فارغ از دل مشغولیهای دنیایی.