از نظر دین اسلام، حفظ صحت و سلامت واجب شمرده شده است و هر چیز زیان آوری که به جسم انسان لطمه وارد آورد، تحریم شده و این یک قاعده فقهی است که: کلّ مُضرّ حرامٌ؛ هر چیزی که ضرر دارد، حرام است.
شهید مطهری در این مورد می نویسد: اسلام آنجا که یک امر واجب (مانند روزه) احیاناً برای بدن مضر تشخیص داده شود، تکلیف آن را ساقط میکند؛ بلکه چنین روزهای را حرام میداند. هر اعتیادی که برای بدن مضر باشد، از نظر اسلام حرام است. آداب و سنن بسیاری، در اسلام به خاطر بهداشت و سلامت بدن وضع شده است.
جای شک و تردید نیست که تعلیمات اسلام بر اساس حفظ و رشد و سلامت جسم است. علت حرمت بسیاری از این امور، مضر بودن آنها به حال بدن است. یکی از مسلمات فقه، این است که بسیاری از این امور به این دلیل تحریم شدهاند که برای جسم انسان ضرر دارند. یک اصل کلی هم برای فقها مطرح است که هر چیزی که محرز بشود که برای جسم انسان مضر است - ولو هیچ دلیلی از قرآن و سنت نداشته باشد - قطعاً حرام است. البته این را هم میگویند که زیانها بعضی «معتد به» هستند و بعضی «غیر معتد به»؛ یعنی زیان آن قدر کم است که قابل اعتنا نیست. اسلام در تکالیف خود، حرج ایجاد نمیکند؛ یعنی این مقدارها را از نظر اسلام تحریم نمیکنند، به صورت مکروه ذکر میشود یا میگویند: ترکش مستحب است؛ ولی اگر یک چیزی زیانش قطعی باشد و مسلّم بشود که زیان دارد، از نظر اسلام قطعاً حرام است... در سنّت، زیاد میبینیم که خوردن فلان میوه یا فلان سبزی، مثلاً مستحب است؛ چون دندان ها را محکم میکند؛ دیگری فلان بیماری را از بدن بیرون میبرد و این موارد در سنّت زیاد است که ملاک یک حرام یا یک مستحب و با یک مکروه، زیان رساندن یا مفید بودن و یا مفید نبودن است. فلان چیز برای معده خوب است، مستحب است.
حتی از نظر اسلام، چنانچه کسی به سلامتی دیگران لطمه وارد کند، اگر عمدی باشد، باید مجازات شود و اگر عمدی نباشد نیز باید مجازات مالی شده و دیه آن عضوی را که آسیب دیده، به صاحبش بپردازد.
درخواست سلامت و قوّه بدن از خداوند نیز، جزء دعای مسلمانان است، چنانچه در دعای ابوحمزه ثمالی میخوانیم: خداوندا! وسعت در روزی... و سلامتی در جسم و قوّت و توانایی در بدن را به من ارزانی فرما.