رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم):  هر کس برادر دینی خود را خالصانه دیدار کند، خدای متعال به او می‌فرماید: تو مهمان و زائر منی، پذیرایی از تو بر عهده من است و من به خاطر اینکه برادر دینی‌ات را دوست می‌داری، بهشت را بر تو واجب ساختم.  (وسائل الشیعه، ج 10، ص 457)

«ابن تیمیه» کیست؟

 ابن تیمیه به‌خاطر عقایدش که سخت با مذاهب اسلامی در تعارض است، از دمشق اخراج شد و علمای آن روزگار تا مرز تکفیر او پیش رفتند. همچنین علمای دینی مدینه و مکه نیز از او ابراز برائت جسته و او را به این شهرها ممنوع‌الورود اعلام نمودند.

 ۱۸ تن از علما در مصر، بر ضد ابن تیمیه فتوا دادند که در رأس آنان قاضی‌القضات مالکی، تقی‌الدین محمد بن ابی‌بکر بن عیسی بن بدران اخنائی بود و هر ۴ قاضی مذاهب چهارگانه مصر نیز به حبس او فتوا دادند.

 استاد حسین انصاریان

 

وهابیت فرقه‌ای گمراه و گمراه‌کننده است که حدود 200 سال قبل توسط شخصی به نام «محمد بن عبد الوهاب» بنا نهاده شد. وی تمام اعتقادات و فتواهای خود را از «ابن تیمیه» گرفته است؛ ابن تیمیه نیز در قرن هشتم هجری قمری می‌زیسته است که با عقاید عجیبی که داشت، مورد هجمه دیگر علمای اهل سنّت قرار گرفت، دراین جا مختصری از زندگانی ابن تیمیه و مخالفت علمای معاصر و قرون بعدی از اهل سنّت با وی را بیان خواهیم کرد.
«ابن تیمیه» فقیه حنبلی و سلفی و مبتکر و بنیان‌گذار نظری، فرقه وهابیت است. پدر او روحانی معروفی بود که در عقاید و فقه، از مذهب «احمد بن حنبل» پیروی می‌کرد، از این جهت فرزند خود را به مدارس حنابله فرستاد تا فقه حنبلی را فرا گیرد. اما بسیاری از فتواهای ابن تیمیه مطابق هیچ‌یک از مذاهب چهارگانه اهل تسنن یعنی حنبلی، شافعی، مالکی و حنفی نبود. یکی از نخستین آثار او کتاب «العقیده» است که به نوعی خرق عادت در میان اهل سنّت محسوب می‌شود. وی در این کتاب به نقد و رد بسیاری از عقاید کلامی اشعری پرداخته و نسبت به آن باورها معترض است.
عقاید او را می‌توان در چهار بخش خلاصه کرد:
1. نفی هر گونه تعقل در فهم معنای ظاهر کلام خدا و حمل آن بر معانی لُغوی:
وی اصرار می‌ورزد که آنچه در قرآن و احادیث وارد شده، بر همان معانی لغوی و متداول عرفی باید حمل شود؛ بر همین اساس، قائل به جسمیّت خداوند متعال است و به صراحت بیان می‌کند، خداوند متعال دست، پا، صورت و... دارد!
2. کاستن از مقامات پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم):
بخش دوم تفکر او، عادی دانستن مقامات پیامبران و اولیای الهی است و اینکه آنان پس از مرگ، کوچک‌ترین تفاوتی با افراد عادی ندارند! او در این راستا، مسائلی را مطرح می‌کند که همه یک هدف را تعقیب می‌کنند، و آن عادی جلوه دادن پیامبران، مخصوصاً پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اولیاء بزرگ دین است. وی بر این اساس می‌گوید: 
۱. سفر برای زیارت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حرام است. ۲. کیفیت زیارت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از کیفیت زیارت اهل قبور تجاوز نمی‌کند. ۳. ساخت هر نوع پناه و سایبان بر قبور حرام می‌باشد. ۴. پس از درگذشت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هر گونه توسل به آن حضرت، بدعت و شرک است. ۵. سوگند به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و قرآن و یا سوگند دادن خدا به آن‌ها شرک می‌باشد. ۶. برگزاری مراسم جشن و شادی در تولد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بدعت به شمار می‌رود. وی با اصرار بر این عقاید، به جنگ همه می‌رود و از همان زمان، و پس از آن، افکار عمومی اهل سنت بر او شورید و بارها دستگیر و زندانی شد و ده‌ها کتاب بر رد اندیشه‌های او نوشته شد.
۳. انکار فضائل اهل‌بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)
بخش سوم از مبانی فکری او را انکار فضائل اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که در صحاح و مسانید اهل سنت وارد شده، تشکیل می‌دهد! وی در کتاب خود به نام «منهاج السنة» احادیثی که مربوط به مناقب علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) و خاندان اوست را انکار می‌کند و همه را مجعول می‌داند.
 .4مخالفت با مذاهب چهارگانه اهل سنّت
بخش چهارم از آراء او، مخالفت وی با مذاهب چهارگانه اهل سنت در باب «نکاح» و «طلاق» است. وی پیرو نقل و حدیث و دشمن سرسخت شیعه و تصوف بود! ابن تیمیه به‌خاطر عقایدش که سخت با مذاهب اسلامی در تعارض است، از دمشق اخراج شد و علمای آن روزگار تا مرز تکفیر او پیش رفتند. همچنین علمای دینی مدینه و مکه نیز از او ابراز برائت جسته و او را به این شهرها ممنوع‌الورود اعلام نمودند.
 وی ابتدا با فلاسفه و عرفا مخالفت کرد و از فتواهای مهم او، فتوا به حرمت کلام و منطق، علاوه بر فلسفه و عرفان است. او محی‌الدین و صدرالدین قونوی و عفیف تلمسانی و ابن سبعین از عرفای معاصر خود را کافر خواند و همین امر سبب شد، عرفای آن روز با وی مخالفت کنند و حاکم وقت را تحریک کنند که او را زندانی کند.
 پس از آن، به مخالفت با نظر فقها پرداخت و بسیاری از نظرات آن‌ها را در فِرق مختلف اهل سنت، به باد تمسخر گرفت و باطل دانست، به حدی که مجلس محاکمه‌ای در قلعه جبل قاهره با حضور امرا، قضات و فقها برای محاکمه وی تشکیل شد. قاضی در این دادگاه او را محکوم به زندان کرد، و با برادرش در «حارة الدیلم»  به زندان افکند و شخصی را با حکم قضایی روانه دمشق کرد و نامه‌ای به او داد که بر منبر جامع دمشق برود و مردم را از اعتقاد به فتواهای ابن تیمیه بازدارند و حنابله را مجبور به بازگشت از عقاید او کنند.
 در «طبقات الحنابله» نقل شده که ۱۸ تن از علما در مصر، بر ضد ابن تیمیه فتوا دادند که در رأس آنان قاضی‌القضات مالکی، تقی‌الدین محمد بن ابی‌بکر بن عیسی بن بدران اخنائی بود و هر ۴ قاضی مذاهب چهارگانه مصر نیز به حبس او فتوا دادند.