اصمعی(۱) از بزرگان ادب و شعر و تاریخ، آورده که پس از شرکت در نماز جمعه در بصره از مسجد جامع خارج شدم، مرد عربی را دیدم که سوار بر شتر است و کسوتی همچو لباس رزم بر تن دارد و نیزهای بر دست! وقتی چشمش به من افتاد، پرسید: از کجایی و از کدام قبیلهای؟
درنگی کرد و سپس گفت: به حب حسین علیهالسلام قدم بردارید و در عظمت کار او تأمل کنید و در همه راه زائر باشید! و سپس جملهای از یکی از ارباب معرفت را چنین زمزمه کرد: "به دل سفر کنید. هزار بینی که به تن سفر کنند و اندکی به دل سفر کنند." لحظاتی سکوت محضرش را پر کرد و خود غرق در تفکر شد!