دوستانم در جبهه اصلاحات درک درستی از سیاست خارجی ندارند
همکار سابق نشریات زنجیرهای، جبهه اصلاحات را به ندیدن واقعیتهای قطعی سیاست خارجی متهم کرد و گفت که آنها درک درستی از روابط بینالملل ندارند.
ابراهیم اصغرزاده، از فعالان جبهه اصلاحات، اخیراً مدعی شده بود: «دیپلماسی ما، گُنگ خوابزده است. روسیه و چین در بزنگاه تجاوز اسرائیل فقط نظارهگر بودند. اولویت کشور جلوگیری از جنگ است که در گرو مذاکره مستقیم با آمریکاست و ما هنوز در تله نگاه به شرق گرفتاریم.»
اکبر گنجی با رد ادعای اصغرزاده نوشت: حدس میزنم که احتمالاً شما و دوستانمان در «جبهه اصلاحات» تصور درستی از سیاست خارجی و جهان کنونی ندارید.
اکبر گنجی در ادامه تاکید کرد: «در مورد سیاستِ خارجی ناواقعگرایانه «جبهه اصلاحات»، وقتی آمریکا خواهان تسلیم بیقید و شرط بزرگترین متحدانش است، آیا خواهان تسلیم همهجانبه ایران نیست؟ اگر ترامپ فردا اعلام کرد که کل مناطق مرزی ایران در خلیجفارس متعلق به من است و قصد دارم در آنجا هتلسازی کنم، چه خواهیم کرد؟ نگوئیم ترامپ هرگز این خواست کاملاً ضد عقلایی را مطرح نخواهد کرد، چرا که درباره متحدش دانمارک، کانادا، پاناما و مکزیک کرده است.
مذاکره با آمریکا، مذاکره با ترامپ به شدت خودشیفتهای است که هر لحظه تصمیمش را عوض کرده و چیزی صددرصد مخالفش را بیان میکند. به هیچ توافق و قراردادی که خودش هم امضا کرده باشد پایبند نبوده و نیست. وقتی مذاکرات در عمان آغاز شد، دنیس رأس - که یک صهیونیست تمام عیار است - گفت که امیدوارم ترامپ مواضعش را در مذاکرات، لحظهای تغییر ندهد و به هر توافقی یافت، ملتزم باشد و چندی بعد، ملغی اعلام نکند.»
هدف نفوذی ها از دوقطبیسازی
طیف سیاسی که مدعی وفاق و همگرایی در جامعه است، به بهانههای مختلف، موجبات شکاف و دوقطبیسازی جامعه را فراهم و ضمن دامن زدن به وجوه افتراق، بر این دست از مسائل تاکید میکند.
جریان غربگرا که در کارزار انتخابات بدون برنامه مشخص و حساب شده، مدعی حل مسائل کشور شد و راهحل مشکلات را در وفاق و همگرایی خلاصه و محدود کرد؛ امروز برای فرار از پاسخگوی و توجیه عملکرد ضعیف مدیرانش، عدم توانمندی در مدیریت و حل و فصل مسائل اداری را به بستر اجتماعی کشانده تا با هوچیگری از عواقب کوتاهیها بگریزد.
اخیرا، لغو کنسرت همایون شجریان که بر اثر بیتدبیری معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رخ داد، زمینه بهرهبرداری سیاسی و دوقطبیسازی جامعه را برای مدعیان اصلاحات فراهم کرد.
به هر ترتیب، این طیف سیاسی که درماندگی و عجز مدیران را با هوچیگری، جبران و جامعه را به هر بهانهای ملتهب و سرخورده میکند، اخیراً با تمسک به «لغو کنسرت شجریان» افکار عمومی را متشنج و ماموریت دوقطبیسازی جامعه را عملی کرد، تا از این رهگذر ضمن بهرهبرداری از احساسات عمومی علیه منتقدین دولت، بر کوتاهیهای خود سرپوش بگذارد و یک رویداد فرهنگی را به صحنه مجادله و نبرد سیاسی تبدیل کند.
فارغ از کشمکشهای سیاسی موجود بر سر یک مسئله فرهنگی، بحث اولویتبندی و اولویتسازی در رابطه با لغو کنسرت شجریان مطرح است. اینکه طیف مدعی وفاق تا چه اندازه انسجام جامعه و بنیه اقتصادی مردم را در شرایط کنونی به عنوان اولویت در نظر دارد، مسئلهای است که با نظر به عملکرد دستگاه اجرائی و حاشیهسازی هر روزه اطرافیان رئیسجمهور بدون پاسخ باقی مانده است.
گفتنی است، این جریان سیاسی در حالی خود را مدافع آزادی و هنر معرفی میکند که در عمل به جای دفاع از حقوق واقعی مردم، به دنبال کسب پایگاه اجتماعی و سرمایه سیاسی از هر رخداد فرهنگی است. تأکید بیش از اندازه بر لغو یک کنسرت، آن هم در شرایطی که سفره مردم کوچکتر از هر زمان شده، نشانه روشنی از اولویتسازی غلط و غفلت از اولویتهای واقعی جامعه است.
کروبی همچنان در خواب
آقای کروبی در دیدار اعضای «سازمان (منحل شده) مجاهدین انقلاب» اظهار داشته: «برای برداشتن سایه تحریم و جنگ، مذاکره مستقیم با امریکا ضروری است.»
بیدار شو مرد! میز مذاکره بمباران شد. نزدیک بود رئیس جمهور و سران دو قوه دیگر هم در عملیات هماهنگ آمریکا و اسرائیل کشته شوند.
همین آقای بهزاد نبوی که به ملاقاتت آمد، ۲۰ اردیبهشت امسال (یک ماه قبل از حمله اسرائیل و آمریکا) با ذوق زدگی گفت «تابوی مذاکره با آمریکا شکست» و روزنامه اعتماد هم تیتر کرد.
از آن بالاتر، گویا خبر نداری که روزنامه اعتماد تا همین اواخر، از نهایی شدن توافق و شراکت با ترامپ و سرازیر شدن دو هزار میلیارد دلار سرمایه به کشور خبر میداد!
اما وسط همین مذاکراتی که ادعا میشد خوب پیش میرود، هم سیصد تحریم جدید به نشانه تعامل و تفاهم (!) علیه ایران اعمال شد و هم بمب و موشک شلیک کردند.
بطلان تصور رفع تحریم و تهدید با مذاکره، به واسطه خیانت چند باره آمریکا و اروپا، برای خوابزدهترین افراد هم آشکار شد؛ اما گویا خواب کروبی سنگین است و اطرافیانش هم، علاقهای به بیدار و روشن کردن او ندارند.
حمیدرضا جلاییپور:سربازان رسانهای رژیم صهیونیستی، از سوی اصلاحطلبان برکشیده شدهاند
حمیدرضا جلاییپور، با اذعان به اینکه برخی از حامیان حمله اسرائیل و سربازان رسانهای این رژیم، به ایران از سوی اصلاحطلبان برکشیده شدهاند، نوشت:
«بنا به سه دلیل شایسته است همه نهادها و چهرههای شاخص اصلاحطلبان با نیروهای وطنفروش، که بخشی از سربازان جنگ روانی و تبلیغاتی اسرائیل متجاوز هستند، مرزبندی آشکارتری داشته باشند.
دلیل اول اینکه جنگ دوازده روزه اسرائیل تجاوزپیشه علیه ایران تمام نشده و ایران همچنان در وضعیت جنگی است. ماشین تبلیغاتی اسرائیل متجاوز از طریق تلویزیون ایراناینترنشنال و بخشی از رسانههای آنلاین و ارتشهای سایبری ادامه دارد. ایرانیان وطنفروشی مثل مهدی نصیری حتی برای تجاوز نتانیاهو به ایران توجیه فقهی میکنند! علیحسین قاضیزاده و مراد ویسی دو روزنامهنگار وطنفروش و دیگران از حملات اسرائیل به ایران «دفاع سیاسی» میکنند.
نباید وطنفروشیِ آشکار و بیشرمانه و خیانت به ایران عادیسازی و توجیه شود. روشن است که نه فقط اصلاحطلبان، بلکه هر ایرانی میهندوستی شایسته است با این وطنفروشان و خائنان به ایران مرزبندی داشته باشند.
دوم؛ قبلا روشن بود و در جنگ دوازده روزه آشکارتر شد که سلطنتطلبان اطراف پسر شاه سابق («پیر کودک» به تعبیر رسای عبدالکریم سروش) کاملا وابسته و سفیدشوی اسرائیل متجاوز هستند. وابستگی این حلقه خائن چنان عیان شده که افرادی که در گذشته در کمپ سلطنتطلبان بودند این مزدوری را تصدیق کردهاند؛ افرادی همچون رامین پرهام، فرامرز دادرس، شهرام همایون، رضا تقیزاده، امیرطاهری و حجت کلاشی. امثال مهدی نصیری، مراد ویسی و علیحسین قاضیزاده هم در خدمت این ایادی اسرائیل و خود اسرائیل متجاوز هستند.
سوم؛ وقتی مهدی نصیری وطنفروش از ضرورت «ائتلاف از تاجزاده تا شاهزاده» صحبت میکند، این سخن در ادامه همان مزدوری برای اسرائیل متجاوز عمل میکند. اسرائیل متجاوزی که نه فقط صنعت هستهای، که تمامیت و قدرت ایران را هدف گرفته است.
آنچه باید به یادداشت جلاییپور افزود این است که هماکنون برخی شبه اصلاحطلبان سابق، ضمن فرار از کشور، تبدیل به پادوهای سیاسی و رسانهای شبکه صهیونیستی اینترنشنال، رادیو فردا و بیبیسی شدهاند. از جمله رمضانپور معاون وزیر ارشاد در دولت خاتمی که اکنون سردبیر شبکه تروریستی و تجزیهطلب اینترنشنال است.
عکس هفته
قدرت و جربزه این دختر از حکام عرب بیشتره! / اَبؤآلاء