امام حسین علیه‌السلام:  خودنمایی گزافه‌گویی، عجله کم عقلی و سفاهت ناتوانی است. کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۰  

صفحه یک 1237

دور باطل مذاکره و درس‌هایی که نمی‌گیرند...

سید محمدعماد اعرابی

تاریخ معلم خوبی است؛ اما برخی از دولتمردان ما شاگردان خوبی برای آن نبوده‌اند. سال 1382 آمریکا پس از اشغال افغانستان، بدون اجماع حتی میان متحدان قبلی‌اش، به بهانه دروغین تسلیحات کشتارجمعی، عراق را هم اشغال کرد. همان ایام بود که برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران با هوچی‌گری اروپا و آمریکا و رسانه‌های وابسته‌شان، در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بحث‌برانگیز شد. با مشاهده اوضاع آن روز در غرب آسیا، برخی مسئولان جمهوری اسلامی نگران شدند. مسئولان وقت تصمیم گرفتند برای «رفع اتهام و دفع خطر» با سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس به مذاکره بنشینند. ترس برادر مرگ است؛ این را سال ۱۳۸۲ به چشم دیدیم وقتی پیش از آنکه اروپایی‌ها درخواست مرگ برنامه هسته‌ای ایران را مطرح کنند، مسئولان وقت، خودشان را برای خودکشی آن آماده می‌کردند. در خوش‌بینانه‌ترین تفسیر، هراس ناشی از جنگ، تیم مذاکراتی ایران را در باتلاق انفعال و وادادگی فرو برد، و...
 اعتمادسازی برای اروپایی که دستش به خون هزاران غیرنظامی در افغانستان آلوده بود و علی‌رغم بازرسی‌های متعدد از عراق، حمله آمریکا به این کشور را با ادعای دروغین وجود سلاح کشتار جمعی، تأیید کرد، از همان ابتدا لطیفه‌ای مضحک بود...
مذاکرات با سه کشور اروپایی بر سر برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران و تعلیق آن، برای اعتمادسازی آغاز شد. مهرماه 1382 در نشست سعدآباد، سه کشور اروپایی با هدف تحمیل خواسته‌شان، ایران را به ترک میز مذاکرات و بازگشت به کشورشان تهدید کردند. مسئولان وقت ایران باز هم ترسیدند و به خواسته سه کشور اروپایی تن دادند...
حسن روحانی که پس از چشیدن طعم بدعهدی اروپا در مذاکرات 1382 تا 1384 گفته بود: «کاملاً روشن شد که اروپا نمی‌تواند در برابر فشار آمریکا بایستد.» و بر همین اساس آمریکا را کدخدا و رئیس اروپا لقب داده بود در تناقضی آشکار، کدخدای دیروز را مزاحم امروز خواند و گفت: «یک موجود مزاحم از برجام رفت... برجام منهای آمریکا را با دیگر اعضای 1+5 و از جمله اروپا ادامه می‌دهیم.» 
دو سال دیگر گذشت تا محمدجواد ظریف وزیر خارجه وقت ایران پس از مشاهده کارشکنی و نقض عهد کشورهای اروپایی، آذرماه 1399 خطاب به آن‌ها بنویسد: «به تعهداتتان ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل پایبند باشید و نقض برجام را متوقف کنید.» 
اروپا حتی در سخت‌ترین روزهایی که مردم ایران درگیر همه‌گیری کرونا بودند، برای واردات واکسن از طریق کانال مالی مشترکی (SPV-اینستکس) که خودشان راه انداخته بودند، کارشکنی کرد و جان مردم ایران را به بازی گرفت.
تاریخ، معلم خوبی است. آن‌قدر خوب که یک درس را چند بار تکرار می‌کند؛ اما اینکه برخی از دولتمردان ما درس‌های صریح، ساده و تکراری تاریخ را باز هم متوجه نمی‌شوند، تأسف‌آور است. 
کمتر از 4 سال بعد، همان جریان بار دیگر قدرت اجرائی را در دست گرفت. آن‌ها تجربه‌های شکست‌خورده قبلی خود را اصلاً به روی مبارکشان هم نیاوردند و یک بار دیگر اصرار کردند با مذاکره با آمریکا به اعتمادسازی و رفع تحریم بپردازند! 
مذاکره با آمریکا دوباره آغاز شد. پنج دور مذاکره غیرمستقیم با آمریکا نه تنها هیچ تحریمی را رفع و یا تعلیق نکرد؛ بلکه حتی مانع از اعمال تحریم‌های جدید هم نشد! پس از پنج دور مذاکره با آمریکا در دولت چهاردهم، واشنگتن بیش از 313 تحریم علیه اصلی‌ترین شریان اقتصادی ایران یعنی فروش نفت اعمال کرد. این بار مذاکره با آمریکا تحفه دیگری هم برای‌مان آورد و آن حمله مشترک نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران بود.
پس از این تجربه تلخ، دولتمردان ما چه نتیجه‌ای گرفته‌اند؟! هیچ چیز از طنز این ماجرا نمی‌کاهد که آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که باید با اروپا مذاکره کنند! آن‌ها برای بار سوم مسیری را انتخاب کرده‌اند که پیش‌تر تا انتهایش را رفته و سرشکسته بازگشته بودند.
این انتخاب با هیچ تعریفی از عقلانیت و واقع‌بینی سازگاری ندارد و این زیبنده نظام جمهوری اسلامی ایران نیست که دولتمردانش به امید واهی، سال‌ها هروله‌کنان بین اروپا و آمریکا در رفت و آمد باشند.
درسی که در تمام این سال‌ها باید می‌گرفتیم خیلی ساده است؛ دور باطل مذاکره با اروپا و آمریکا صد بار دیگر هم که تکرار شود، نتیجه‌اش همان است که رهبر انقلاب فرمود: «همه بدانند - مذاکره با رژیم زورگو و پُرتوقّعی مثل آمریکا وسیله‌ای برای رفع دشمنیِ آمریکا نیست؛ بلکه مذاکره، ابزاری در دست او برای اعمال دشمنی است...» 
تاریخ باز هم به ما درس می‌دهد؛ اما کوتاهی دولتمردان ما در عبرت گرفتن از این درس‌ها، هزینه تحمیل شده به ایران را هر بار بیشتر می‌کند. آخرین هزینه‌ای که ما پرداختیم، شهادت فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان برجسته هسته‌ای، نزدیک به 1000 غیرنظامی و تخریب بخشی از تأسیسات نظامی و هسته‌ای‌مان بود.
 
آتش زیر خاکستر اگر شعله‌ور شود!
حسین شریعتمداری
۱- این فرض اگرچه با توجه به هویت وابسته و دست‌نشانده سران بسیاری از کشورهای اسلامی، دور از ذهن و محال به نظر می‌رسد؛ ولی «فرض محال که محال نیست»! حالا فرض کنید که همه دولت‌های اسلامی با صدور یک بیانیه مشترک، جنایات رژیم صهیونیستی و قتل‌عام و نسل‌کشی مردم غزه را محکوم کنند، خُب، بعد چه می‌شود؟! آیا صهیونیست‌ها دست از جنایت برمی‌دارند؟! پاسخ به یقین منفی است! رژیم صهیونیستی تاکنون به کدام قطعنامه و کدامیک از کنوانسیون‌ها و قوانین بین‌المللی تن داده است که بیانیه مشترک کشورهای اسلامی دومین آن‌ها باشد؟! 
۲- برخی از دولت‌های حاکم بر کشورهای اسلامی نه فقط علیه رژیم نسل‌کش و جنایتکار صهیونیستی اقدامی نمی‌کنند؛ بلکه با این رژیم ضدبشری روابط اقتصادی پنهان نیز دارند و در بزنگاه‌ها، ازجمله به‌هنگام حملات جانانه انقلابیون عزیز و غیرتمند یمن به کشتی‌های حامل کالا برای رژیم صهیونیستی، با راه‌اندازی خط دریائی - زمینی به کمک اسرائیل شتافتند و... این همکاری دولت‌های به‌ظاهر اسلامی با رژیم صهیونیستی نیز ریشه در ماهیت دست‌نشانده آن‌ها دارد و مادام که دست‌نشانده‌اند، این روند کثیف و پلید ادامه خواهد داشت. پس چاره چیست؟! چگونه می‌توان قتل‌عام کودکان و زنان و مردان غزه با تحمیل گرسنگی بر آنان را شاهد بود و دست روی دست گذاشته و فقط نظاره کرد؟! 
۳- چاره کار و نسخه نجات‌بخش را باید در این دستورالعمل حضرت امام خمینی - رضوان‌الله تعالی علیه - جست‌وجو کرد. بخوانید! 
«هرچه ضعف در مسلمین و فساد در ممالک اسلامی است، از حکومت‌هاست... ملت‌ها باید دولت‌هایی که بر خلاف مصالح اسلامی و مصالح ملت‌ها عمل می‌کنند با آن‌ها همان معامله کنند که ملت ایران با شاه مخلوع کرد و اگر این مطلب در آن جاهایی که دولت‌ها بر خلاف مسیر ملت‌ها عمل می‌کنند عمل بشود، حل مشکلات می‌شود و دست اجانب از ممالک اسلامی کوتاه می‌شود و من از خدای تبارک و تعالی مسئلت می‌کنم که یا حکومت‌ها را به هوش بیاورد که موافق اسلام و مصالح مسلمین عمل کنند، یا ملت‌ها را بر آن‌ها غلبه بدهد که آن‌ها را قلع و قمع کند».
۴- شورش ملت‌ها علیه حاکمان دست‌نشانده در سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ میلادی (۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱) به‌گونه‌ای سراسری در جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا اتفاق افتاد و مردم در کشورهای عربی علیه دولت‌های دست‌نشانده و حاکمان جور قیام کرده و به خیابان‌ها ریختند. از آنجا که این قیام سراسری بیشتر کشورهای عربی را فرا گرفته بود، از آن با عنوان «بهار عربی» یاد می‌کردند؛ ولی «بیداری اسلامی» گویاترین نام برای آن قیام سراسری بود. قیام ملت‌ها سه ویژگی برجسته و منحصر به فرد داشت که نه فقط قدرت‌های غربی؛ بلکه حاکمان دست‌نشانده کشورهای عربی نیز قادر به کتمان آن نبودند. این سه ویژگی که از آن باعنوان شناسنامه بیداری اسلامی یاد می‌شد، عبارت بودند از؛ اسلامی بودن، مردمی بودن و ضداستکباری بودن قیام. این سه ویژگی دقیقاً همان ویژگی‌ها و خصوصیات انقلاب اسلامی در ایران بود. از حضرت آقاست که «امام جریان بیداری اسلامی را به راه انداخت. دوره انفعال و بی‌تحرّکی در دنیای اسلام، با حرکت امام، به سمت ضعف و نابودی حرکت کرد. امروز امّت اسلامی نسبت به دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران قبل از امام، پُرتحرّک‌تر، فعّال‌تر، آماده‌تر، سرزنده‌تر است، اگرچه همچنان نیاز به بیشتر کار کردن در این زمینه محسوس است».
۵- قیام گسترده «بیداری اسلامی»، اگر چه دوام چندانی نداشت؛ ولی آثار باقی‌مانده آن را به صورت «آتش زیر خاکستر» در بسیاری از دولت‌های [به ظاهر] اسلامی، می‌توان دید. امروزه و مخصوصاً بعد از جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی که تمامیت جهان اسلام و همه ملت‌های مسلمان را نشانه گرفته است، علاوه‌بر ملت‌های مسلمان، سایر ملت‌ها در سراسر جهان و مخصوصاً افکار عمومی مردم در کشورهای غربی را نیز علیه صهیونیست‌ها برانگیخته است و ملت‌ها آماده خیزش علیه رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن هستند و در این مسیر دولت‌های دست‌نشانده را هم سد راه می‌دانند. شواهد بسیاری از این آمادگی در میان ملت‌های مسلمان حکایت می‌کند و نشانه‌هایی از شعله‌ور شدن آن آتش مقدسِ زیر خاکستر به چشم می‌خورد. دور نیست که یکی از دو خواسته حضرت امام - رضوان‌الله تعالی علیه - جامه عمل بپوشد «یا حاکمان به مصالح مسلمین عمل کنند و یا از سوی ملت‌هایشان قلع و قمع شوند»...
شواهد فراوانی حاکی از آن است که آنچه در این وجیزه مورد اشاره قرار گرفت، در حال وقوع است و انتظار آن است که سران برخی از کشورهای اسلامی گزینه اول را انتخاب کنند و مصالح مسلمین را که مصلحت خود آن‌ها نیز هست بر پیوندهای آشکار و پنهان با قدرت‌های استکباری ترجیح بدهند و یقین بدانند که خیر و سعادت دنیا و آخرت آنان در همین است.