امام حسین علیه‌السلام:  خودنمایی گزافه‌گویی، عجله کم عقلی و سفاهت ناتوانی است. کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۰  

صفحه یک 1236

اگر شهید رئیسی بود جنگی اتفاق نمی‌افتاد

داود مهدوی زادگان

گمانه‌زنی‌هایی درباره عدم وقوع جنگ تحمیلی دوازده روزه مطرح است؛ اما گمانه دقیق آن است که اگر شهید جمهور آیت الله رئیسی (ره) می‌بود، چنین جنگی رخ نمی‌داد. ویژگی‌هایی که ولی‌فقیه در سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) از ریاست ایشان برشمرده است، بخصوص در حوزه سیاست خارجی روایت و استدلال محکمی است بر اینکه که چگونه شهید جمهور، جرئت آتش افروزی علیه ملت را از دشمنان گرفته بود:
«متقابلاً در مرزبندی با دشمنان انقلاب صراحت داشت؛ در مورد کسانی که با انقلاب بد بودند، مخالف بودند، دشمن بودند، دوپهلو صحبت نمی‌کرد؛ صریح صحبت می‌کرد، مرزبندیِ صریح داشت؛ به لبخند دشمن اعتماد نمی‌کرد. اینها ارزش است، اینها درس است؛ هر کدام از اینها برای سیاستمداران ما، برای رؤسای جمهور آینده‌ی ما، برای کسانی که در یک بخشی مورد اعتماد ملّت قرار می‌گیرند، یک سرمشق است».
ایشان در توضیح سیاست خارجی شهید جمهور چنین فرموده است: «در مسائل خارجی، از فرصت‌ها به بهترین وجهی استفاده کرد؛ این‌همه تحرّک خارجی و سفر خارجی آثار ارزشمند و با برکتی برای امروز و فردای کشور داشت؛ ایران را در چشم رجال سیاسی دنیا بزرگ‌تر و برجسته‌تر کرد؛ انقلاب اسلامی را، ملّت ایران را، در بیانات خود و در اظهارات خارجی خود، درست تعریف کرد و شناساند؛ او در نظر رجال سیاسی جهان چهره‌ی برجسته بود و این چیز جدید و باارزشی است» (بیانات ولی‌فقیه: ١۴/ ٣/ ١۴٠٣( 
رهبر معظم انقلاب در این بیانات، دیپلماسی و مدیریت سیاست خارجی شهید رئیسی (ره) را جدید و ارزشمند ارزیابی کرده است. این دیپلماسی هماهنگ و سازگار با عوامل میدان در حال اقتداریابی بود. بر خلاف سیاست خارجه سازشکارانه در دولت‌های پیشین، دیپلماسی نوآورانه دولت سیزدهم موجب افزایش اقتدار ملی در منطقه و جهان شده بود .
طبیعی است که چنین سیاست خارجی انقلابی برای نظام سلطه و صهیونیست‌ها نگران کننده و مانع جدی برای استیلای مطلق بر منطقه بود. به همین خاطر، به جرئت می‌توان گفت که اگر آیت الله رئیسی (ره) به طرز مشکوک به شهادت نمی‌رسیدند و همچنان سکاندار دستگاه اجرایی بودند، جنگ دوازده روزه بر ملت تحمیل نمی‌شد.
اما متأسفانه دیپلماسی جدید انقلابی با شهادت آیت الله رئیسی (ره) به محاق رفت و دیپلماسی ناکارآمد دولت‌های پیشین جایگزین آن شد. طبیعی است که با چنین دیپلماسی، آتش‌بس موقت همچنان پایدار نمی‌ماند. هر لحظه امکان تجاوز جدید وجود دارد. چون دولت با دیپلماسی مقتدرانه انقلابی وارد نظام بین‌الملل نشده است. به‌طوری که امر برای همسایه شمالی مشتبه شده است. اگر این نوع سیاست خارجه خام و خوش خیال در بازدارندگی جنگ توانمند است، مانع تحمیل جنگ دوازده روزه شده بود .
بنابراین، دولت چهاردهم برای سهیم شدن در دفع آتش‌افروزی مجدد دشمن آمریکایی صهیونی چاره‌ای در تغییر سیاست خارجی خود ندارد. باید راه‌های طی شده ناموفق دولت‌های گذشته را کنار بگذارد و به فرموده ولی‌فقیه، دیپلماسی نوین شهید جمهور را سرمشق سیاست خارجی خود قرار دهد. ان‌شاءالله
 
دوره گذار جهان و آینده‌ای امیدبخش
محسن رضایی
جهان در دور تند حوادث قرار گرفته و هر روز شاهد اتفاقات مهمی هستیم که به سرعت در حال تغییر چهره جهان هستند. عظمت این حوادث نویدبخش بزرگ‌ترین حادثه تاریخ و آینده روشنی است که همه ادیان الهی بشارت آن را داده بودند. در دل این جنگ‌ها با همه مصیبت‌ها و مشکلاتش، اتفاقی تمدنی به نفع اسلام و انقلاب اسلامی در حال شکل‌گیری است. وجدان‌های بیدار و عقل‌های آماده ملت‌ها، حقانیت و اصالت اسلام حقیقی و ایران اسلامی را یافته‌اند و با آرمان‌های فلسطین و نظام اسلامی همراهی می‌کنند.
اراده‌ای قطعی وجود دارد که از یک سو سران کفر (آمریکا و رژیم صهیونیستی) و از سوی دیگر ایران اسلامی و فلسطین مظلوم در کانون توجه جهانیان باشند و جهان با این دو شاخص، آشکارا به دو جبهه کلان حق و باطل تقسیم شود. تمدن الهی اسلامی با تمدن الحادی بشری به نقطه تقابل نهایی رسیده‌اند و گریزی از این رویارویی نیست.
انقلاب اسلامی ماموریتی فراتر از مرزهای خود دارد که امامین انقلاب توجه کامل به این ماموریت داشته‌اند. ثمرات این رسالت، در حال نمایان‌شدن در تمام عالم است. مقدمه «خیزش جهانی» علیه نظام استکبار، «بیداری جهانی» است که در دل این رویارویی خونین، در حال شکل‌گیری است.
جهان در حال پوست‌اندازی و گذار از یک دوره به دوره بعد است. طبیعی است که عبور از این دوره گذار، بسیار سخت و همراه با جنگ‌های پیدرپی و تلاش نظام سلطه برای تسلط بر آینده باشد.
بی‌تردید آینده جهان را ملت‌های مستضعف، آزاده و مقاوم شکل می‌دهند. این همان موضوعی است که قرآن کریم به آن تصریح کرده است:
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ/ قصص آیه ۵
باید بدانیم که برای رسیدن به نقطه مطلوب در این تقابل تاریخی، مجاهدت، صبر و استقامت فراوان و از خودگذشتگی‌های بی‌نظیر لازم دارد که تا کنون مردم مظلوم غزه و ملت‌های مقاوم ایران، یمن و لبنان به خوبی آن را نشان داده‌اند.
 
ضرورت در نظر گرفتن دستگاه محاسباتی مقام معظم رهبری
محسن مهدیان
بسیاری از ما منتظریم تا رهبر انقلاب سخنرانی تازه‌ای انجام دهند تا تکلیفمان را در مسائل سیاسی مشخص کنیم. این روش هرچند از سر التزام پذیری محترم است؛ اما در عمل، ما را وابسته به لحظه می‌کند و قدرت تحلیل راهبردی را از ما می‌گیرد؛ چه بسا فرصت‌های عمل را هم از بین ببرد.
اما راهی عمیق‌تر وجود دارد. اینکه به‌جای تکیه بر آخرین موضع رهبری، سراغ دستگاه اندیشه‌ای رهبر انقلاب برویم. این کار با بررسی مجموعه بیانات مرتبط و استخراج اصول مشترک، ما را به یک نظام محاسبه پایدار می‌رساند؛ دستگاهی که در همه عرصه‌ها راهگشاست.
نمونه عینی، سخنرانی اخیر ایشان درباره جنگ ۱۲روزه است. بیایید مرور کنیم: 
یک سخنرانی و پنج اصل: 
 اصل اول: اراده‌ها مهم‌ترند.
در سخنرانی اخیر، رهبر انقلاب از مفهومی فراتر از عملیات نظامی سخن گفتند: اراده ملت.
این مفهوم، قلب دستگاه محاسباتی ایشان است و چند الزام بنیادین در پی دارد:
اول حق انتخاب مردم، شرط اولیه شکل‌گیری اراده است .
دوم اینکه این انتخاب باید بر پایه آگاهی سیاسی باشد .
سوم آگاهی نیز باید به ایمان و تعهد درونی گره بخورد و در نهایت این اراده باید به ایستادگی و مقاومت جمعی منتهی شود.
این همان معنای عمیق جمهوری اسلامی است؛ سازه‌ای برای ارتقای اراده‌ها.
اصل دوم: دیپلماسی مکمل میدان؛ 
رهبر انقلاب در این سخنرانی تصریح کردند که دیپلماسی و میدان، دو ضلع از یک راهبرد واحدند. تقابل میان این دو، یک خطای تحلیلی است.
دیپلماسی، در منظومه ایشان، فقط ابزار توافق نیست؛ بلکه نقش‌هایی فراتر دارد
 مثل اثبات مشروعیت جمهوری اسلامی در سطح بین‌المللی و تثبیت روایت حق و اقناع افکار عمومی جهان برای شکل‌دهی به وجدان جهانی
در واقع، دیپلماسی در این دستگاه، امتداد نرم میدان است؛ نه جایگزین یا رقیب آن.
توجه کنیم تا اینجا و منطبق بر این دو اصل، یک ملاحظه راهبردی تعیین می‌شود:
برای جمهوری اسلامی هم افکار عمومی داخلی اهمیت دارد و هم خارجی. اما یک تفاوت کلیدی دارند؛
 اولی با هدف ارتقای اراده ها و دومی با هدف اقناع ادراکی. 
در دستگاه اندیشه رهبری، افکار عمومی توده خام نیست؛ یا منبع قدرت سیاسی است، یا میدان نبرد روایتی.
 اصل سوم: صیانت از انسجام .
یکی از مهم‌ترین بخش‌های سخنان رهبری، تحلیل محاسبه دشمن بود. اینکه دشمن این‌طور محاسبه کرده بود که با ترور برخی فرماندهان، امید به جنگ داخلی ایجاد شود. در این میان مهم‌ترین پاسخ، همین انسجام ملی بود که باطل السحر همه محاسبات دشمن در تمام سطوح است. صیانت از همین امر ملی، یک اصل کلیدی است. 
 اصل چهارم: حریم شور انقلابی. 
رهبر انقلاب در عین تأیید شور و هیجان، سه تذکر اخلاقی مهم دادند: 
اول اینکه مطالبه بدون اطلاع، آفت است. 
دوم اینکه مطالبه باید خیرخواهانه باشد، نه تخریبی 
و سوم اینکه صبوری و پرهیز از فشارهای غیرمنصفانه. 
کنش انقلابی، باید همراه با معرفت، انصاف و صبر باشد. در غیر این صورت، همان شور مقدس می‌تواند مضر باشد. در نهایت اینکه اگر دقیق بنگریم، این چهار اصل فقط برای مدیریت یک جنگ نیست؛ بلکه یک دستگاه محاسباتی برای تصمیم‌گیری در تراز جمهوری اسلامی است که در همه عرصه‌ها کاربرد دارد.