امام حسین علیه‌السلام:  اگر دنیا و مظاهر آن زیبا و دوست داشتنی به نظر می‌آید، پس خانه آخرت و بهشت خداوند خیلی بالاتر و زیباتر از آن است. (کشف الغمه، ج. ۲، ص. ۲۸) 

سیمای قرآنی شهید سلیمانی (بخش دوم)

علی شیرازی

 

خالد البطش، عضو دفتر سیاسی جهاد اسلامی، می‌گفت: شهید حاج‌قاسم سلیمانی، ابعاد مختلفی را به مقاومت فلسطین اضافه کرد و به کمک خداوند متعال، ایشان، کار مقاومت را در نوار غزه گسترش داد. هر آنچه مقاومت احتیاج داشت، تامین می‌کرد تا مقاومت قوی‌تر شود.
سید حسن نصرالله می‌گفت: اسرائیل می‌داند که خطرناک‌ترین مرد برای آنها، قاسم سلیمانی است.
 ایمان به غیب
ایمان به خدای سبحان، شجاعت و نترسی و اقدام به موقع و عمل به تکلیف، در نهاد او جای گرفته بود. او علاوه بر ایمان به خدای بزرگ، جزء کسانی بود که به غیب ایمان داشت.
در آیه سوم از سوره بقره می‌خوانیم: الَّذينَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ - کسانی که به غیب ایمان می‌آورند. غیب، حقایقی است که از حس پوشیده و پنهان است و انسان از راه حواس پنج‌گانه نمی‌تواند آنان را مشاهده کند. خداوند، وحی، جهان آخرت، فرشتگان، ثواب و عقاب، احوالات پیامبران، از مصادیق عالم غیب هستند که از راه‌های دیگر شناخت، مانند عقل و وحی درک می‌شوند.
شهید سلیمانی به این حقیقت روشن، ایمان داشت. او علاوه بر ایمان به غیب، معتقد بود که ایمان به خدا، باید باعث حرکت انسان در مسیر ترسیم شده از سوی خداوند شود و انسان تسلیم فرمان پروردگارش باشد.
 اقامه نماز
پروردگار بزرگ در ادامه آیه می‌آورد: وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ - کسانی که نماز را به پای می دارند.
اقامه نماز، ویژگی انسان‌های مومن و پرهیزگار است. آنان بر این باورند که اقامه نماز یک معنای والاتر و بالاتر از نماز خواندن فردی دارد و به معنای زنده کردن و زنده نگهداشتن نماز در جامعه و در بین مردم است.
امیر عسکری؛ کارگردان مستند راز سلیمانی می‌گوید: حاج‌قاسم به ما می‌گفت: مبادا کار کردن باعث به تأخیر افتادن نماز شود و به نماز اول وقت توجه نکنید.
خدای مهربان در آیه ۹ سوره مومنون می‌گوید: والذین هم علی صلواتهم یحافظون - و آن‌ها که بر نمازهایشان مواظبت می‌نمایند.
او عامل به این فرمان بود. نمازش را اول وقت و با توجه و گاهی با سوز و اشک و تضرع می‌خواند و به همه سفارش می‌کرد از نمازگزاران واقعی باشند.
 نماز شب
شهید سلیمانی، عاشق نمازهای واجب و مستحبی بود. عاشق نماز شب بود. در نماز شب، می‌سوخت و اشک می‌ریخت. خیلی‌ها گریه‌های او را در نماز شب‌های طولانی‌اش دیده بودند. گاهی چنان سر نماز شب، بدنش می‌لرزید که فرزندانش حس می‌کردند که پدر، خود را در محضر بزرگی می‌بیند و دارد التماسش می‌کند!
همان حاج‌قاسم با صلابتی که یک نگاهش برای فرو ریختن کاخ دشمن کافی بود، چنان سر نماز شب گریه می‌کرد که گویی کودکی است که پدر و مادرش را گم کرده است.
آن شهید گران‌مایه همیشه می‌گفت: "بیشترین چیزی که آدم را می‌شکند و به خدا نزدیک می‌کند، نماز شب است."
سردار دل‌ها در نامه‌ای به یکی از فرماندهان لشکر ثارالله در دوران جنگ می‌نویسد: نماز شب، توشه عجیبی است.
به برادرزاده‌اش مهدی هم سفارش می‌کند: نماز شب در سن شما تاثیر شگرفی دارد، اگر چند بار آن را با رغبت تجربه کردی، لذت آن موجب می‌شود به آن تمسک یابی.
وقتی در سال ۱۳۶۵ صدام و حزب بعث عراق، مهران را اشغال می‌کنند، فرمانده قرارگاه کربلا در جلسه‌ای می‌گوید: برای آزادی مهران و تپه‌های قلاویزان، به نیروهای ویژه‌ای نیاز داریم.
حاج‌قاسم می‌گوید: ما دو تا گردان داریم که اهل اشک و نافله‌اند. نماز شب می‌خوانند.  ارتباطشان با خدا قوی است. این نیروهای ویژه می‌توانند مهران را آزاد کنند.
 انفاق
وی علاوه بر اقامه نماز، و عشق به نافله شب، مرد میدان انفاق بود.
خداوند در ادامه آیه می‌آورد: وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ - و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.
اولا شهید بزرگ جبهه مقاومت یقین داشت، همه هستی و دارایی او متعلق به خداست. روزی‌ای است که پروردگارش به او داده است. صاحب ثروت اوست، بخشنده اوست، و ما فقیر درگاه الهی هستیم.
چه زیبا در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: "من توشه‌ای برنگرفته‌ام؛ چون فقیر را در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟! "
این بیان برگرفته از ایمان او و باور او به خداست. در دنیا همه چیز متعلق به پروردگار است، در قیامت نیز خدای یکتا همه‌کاره و خزانه‌دار رزق‌وروزی انسان‌هاست
ببینید، شهیدمان چه عارفانه در وصیت‌نامه‌اش می‌نگارد: "در دستانم چیزی را ذخیره کرده‌ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است.
من چه کاره‌ام؟ همه چیز مال توست. همه چیز در دستان توست. همه‌کاره تویی. من هر چه دارم متعلق به توست و باید در راه تو تقدیم و خرج کنم.
ثانیا او با این اعتقاد و ایمان،  از مال دنیا می‌گذشت و انفاق می‌کرد. او اهل انفاق بود. او درس انفاق را از قرآن مجید فرا گرفته بود.
خداوند در آیه ۳۵ سوره حج می‌فرماید: الذین اذا ذکرالله وجلت قلوبهم - همان کسانی که چون نام خدا برده می‌شود، دل‌هایشان پر از خوف پروردگار می‌گردد.
والصابرین علی ما اصابهم - و آن‌ها که در برابر مصیبت‌هایی که به آنان می‌رسد، شکیبا هستند.
والمقیمی الصلاه - و آن‌ها که نماز را برپا می‌دارند.
پس از خوف از خدا و صبر و اقامه نماز، می‌فرماید: و مما رزقناهم ینفقون - و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.
این اوصاف را در وجود سردار دل‌ها،  پررنگ می‌بینیم. ویژگی‌هایی که او از قرآن فرا گرفته است.
 انس با قرآن
شهید حاج‌قاسم سلیمانی به قرآن ایمان کامل و بارز داشت. با قرآن مانوس بود.  هر فرصتی پیدا می‌شد، با تلاوت قرآن مجید، زمان را برای خود زیبا می‌کرد. خواست وی این بود که توی جلسات، آیه‌ای از قرآن تفسیر شود. همواره به انس گرفتن با قرآن تاکید می‌کرد. خودش قرآنی داشت که مرتب آن را مرور می‌کرد و گاه بر حاشیه آن برداشتش از آیات را می‌نوشت.
خودش هم می‌گفت: برداشتم از مفهوم بعضی از آیه‌ها را در حاشیه قرآنم یادداشت می‌کنم.
خداوند بزرگ و عزیز در آیه ۴ سوره بقره می‌فرماید: وَ الَّذينَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ:
۱. کسانیکه به آنچه بر تو نازل شده ایمان می‌آورند.
خدا را قبول داشت. پیامبر اعظم (صل الله علیه وآله وسلم) را قبول داشت. وحی را قبول داشت. به قرآن ایمان داشت. دستورات خدا و پیغمبر و قرآن را در زندگی خود اجرایی می‌کرد. به اطاعت و تبعیت از فرمان الهی و پیامبر و قرآن سفارش می‌نمود.
ایمان‌مندی، بصیرت‌مندی، ثبات قدم، دوستی با دوستان خدا، دشمنی با دشمنان خدا، جهاد با ستمگران و ظالمان، دفاع از مظلومان و مستضعفان، و عمل الهی او نشئت گرفته از دستورات قرآن بود.
 عمل به تکلیف
برای عمل به تکلیف، سر از پا نمی‌شناخت. زمان نمی‌شناخت. درد نمی‌شناخت.
سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان می‌گفت: با شروع جنگ ۳۳ روزه، حاج‌قاسم آمد دمشق و از آنجا با من تماس گرفت و گفت: می‌خواهم پیش شما بیایم! گفتم: چنین چیزی امکان ندارد! همه پل‌ها را زده‌اند. راه‌ها بسته‌اند. هواپیماهای اسرائیل، هر هدفی را می‌زنند. امکان ندارد به بیروت برسی!
حاج‌قاسم اصرار کرد و گفت: "اگر ماشین نفرستید، خودم راه می‌افتم و می‌آیم! " پافشاری کرد و خودش را رساند به لبنان و تا پایان جنگ در کنار ما ماند.
چند هفته قبل از شهادت، به عیادت یکی از دوستان دوران جنگش رفته بود و به او گفته بود: "من هم دستم درد می کنه، ولی بهش گفتم: رفیق اذیت نکن! باید منو تحمل کنی، به مریضی هم گفته‌ام: مجبوری تحملم کنی! "
در اوج بیماری و مشکلات، مرد میدان بود. او این عزت و عظمت و مقاومت را مدیون مکتب پیامبران الهی بود.
 ایمان به پیامبران و کتاب‌های آسمانی
۲. در ادامه آیه می‌خوانیم: کسانی که به آنچه پیش از تو [بر پیامبران پیشین] نازل گردیده ایمان میآورند.
حاج‌قاسم سلیمانی با اعتقاد کامل به همه پیامبران الهی و کتاب‌های آسمانی، مومن به تمام دستوراتی بود که خدا در کتاب‌هایش، برای پیامبرانش تبیین کرده است. آثار این اقدام را در عمل خالصانه او مشاهده می‌کردیم.
او هم به خدا و دستورات خدا و هم به پیامبران خدا و کتاب‌های آسمانی ایمان داشت و هم قیامت را باور نموده بود.
 ایمان به قیامت
۳. خدای مهربان در ادامه می‌آورد: کسانی که به سرای دیگر یقین دارند.
با همه وجود قیامت را باور داشت. دادگاه عدل الهی را قبول داشت. حساب و کتاب را قبول داشت. بهشت را باور کرده بود. به جهنم یقین داشت.
قرآن در این آیه، اوصاف و ویژگی‌های مومنین را بیان می‌کند و حاج‌قاسم سلیمانی، نمونه بارزی از افراد با ایمان و با تقوا بود که به دستورات کتاب قرآن عمل می‌کرد.     
    ادامه دارد...