امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

پاسخ به ۴ شبهه درباره فیلترینگ فضای مجازی

یکی از مسائل و ابهامات اساسی درباره فضای مجازی، موضوع مسدودسازی و فیلتر برخی امکانات فضای مجازی است. نوشتار حاضر، در پاسخ به چهار شبهه درباره فیلترینگ است که در کتاب «فیلترینگ؛ پرسش‌ها و پاسخ‌ها» آمده است.
شبهه اول: فیلترینگ، موجب عقب‌ماندگی کشور و محرومیت از فواید بی‌شمار فضای مجازی می‌شود.
پاسخ:
۱. برخلاف برخی نسبت‌ها به مدافعان فیلترینگ که آنها در مقام مسدودکردن کل فضای مجازی و اینترنت هستند، فضای مجازی، گستره بسیار وسیعی دارد که هیچ دولتی نه می‌تواند و نه تمایل دارد همه آن را کنار گذاشته، مسدود کند. آنچه در موضوع فیلترینگ مطرح است، بخش‌هایی از فضای مجازی است که به‌صورت طبیعی، دولت‌ها بر اساس مصالح، در دستور کار قرار داده و می‌دهند؛ هرچند در معیار و میزان مسدودسازی اختلاف دارند. 
۲. جمهوری اسلامی ـ که در حوزه‌های گوناگون علم و فناوری پیشرفت کرده و در برخی زمینه‌ها به قله‌های دانش دست‌یافته، به دنبال پیشرفت در حوزه فضای مجازی و دستیابی به سطوح بالای این دانش و فنّاوری است. البته توسعه ظاهری و رشد مصرفگرایی و افزایش امکانات فضای مجازی در بستر خارجی را، نه‌تنها نشانه پیشرفت نمی‌داند؛ بلکه عامل عقب‌ماندگی و وابستگی ارزیابی می‌کند. 
۳. همچنان که برخورد سلبی و وجود یا ایجاد محدودیت نسبت به برخی کالاهای خارجی، ظرفیت زمینه‌سازی برای پیشرفت یک کشور در زمینه همان کالاها را دارد (چنان‌که در موارد فراوان، در کشورهای مختلف، ازجمله ایران، تجربه شده است)، فیلترینگ و مسدودسازی بخش‌هایی از فضای مجازی نیز در صورت تدبیر و برنامه‌ریزی، می‌تواند از عوامل پیشرفت و قطع یا کاهش وابستگی یک کشور در همان بخش‌ها واقع شود. نمونه‌های متعددی برای این ادعا می‌توان ارائه کرد؛ به‌صورت خاص، در ایران تجربه آپارات و فیلیمو در برابر یوتیوب، و کافه‌بازار و مایکت در برابر گوگل‌پلی قابل استشهاد است.
۴. ازآنجاکه قانون‌گذاری، ملازم با محدودیت است، هر اقدام سلبی حاکمیت برای استفاده از برخی امکانات فنّاوری‌ها، ازجمله فضای مجازی نیز می‌تواند موجب محرومیت برخی افراد جامعه، از بهره‌وری بخشی از فواید آن امکانات شود. بر اساس قاعده عقلی «تقدم اهم بر مهم»، آنچه در این شرایط اهمیت دارد، کلان‌نگری و بررسی میزان مصالح و مفاسد در دو فرض ممانعت و عدم ممانعت، و تشخیص امر اهم، و مقدم کردن آن بر امر مهم است. طبعاً اقدام حاکمیت به فیلترینگِ بخشی از فضای مجازی نیز زمانی انجام می‌شود که مسئولان به این نتیجه رسیده باشند، مفاسد باز بودن آن، بیشتر از مصالحش است.
شبهه دوم: فیلترینگ به‌جهت رشد فنّاوری، امکان‌پذیر نیست.
پاسخ:
۱. انسان، حاکم بر ابزار و فنّاوری است و اراده، همت و تلاش انسان‌ها می‌تواند بن‌بست‌های ظاهری را باز کند. براین‌اساس، در صورت اهمیت موضوع برای دولتمردان و مردم یک کشور، با برنامه‌ریزی و تلاش علمی و عملی، می‌توان به ابزارهایی در مقابل ابزار رفع فیلتر، نائل آمد. اساساً دستیابی به ابزار مقابله با رفع فیلتر، خود بخشی از فنّاوری است که در سایه علم و تلاش به دست می‌آید. 
۲. نگاهی به عملکرد برخی دولت‌های پیشرفته در موضوع اِعمال فیلترینگ، به‌وضوح بیانگر موفقیت اِعمال فیلترینگ است؛ چنان‌که در آمریکا و چین شاهد هستیم. 
 
شبهه سوم: نتیجة فیلترینگ، استفاده از فیلترشکن است که عملاً دسترسی به مفاسد را بیشتر می‌کند.
پاسخ:
۱. حاکمیت سیاسی، قدرت کنترل و کنارگذاشتن فیلترشکن‌ها را دارد و در صورت اراده و اهتمام جدی، می‌تواند آنها را مسدود کند. شواهد و تجربه‌های متعددی در این زمینه از کشورهای گوناگون و ایران وجود دارد.
۲. توانمندی عده کمی از افراد در رفع هر نوع فیلتر، به معنای موفق نبودن فیلترینگ نخواهد بود؛ چراکه دستیابی مثلاً 5٪ مردم به محتوای فیلترشده، با دستیابی همه یا اکثریت مردم به آن محتوا، تفاوت زیادی دارد. 
۳. اگر حاکمیت، در مواردی اهتمام جدی به حذف فیلترشکن‌ها نیز نداشته باشد، باز هم غالباً مسدودسازی موجب می‌شود افراد کمتری از طریق فیلترشکن‌ها به استفاده از آنچه فیلتر شده، اقدام کنند. براین‌اساس و بر مبنای قاعده «لزوم تحصیل مصلحت و دفع مفسده به میزان ممکن»، باید از طریق مسدودسازی، مفاسد را کم کرد.
۴. این ادعا که «استفاده از فیلترشکن، دسترسی به مفاسد را بیشتر می‌کند»، به‌صورت کلی درست نیست؛ چرا که دست‌کم در برخی موارد، مفاسد استفاده از فیلترشکن، کمتر از دسترسی مستقیم به همان شبکه‌هاست.
شبهه چهارم: تشبیه فضای مجازی به چاقو و بزرگراه: «چاقو را باید درست استفاده کرد، نه آنکه آن را کنار گذاشت»؛ «بزرگراه را به‌خاطر چند تصادف نمیبندند». 
پاسخ:
۱. این دو تشبیه، چندان دقیق نیست. به‌صورت خاص، شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی را می‌توان به ماشین آموزش رانندگی تشبیه کرد. همچنان که راننده‌ای که تحت آموزش است‌، همه مدیریت ماشین در دستش نیست؛ بلکه فرد آموزش‌دهنده مشخص می‌کند که آموزش‌گیرنده به چه سمتی برود و در صورت تخلف، ماشین را کنترل و متوقف می‌کند. در فضای مجازی نیز نسبت میان کاربر با مدیر سکو و شبکه، چنین است. 
۲. چاقو با وجود فواید بسیار زیادش، اگر در اختیار کودک یا انسان خشمگین یا جنایت‌کار یا دشمن قرار گیرد، باعث مفاسد فراوان می‌شود و باید اقدامات پیشگیرانه و کنترلی لازم را انجام داد. مدیریت فضای مجازی یک کشور نیز، اگر دست دشمن یا افراد فرصت‌طلب و فاسد باشد، مخاطرات جدی خواهد داشت و لازم است تدابیر لازم انجام شود که یکی از این تدابیر، فیلترینگ است. از سوی دیگر، با وجود آنکه استفاده ناسالم از چاقو در مقایسه با استفاده مفید آن کم است، حاکمیت برای جلوگیری از همین پیامدهای منفی کم، قوانین سخت‌گیرانه و کنترلی (مانند قانون منع حمل چاقو در خارج از منزل) وضع می‌کند. 
۳. تصادف‌های رانندگی در بزرگراه‌ها، گاهی به‌خاطر ضعف و تخلفات راننده‌ها اتفاق می‌افتد و گاهی به دلیل استاندارد نبودن بزرگراه. در صورت دوم، بزرگراهِ فاقد استانداردهای لازم و زمینه‌سازِ تصادف‌های زیاد را، می‌بندند و از ورود وسایل نقلیه به آن، ممانعت می‌کنند.