کتاب «حمزه» خاطراتی از شهید مدافع حرم «محمدحسین حمزه» نوشته «علیرضا کلامی» از سوی انتشارات خط مقدم چاپ شده است. قصه زندگی محمدحسین حمزه، قصه جالبی است هم برای آنان که سرش قسم میخوردند و هم آنهایی که قبولش نداشتند.
«علیرضا کلامی» در مورد نوشتن درباره شهید محمدحسین حمزه، عنوان کرده است: در ابتدای بیشتر صحبتها، نظر همه این بود که زندگی شهید را باید به دو بخش تقسیم کرد؛ یکی قبل از شهادت محمد طحان و دیگری بعد از شهادت او، ولی من نظر دیگری دارم و برای قبول این مسئله، خوانندگان را به مطالعه خاطرات اعزام دوم شهید و حیات عرفانیاش در خناصر دعوت میکنم. اعتقاد دارم برای آن ۱۰ روز، باید قسم سومی قائل شد.
کتاب «حمزه» شامل داستانهایی با عنوان نوزادی پردردسر، دیدار سهنفره با امام، آمادهباش بود، کیو کیو بنگ بنگ، گیج نباش، من بچه نیستم، بله قربان، کبلکی کبلکی، بدو بدو، نوجوانی خود و مراقب، رانی با طعم پرتقال خونی، اولین تجدیدی علیه شلختگی، مادونقرمز، تکلیف، سپاه، پول اولین حقوق، محمدحسین و سیده، شب خواستگاری، سورپرایز، شب عقد، سه سال اول همه چیز مجانی، زینب زینب، دمت گرم خانم، اولین و آخرین کربلا، قطبنما، رفتیم توی دیوار، سال خمسی، ول کن بابا، کو جنگ، کوله بر پشت، آچار فرانسوی وسط دشت و غیره.
در پشت جلد کتاب «حمزه» میخوانیم: محمدحسین داوطلب شد که بهعنوان قطبنماچی، شناسایی کند و ما هم دنبالش برویم. چون تازهوارد بود، خیلی قبولش نداشتند. هرطورشده مسئول سرتیم را راضی کرد و راه افتادیم. شب بود و منطقه شناسایی پیچیدهای داشت. یک جایی بهش گفتیم: «داری اشتباه میری»؛ قبول نمیکرد و به کارش اطمینان داشت. با مسئول همتیم بحثش شد؛ ولی قبول نکرد که نکرد. بعداً فهمیدیم ما اشتباه میکنیم...