بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و با سلام به خدمت پدر و مادر عزیزم.
پدر و مادر عزیزم! من از شما خیلی تشکر میکنم که من را بزرگ کردید و تحویل جامعه دادید پدر و مادر گرامیام! مردم شاید فکر کنند که من به خاطر آیندهی خود و به خاطر مقام به انقلاب خدمت میکنم. به خدا قسم که من میخواهم به جامعه [خود] خدمتی کرده و وظیفهی خود را به جای آورم.
پدر و مادر عزیزم! در اول انقلاب من میخواستم شما و برادران خود را امتحان کنم و برای همین میگفتم که راهپیمایی نمیروم و شما در جواب میگفتید که باید بروی. پس پدر و مادر عزیز و برادران شما باید از رفتن من به جبهه ناراحت نباشید و افتخار کنید و اگر در این راه به خواسته پروردگار شهید شدم، هیچ ناراحت نباشید و اگر جنازهام به دست شما نرسید، غم نخورید، ما شهیدان و عزیزان زیادی از دست دادهایم.
پیروزی نزدیک است. اگر جنازهام از بین رفت و به دست شما نرسید، ناراحت نباشید. مگر من از شهیدان انقلاب اسلامی و از جمله برادران کرم طهماسبی و برادر نجات علی عزیزی و دیگر شهدای انقلابمان بهترم؟!
نه، به خدا شاید به اندازهی یک موی سر آنها هم نباشم. از شما میخواهم که برادر کوچکم و برادرزاده و خواهرزادههایم را خوب پرورش دهید و به جای من به آنها بگویید وقت اسلحه بازی و یا چیزهای دیگر سر آمده، به آنها بگویید که لطیف برای آزادی جامعه خود رفت و شهید شد.
برادرانم! اگر خواستید که بر سنگ مزارم چیزی بنویسید [روی آن] سورهای از قرآن بنویسید و اگر خواستید بر سنگ قبرم شعری بنویسید این شعر را بنویسید:
اگر روزی قرار است من بمیرم
نمیخواهم که در بستر بمیرم
همی خواهم که در فصل جوانی
برای یاری رهبر بمیرم
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی، خمینی را نگهدار
خداوند نگهدار همه دوستان و آشنایان - یکم فروردین ماه 1363