در رابطه با تقلید از بانوان، دو نظریه وجود دارد که نظریه مشهور بیان میکند که یکی از شرایط مرجع تقلید، «رجل بودن» است. این گروه با استناد به دو دلیل، این نظریه را مطرح میکنند. دلیل اول، آیات قرآنی مبنی بر برتری مرد به زن است. دلیل دوم، روایاتی مانند عمر بن حنظله و ابی خدیجه است که وقتی به امام معصوم (علیه السلام) رجوع کردند، امام از عبارت رجل منکم و منکم (مردانی از شما)، استفاده کردند، به همین خاطر استناد میکنند که مرد بودن موضوعیت دارد. برخی از متأخرین و متفکرین جامعالعلوم مانند شهید مطهری و آیتالله جوادی آملی این نظریه را نپذیرفتهاند که نشان میدهد مخالفت با نظریه مشهور، اختصاص به رهبر معظم انقلاب ندارد و نظریه اجماعی است.
برای تحقق مرجع تقلید، سه مرحله: اجتهاد، صدور فتوا و امکان رجوع به آن برای تقلید، باید سپری شود؛ مرحله اول، اجتهاد است که در این امر شبههای وجود ندارد و همه پذیرفتهاند که زنان میتوانند به مرحله اجتهاد برسند. مرحله دوم، صدور فتوا و استخراج حکم است که این امر نتیجه اجتهاد است و در این نیز اختلافنظری وجود ندارد و همه پذیرفتهاند که زنان میتوانند فتوا بدهند. مرحله سوم، این است که آیا حکمی که بانوان استخراج کردند، اثر عملی دارد و کسانی میتوانند از حکم او استفاده کنند و به او به عنوان یک مرجع علمی، دینی و شرعی مراجعه کنند و شارع، رجوع ما را به او جایز میداند یا خیر؟ که در این مرحله اختلافنظر وجود دارد.
یکی از ادله جواز تقلید، سیره عُقلا است. بنای عقلا بیان میکند که تقلید از باب رجوع جاهل به عالم است؛ یعنی عقل حکم میکند برای حل یک مسئله مجهول، باید به عالم رجوع کنیم و شرع نیز بر این امر صحه گذاشته است. ادله در اینجا مطلق هستند و قابلیت تطبیق بر هر عالمی دارد، به همین خاطر تفاوتی بین زن و مرد نیست.
امام حسن عسکری (علیه السلام) درباره علما فرمودند: «وَاَمّا مَنْ کانَ مِنَ الفُقَهاءِ صَائِنا لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدینِهِ مُخالِفاً لِهَواهُ مُطیعاً لِاَمرِ مَولاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدُوهُ؛ هر یک از فقها که بر نفس خود مسلّط باشند و دین خود را حفظ کنند و با هوای نفس خود مخالفت ورزد و امر خدا را اطاعت کند، بر همگان واجب است که از او تقلید نمایند». این روایات قابلیت تطبیق بر هر عالمی اعم از زن و مرد را دارد.
آیه «فسـلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون؛ اگر نمیدانید، از اهل اطلاع سؤال کنید.» از این ادله، میتوان نظریه قائلین لزوم تقلید از مرد را رد کرد؛ زیرا اهل ذکر اطلاق دارد و شامل زن و مرد میشود و باید بررسی کرد که چه کسی این شرایطی را دارد.
رهبر معظم انقلاب بر اساس این دیدگاه فرمودند وقتی زنی با تلاش به درجه علمی میرسد که اعلمتر از دیگر است؛ هم به خاطر اینکه احاطه علمی دارد و برای او کشف حقیقت شده است و هم برای اینکه احاطه بر موضوع دارد و برای او به عنوان زن ملموستر است، امکان تطبیق قاعده علمی برای آن موضوع برای او دقیقتر انجام میگیرد، به همین خاطر رهبر معظم انقلاب فرمودند در برخی از مسائل، خانمها میتوانند مرجع تقلید شوند.
این نظریه میتواند منشأ خیرات و برکات زیادی باشد، ازجمله اینکه بانوان اهتمام بیشتری به درس فقه داشته باشند. مرجعیت زنان در طول تاریخ سابقه دارد ازجمله اینکه وقتی گروهی برای سؤال نزد امام موسی کاظم (علیه السلام) آمدند و ایشان در خانه نبودند. حضرت معصومه (سلام الله علیها) به جای ایشان پاسخ دادند و زمانی که امام موسی کاظم (علیه السلام) پاسخ سؤالات را دیدند، فرمودند: «فداها ابوها»
همچنین روایاتی وجود دارد که امامان، برخی از مراجعاتی که به آنها برای سوال میشده است را به زنان عالمه (مانند مادر امام کاظم علیهمالسلام) ارجاع میدادند. این روایات نشان میدهد که مانعی برای زنان در این زمینه وجود ندارد و میتواند به جایگاه علمی برسد که مرجع و منبع رجوع علمی و شرعی شود.
باید مراقبت کنیم برخی از این نظریه سو استفاده نکنند. این نظریه اینگونه نیست که اجازه عامی داده شده باشد که هر کسی هر نظری را ابراز کرد، مجتهده است و باید پیروی کرد. باید در این زمینه آسیبشناسی صورت بگیرد و متفکرین اعم از زن و مرد و مجامع علمی، چارچوبی برای آن بیان کنند تا هر کسی درسی را در موضوعی تدریس میکند، تصور نکند میتواند در آن اجتهاد کند.
خبرگزاری حوزه
جایگاه فکر در نظام آموزشی حوزه
آیت الله شبزندهدار

چند سال پیش یکی از دوستان جزوهای به من داد و گفت: «این جزوه برای نظام آموزشی سال 2050 ژاپن است، دانشمندانشان فکر کرده و یک نظام آموزشی ترسیم کردهاند که باید از سال 2050 در آن کشور اجرا شود. من این نظام را مطالعه کردم و دیدم همان نظام درسی حوزوی مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) است».
مرحوم حاج شیخ، برای تفکّر خیلی اهمیت قائل بود. وقتی کسی جزوه تقریرات درس ایشان را ارائه میکرد، میفرمود: «چرا حداقل یک «یرد علیه» یا «فیه اشکال» اضافه نکردی، و فقط درس را نوشتهای؟» منظور ایشان این بود که چرا تأمل و تفکّر نکردی، مگر من معصوم هستم، مگر من اشتباه و خطا ندارم، چرا تعلیقه علمی نداری؟
مرحوم ابوی راجع به مرحوم امام (ره) میفرمود: «ایشان اگر میدید در درس إن قلت و قلت نمیشود، خود ایشان اشکال مطرح میکرد و میفرمود: مگر مجلس روضه است که یکی بگوید و بقیه بشنوند؟!» باید نقد و بررسی داشته باشید؛ البته باید به اندازه و بجا و درست باشد.
شخص فاضلی، تعلیقهای بر مکاسب نوشته و خدمت یکی از علما داد؛ اما آن عالم از او قبول نکرد و فرمود: «اگر بخواهم تعلیقه شما را مطالعه کنم، دیگر فرصت نمیکنم فکر کنم». همه این نمونهها از اهمیت بالای فکر کردن حکایت دارد.
خلاصه اینکه مرحوم حائری، مرحوم امام و دیگر علما، بر خروج از حالت تقلید و پذیرفتن بدون دلیل بسیار تأکید داشتند.