مراقب نفوذیهای زمانه باشیم
دولت مردمی آلنده سقوط کرد و پینوشه بلافاصله با کشتاری گسترده و تاریخی که در شهرِ سانتیاگو به راه انداخت، قدرت را بدست گرفت. او در ابتدا همان مردمی را که سرِ آلنده را بریده بودند، کُشت و سپس برای زهرِچشم گرفتن، حکومت نظامی اعلام کرد و هزاران نفر دیگر از مردم را به جوخههای تیرباران سپرد.
در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی که اوج حکومتها و دولتهای پدید آمده از کودتای آمریکایی در منطقه آمریکایلاتین بود، برخلاف خواسته آمریکا، در شیلی رئیس جمهوری مردمی روی کار آمد با نامِ (سالوادور آلنده).
دولتها و نظامیانِ وابسته به آمریکا که از حمایت CIA برخوردار بودند، با شعار مبارزه با کمونیسم و مبارزه با شوروی، همه حکومتهای مردمی رو قلع و قمع میکردند؛ اما استثنائاً در شیلی به مشکل برخوردند.
سرنخِ تمامِ کودتاها و توطئهها هم طبقِ معمول در سفارت آمریکا بود.
آلنده (رئیس جمهور مردمی) شیلی با آگاهی از این مسئله، راههای ارتباطی با سفارت آمریکا رو محدود کرده بود.
او با پشتوانه مردمی، به رهبری قدرتمند در منطقه آمریکای لاتین تبدیل شده بود، بهطوری که در خودِ ارتش هم ازش حمایت میکردند و کسی را یارای مخالفت با آلنده نبود.
در این شرایط تمام راههای کودتا بسته شده بود و آمریکا در این کشور به مشکل برخورده بود.
اینجا بود که سازمان سیا، موقتاً فرمول کودتاهای رنگین و مخملی رو تعطیل کرد و از راه مکر و تزویر وارد شد.
سازمان سیا با استخدامِ افراد نفوذی و استفاده از جاسوسهایی که در بدنه دولت آلنده داشتند، هزینه خدمات را در کشور بالا بردند؛ خدماتی مثلِ هزینه درمان، هزینه سوخت، هزینه تحصیل، هزینه بهداشت، هزینه رفت و آمد، و...
هدف آنها ایجادِ فشارهای اقتصادی بر مردم در کشورِ شیلی بود.
نفوذیها برای فقرا صفهای طولانی جهت پرداخت کوپنهای غذا و یا یک کاسه سوپ و یا سبد کالا ترتیب میدادند و طی آن افرادی را وارد صفها میکردند تا به آلنده فحاشی کنند. درضمن، آنها مرتب به مردم القا میکردند که سایه جنگ بر کشور سایه افکنده و خطرِ قحطیها و گرسنگیهای کشنده، بزودی و قریبالوقوع خواهد بود و تقصیر تمام این بدبختیها به گردن رهبر و اعتقادات ِضد آمریکایی اوست!
نفوذیهای سیا، سوبسیدها (یارانهها) را برداشتند و قیمتها لحظهبهلحظه بالاتر میرفت.
آنها آلنده که در اوج محبوبیت بود را مسئول این قحطیها و کمبودها معرفی میکردند.
قیمتِ آب و برق را بالا بردند. حتی گاهی نان و مایحتاجِ مردم در انبارها عمداً از بین میرفت؛ اما بدست مردم نمیرسید.
رادیوی اسپانیایی زبانِ آمریکا دلیلِ این مشکلات را دکتر آلنده معرفی میکرد و به مردم القا میکرد که سیاستهای غلط و ضدآمریکایی او کشور رو به ناکجا آباد برده و مردم اگر خواهان برآورده شدن خواستههای حداقلی برای زنده ماندنِ خود هستند، باید دست از حمایت از آلنده بر دارند!
آمریکاییها آلنده و خانوادهاش را با دروغ، کاسب تحریم معرفی میکردند که از کنارِ تحریمهای اقتصادی آمریکا، به ثروتِ هنگفتی رسیدهاند!
آنها با انواع و اقسام شیوههای تبلیغاتی، رهبر محبوب شیلی را ناکارآمد معرفی میکردند و آلنده را ترور شخصیت مینمودند.
کار بجایی رسید که مردم و انقلابیونِ شیلی به خیابانها ریختند و فریاد میزدند: ما عدالت نمیخواهیم، ما آزادی نمیخواهیم، ما برابری نمیخواهیم، ما نان میخواهیم تا از گرسنگی نمیریم!
مردم با هدایت ژنرال پینوشه (نظامی شیلیایی که مامورِ سیا بود) به کاخ ریاست جمهوری حملهور شدند و رهبر شیلی، یعنی آلنده را سر بریدند. معترضانی که روزی حامی آلنده بودند، با چاقو و چوب به رهبرشان هجوم بردند و سر او را از بدن جدا کردند!
دولت مردمی آلنده سقوط کرد و پینوشه بلافاصله با کشتاری گسترده و تاریخی که در شهرِ سانتیاگو به راه انداخت، قدرت را بدست گرفت. او در ابتدا همان مردمی را که سرِ آلنده را بریده بودند، کُشت و سپس برای زهرِچشم گرفتن، حکومت نظامی اعلام کرد و هزاران نفر دیگر از مردم را به جوخههای تیرباران سپرد.
این پروژه در سال۶۰ خورشیدی هم قرار بود توسط بنیصدر در ایران اجرا شود که انقلابیونِ ایرانی، بهدرستی دست بنیصدر را خواندند و در تظاهراتهایی که علیه او در گوشه و کنارِ کشور برگزار میشد، شعار میدادند:
ابوالحسن پینوشه
ایران شیلی نمیشه
که منظور ابوالحسن بنیصدر بود.
و البته صد درصد باز هم آمریکا در ایران پینوشههایی در آستین دارد که با توجه به موقعیتِ ویژه ایران، این پینوشهها نظامی نیستند.
پس مراقب نفوذیها و پینوشههای زمان باشیم و اجازه ندهیم که خوبان عزیز کشور ما، به مسلخ بروند.
مهمتر اینکه نیروهای امنیتی و مومن، مراقبت کنند که چه کسانی با توجیهات غلط برای مردم گرانیهای ناموجه میتراشند و نارضایتی ایجاد میکنند؟! کدامیک از آنها نفوذی هستند و چه کسانی از بین مسئولان محترم، فریب این افراد را میخورند؟! مواظب فریب نفوذیهای داخل کشور باشیم.
چرا اکثریت یهودیان آمریکا به « کامالا هریس» رأی دادند؟
علیرضا تقوینیا
طبق آمارهای منتشر شده توسط برخی رسانهها و فعالان سیاسی آمریکایی، بیش از ۷۰ درصد جمعیت یهودیان آمریکا به کامالا هریس رأی دادهاند.
این در حالیست که دونالد ترامپ در دوران ریاست جمهوری دوره اول خود، از هیچ اقدامی برای دفاع از رژیم اسرائیل مضایقه نکرده و حتی قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را به نفع آن زیر پا نهاد.
این رخداد چند علت دارد که آنها را مختصراً بررسی میکنم:
1. به طور سنتی یهودیان عضو حزب دموکرات هستند؛ زیرا این حزب، نماینده اقلیتهای آمریکا بوده و یک حزب لیبرال است و مخالف محافظهکاران، ناسیونالیستها و...
بالعکس جمهوریخواهان، عمدتاً سفیدپوستها از لحاظ نژادی، و اوانجلیستها (مسیحیان پروتستان عقیدهمند به ظهور مسیح) از لحاظ دینی را نمایندگی میکنند، تا جایی که حتی در برخی موارد آنها به کنیسه و عبادت گاههای یهودی حمله کردهاند.
2. اوانجلیستها که جزو نئوکانها بوده و بر حزب جمهوریخواه سیطره دارند، پروتستانهای متعصبی هستند که به شدت با یهودیت مخالفند و معتقد به ظهور مجدد حضرت عیسی در اورشلیم.
باورهای اوانجلیستها البته در بسیاری موارد با یهودیان مطابقت دارد؛ برای مثال آنها معتقدند باید یهودیان بیت المقدس را در کنترل گرفته و برای بار سوم، هیکل (معبد سلیمان) را بنا کنند.
این معبد، مرتبه اول توسط بختالنصر و دومین بار به دست تیتوس امپراتور روم تخریب شده بود.
بنابراین، تا اینجای کار یهودیان و مسیحیان اوانجلیست اشتراک نظر دارند که باید معبد برای دفعه سوم بنا شود؛ لکن اوانجلیستها بر آناند که عیسی مسیح، زمانی ظهور میکند که نبرد آخرالزمانی آرماگدون در اورشلیم اتفاق افتد و معبد سوم نابود گردد و یهودیان نیز کشته شوند!
صهیونیستها البته قرائتشان متفاوت است و پیشبینی سوم را خیالی و دروغ میپندارند؛ اما سعی بر همکاری با آنها مینمایند تا بتوانند اورشلیم را به طور کامل متصرف شوند.
بنابراین، بسیاری از یهودیان آمریکایی، دلخوشی از این مسیحیان آخرالزمانی ندارند و به آنها رأی نمیدهند.
3. صهیونیستهای میانه و چپگرا حرف اصلیشان این است که با توجه به اکثریت مسلمان ساکن فلسطین، نمیتوان در این سرزمین یک دولت یهودی حاکم کرد؛ بنابراین باید سازوکار تشکیل ۲ دولت فلسطینی - یهودی برای حل مناقشات دنبال شود. راهکار مزبور مورد حمایت حزب دموکرات نیز هست و به همین دلیل یهودیان چپ، هوادار این حزباند و به نامزد آنان رأی میدهند.
یهودیان راستگرا که اصلیترین نمایندهشان در حال حاضر نتانیاهو و حزب لیکود است، طرفدار تشکیل یک دولت یهودی بوده و هیچ حقی برای فلسطینیها قائل نیستند. این جریان توسط اوانجلیستها و حزب جمهوریخواه به دلایلی که بیان گردید، حمایت میشود.
اکثر یهودیان آمریکا برای حل معضل فلسطین، به راهکار ۲ دولتی گرایش داشته و با نتانیاهو و همفکرانش مخالفاند.
4. افشای فسادهای نتانیاهو و جنایات او در یکسال اخیر و ضرباتی که اسرائیل دریافت کرده نیز در مخالفت با ترامپ بیتاثیر نبود. زیرا ترامپ، حمایت بیحد و حصری از وی در دوره اول مسئولیت خود نشان داد. در حال حاضر در خود سرزمینهای اشغالی نیز مخالفتها با نتانیاهو به علت فساد مالی، استمرار جنگ بینتیجه، خسته شدن از تهدیدات پیرامونی و اثبات ناکارآمد بودن سیاستهایش، به شدت بالا گرفته است.
5. یهودیان چپگرای آمریکایی تبار از جمله سناتور برنی سندرز، با سیاستهای استثماری اسرائیل به شدت مخالفند. این گروه نسبت به یهودیان سرمایهدار که عمدتاً به جمهوریخواهان منتسباند نیز ضدیت دارند.
خاطرنشان میشود عمده کلان سرمایهداران یهودی از حزب جمهوریخواه حمایت میکنند؛ زیرا این حزب به طور اصولی نماینده ثروتمندان است.
در نتیجه با توجه به عوامل فوقالذکر و دلایلی که بیان شد، در این انتخابات یهودیان آمریکایی بازهم به حزب دموکرات اعتماد کرده و رأی بالای ۷۰ درصدی به کاندیدای آنها دادند.