حسین حیدری
بیانیه اخیر این حوزویان که به مناسبت شهادت «یحیی سنوار» منتشر شد و خواهان تشکیل دو دولت مستقل و بازگشت اسرائیل به مرزهای قانونی بودند، نمونهای از مخرج مشترک داشتن این حوزویان با دشمنان ملت ایران است. علاوه بر این بیانیه، بسیاری از بیانیههای دیگرشان نیز در همین راستا است که در ادامه به بخشهایی از برخی از این بیانیهها اشاره میشود.
تشکّلی همسو با دشمنان در دل حوزه علمیه
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم تشکّلی است که توسط آیتالله اسدالله بیات زنجانی، آیتالله سید حسین موسویتبریزی و… در سال 1376 در شهر مقدس قم تأسیس شد.
این تشکّل حوزوی که اخیراً با صدور بیانیهای خواهان تشکیل دو دولت مستقل و بازگشت اسرائیل به مرزهای قانونی شده، مورد انتقاد بسیاری از چهرههای برجسته و نهادهای حوزوی قرار گرفته است.
نوشتار پیش رو ضمن پرداختن به تاریخچهای مختصر، مشی سیاسی و معرفی برخی اعضا و سوابق مجمع مدرسین و محققین، نگاهی اجمالی به برخی دیگر از بیانیههای این مجمع دارد. بیانیههایی که مخرج مشترک با دشمنان نظام اسلامی، از شاخصههای غالب آنها محسوب میشود!
علت تأسیس
سید حسین موسویتبریزی بهعنوان دبیر مجمع مدرسین، طی مصاحبهای با سایت شفقنا، روند شکلگیری این تشکّل را چنین بیان کرده است: «آقای خاتمی در دوران ریاست جمهوری، احزاب را تشویق میکردند؛ بنابراین همه گروههایی که علاقه به حزب داشتند، زمینه را برای تشکیل حزب مناسب دیدند و حزبی تأسیس کردند. بنده نیز به همراه دوستانی که بعضی از آنها در دفتر تبلیغات بودند و برخی خارج از آن، در منزل بنده جلسه گرفتیم، اساسنامهای نوشتیم و برای وزارت کشور فرستادیم. برای اینکه افکار خاص خود را از طریق حزب نشر دهیم، مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه را تشکیل دادیم.» (شفقنا؛ ۷ اردیبهشت ۱۳۹۷)
این تشکّل با انگیزه ایجاد یک جریان موازی در مقابل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تشکیل شده است. دبیر مجمع مدرسین در بخشی از مصاحبه مذکور، وجود اختلاف فکری - فقهی بین جمعی از روحانیون با جامعه مدرسین را یکی از دلایل تأسیس این تشکل حوزوی بیان کرده است.
اعضای قدیمی و کنونی
اکثر قریب به اتفاق اعضای مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم از چهرههای اصلاحطلب حوزوی محسوب میشوند. برخی از اعضای گذشته و کنونی این تشکل عبارتاند از: اسدالله بیات زنجانی، محمد عبایی خراسانی، سید حسین موسویتبریزی، سید محمدعلی ایازی، محمود صلواتی، محمدتقی فاضل میبدی، سید ابوالفضل موسویان، محمدعلی کوشا، سید سراجالدین موسوی، مسعود ادیب، مهدوی آملی، داوود فیرحی، ناظمزاده قمی، محمدصادق کاملان، محمدرضا یوسفی، سید رضا برقعی، عبدالرحیم سلیمانی و...
سوابق برخی اعضا
برخی اعضای این مجمع دارای پست و مقام قضائی و دولتی بودهاند که یا به دستور حضرت امام خمینی رضواناللهعلیه برکنار شدهاند یا دارای پرونده کیفری در دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت میباشند.
برخی دیگر نیز با جریانات مخالف نظام و فتنه 88 مرتبط بودهاند. بهعنوان نمونه آقای عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ مدتی بازداشت شد.
برخی دیگر نیز جزء شاگردان و اطرافیان آیتالله منتظری بوده و با بیت او در ارتباطند. در جلسات رسمی این مجمع هنوز هم از عکس منتظری در کنار عکس امام راحل استفاده میشود. بهعنوان نمونه، طی دیداری که دکتر پزشکیان در ایام تبلیغات انتخاباتی 1403 با اعضای این مجمع داشتند، تصویر منتظری در کنار امام خمینی کاملاً مشهود بود که رسانهای شد.
عملکرد و مشی سیاسی
این مجمع که از گروههای اصلاحطلب حوزوی محسوب میشود، در میان اصلاحطلبان جایگاه ویژهای دارد. در حوادث مستحدث مهم و برخی مناسبتهای ملی مذهبی، ضمن صدور پیامها و بیانیههای تحلیلی، نشستهای علمی، برگزاری جلسات سخنرانی، مصاحبه و… همراه با دیگر اصلاحطلبان سکولار، لائیک و لیبرال، مشغول ترویج گفتمان اصلاحطلبی در میان افکار عمومی بهویژه حوزویان میشوند.
همچنین در مناسبتهای مختلف بهویژه در ماههای رمضان و محرم و صفر جلسات سیاسی - مذهبی با محوریت اعضای مجمع و مرتبطین خود تشکیل میدهند.
با دقت در نوع کنشگری اعضای فعال این مجمع و مفاد بیانیههای این مجمع، بهراحتی میتوان به همسویی و مخرج مشترک داشتن آنها با دشمنان نظام اسلامی پی برد. آنها با چشمپوشی از نقش دشمن در هر حادثهای تلاش میکنند منویات و خواستههای اصلاحطلبان را با ادبیاتی فقهی و دینی و با تکیه بر آموزههای اسلام رحمانی برجستهسازی کنند!
بیانیه اخیر این حوزویان که به مناسبت شهادت شهید «یحیی سنوار» منتشر شد و خواهان تشکیل دو دولت مستقل و بازگشت اسرائیل به مرزهای قانونی بودند، نمونهای از مخرج مشترک داشتن این حوزویان با دشمنان نظام اسلامی است. علاوه بر این بیانیه، بسیاری از بیانیههای دیگرشان نیز در همین راستا است که در ادامه به بخشهایی از برخی از این بیانیهها اشاره میشود.
رقیبهراسی در بخشی از بیانیه مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳:
کسانی که به هر دلیل در انتخابات مرحله نخست شرکت نکردند و از این طریق نارضایتی خویش را از روند سیاستهای نظام اعلام کردند، میدانند اکنون جریانی با شبکهای قوی و در سایه، درصدد به دست گرفتن رسمی قدرت در ایران است که در صورت موفقیت، کشور را بیش از پیش دچار بحران خواهد کرد. با قدرتیابی چنین جریانی، ایران بیشتر از گذشته در دام تحریمها گرفتار میشود و نتیجه آن، ایرانی منزوی و ضعیف خواهد بود. تداوم این تفکر ممکن است ایران را ذیل فصل هفتم منشور شورای امنیت سازمان ملل باز گرداند و با تحریمهای شدید بینالمللی مواجه کند. (11/04/1403)
القای ترس از جنگ با اسرائیل در بیانیه محکومیت تهاجم اسرائیل به لبنان:
در بخشی از بیانیه در محکومیت تهاجم اسرائیل به لبنان چنین آمده است: «آنچه در این بین باید بدان توجه داشت، خطر گسترش درگیریها و تبدیل آن به یک جنگ فراگیر منطقهای است که جز خسارت و ناامنی، ارمغان دیگری برای مردم منطقه در پی نخواهد داشت و فقط جناحهای جنگطلب و کارخانههای تولید سلاح از آن سود خواهند برد. امروزه رژیم یاغی و جنگافروز اسرائیل با هر دستاویزی به دنبال دستیابی به اهداف توسعهطلبانه و تداوم اشغالگری خود است. (05/07/1403)
بیانیه درباره انتخابات اسفند ۱۴۰۲ و زیر سؤال بردن شورای نگهبان:
بر اساس اصول متعدد قانون اساسی و سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی، میزان رأی ملت است؛ اما سالهاست شیوه حکمرانی بهگونهای است که حاکمیتِ مردم به حاشیه رانده شده و دایره انتخابشان محدود گشته است. در چند انتخابات گذشته، مردم به امید اینکه روزنهای گشوده و مشکلات کشور حل شود، به صندوقهای رأی رو آوردند؛ اما نهادهای حکومتی با اعمال سلیقه و نگاهی تنگنظرانه، هر بار عرصه را بر انتخاب مردم تنگتر کردند، تا جایی که اکنون میتوان گفت انتخابات معنای خود را از دست داده و نتیجه این رویکرد، برآمدن دولت [دولت آیتالله رئیسی] و مجلسی ناکارآمد شده است. (01/12/1402)
صدور بیانیه در دفاع از طرح همهپرسی علیه حاکمیت:
پیشنهاد رفراندوم یا همهپرسی از سوی برخی از نیروهای دلسوز، اصیل و باسابقه انقلاب برای خروج از وضعیت بحرانی و نابسامان کنونی کشور، با واکنش منفی از سوی مقامات رسمی روبهرو شد. همهپرسی یکی از راههای تحقق اصل جمهوریت و حاکمیت ملی است که در راستای نظرخواهی از مردم و جلب مشارکت آنان در حل مشکلات پیچیده اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در اصل ۵۹ قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است. با توجه به نارضایتی و بیاعتمادی گسترده از وضعیت حکمرانی، بیتردید همهپرسی درباره مشکلات اصلی و مهم در حوزه سیاست خارجی و داخلی، افزون بر ترمیم شکاف دولت و ملت، میتواند راهی برای برونرفت از آنها باشد. (09/02/1402)
سیاهنمایی وضعیت کشور به بهانه مسمومیتهای زنجیرهای در مدارس دخترانه:
در شرایطی که مشکلات معیشتی و تورم، کمر مردم را شکسته و اکثریت جامعه را به ستوه آورده و نظام را با بحران مشروعیت روبهرو کرده است و ناکارآمدی دولت از تأمین حقوق حداقلی اقتصادی و اجتماعی، فضایی فراگیر از نارضایتی و ناآرامی پدید آورده است، این نوع اقدامها جز افزودن بر نارضایتی انباشته شده جامعه از حکومت، ثمرهای ندارد. (13/12/1401)
بیانیه به مناسبت فوت مهسا امینی:
درگذشت اندوهناک خانم مهسا امینی، ضایعهای بزرگ و داغی بر دل ملت بود. این رخداد تلخ نخستینبار نیست که از سوی گشتهای بهاصطلاح ارشاد انجام میگیرد. تأسف اینکه این برخوردهای حرام به نام دین و تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر انجام میشود. بر اساس کدام حکم شرعی و قانونی باید با کسانی که بدحجاب به نظر میرسند، اینگونه برخورد کرد؟ چرا با وجود تکرار چنین فجایع، تاکنون پیگیری جدی صورت نگرفته است و کسی بازخواست نمیشود؟ تا کجا باید این بیاخلاقیها و جرمهای آشکار، بهپای دین نوشته شود و جوانان را به دین بدبین سازد؟ انتظار از علما، مراجع و مسئولین این است که مانع تکرار این فجایع شوند. نفس اینگونه نهی از منکرها، خود منکر بزرگتری است که صورت میگیرد. (26/06/1401)
بیانیه درباره اعدام آقای محسن شکاری (از اغتشاشگران فتنه 1401):
اجرای حکم اعدام یکی از معترضان، آنهم در شرایطی که اقتضا میکند حکومت با شنیدن صدای اعتراض مردم در راه آرام کردن اوضاع گام بردارد، بخش عظیمی از جامعه بهویژه فرهیختگان و دلسوزان کشور را شگفتزده و وجدان عمومی را جریحهدارتر کرد. بیتردید در شرایطی که به دلیل فقر، تورم، فلاکت و ناکارآمدی در اداره کشور، اکثریت مردم از حکومت ناراضی و نسبت به آن اعتراض دارند، صدور و اجرای حکم اعدام، آتش اعتراضات را شعلهورتر خواهد کرد. صرفنظر از اشکالات فقهی و حقوقی که در روند دادرسی، صدور و اجرای ناگهانی این حکم وجود داشته است، اساساً اعدام، راهکاری درست برای تأمین امنیت و کاستن از التهاب نیست؛ زیرا اینکار به خشم و کینه جامعه میافزاید و ناآگاهی از فضای افکار عمومی جامعه و بیتوجهی مسئولان امر به مصالح کشور را نشان میدهد. افزون بر این، مشکل اصلی این است که روند قضائی این محاکمات نتوانسته است افکار عمومی را قانع کند. (20/09/1401)
بیانیه به مناسبت حمله تروریستی به حرم مطهر شاهچراغ:
حمله تروریستی به حرم مطهر شاهچراغ در شیراز که منجر به شهادت و مجروح شدن عدهای از هموطنان عزیزمان شد، از نگاه هر انسان آزاده و هر جریانی محکوم و منفور است. این نکته همیشه باید مدنظر باشد، حمله تروریستی و هرگونه رفتار خشونتآمیز ممکن است معلول حوادث و نارضایتیهایی باشد که باید عمیق به آنها نگریسته شود تا دیگر تکرار نگردد. (05/08/1401)
(رحا مدیا)