رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم):  هر کس برادر دینی خود را خالصانه دیدار کند، خدای متعال به او می‌فرماید: تو مهمان و زائر منی، پذیرایی از تو بر عهده من است و من به خاطر اینکه برادر دینی‌ات را دوست می‌داری، بهشت را بر تو واجب ساختم.  (وسائل الشیعه، ج 10، ص 457)

ریشه‌یابی مسامحه‌کاری(2)

بهترین راهِ علاقه‌مند شدن به هر کاری، درگیر شدن با آن است و دوری از آن، موجب ایجاد تنفّر بیشتر می‌شود. کاری که به تعویق می‌افتد، خود، ایجاد مانع ذهنی می‌کند و چون فکر، دائماً با آن درگیر است و آن را حل نشده می‌بیند، حالت انزجار، تشدید می‌شود؛ بنابراین، بهترین شیوه برخورد با این امور، «انجام دادن فوری» آنهاست.

«شکست»، نردبان «ترقی» است، نه پایان راه، و کسی را به دلیل شکست در کاری از زندگی محروم نمی‌کنند؛ بلکه این طرز فکر ماست که با جلوه دادن شکست به عنوان پایان راه، مانع انجام دادن کار می‌شود. شکست واقعی، حرکت نکردن و بی‌حرکت ماندن است. در تلاش و کوشش، هیچ شکستی نیست و اگر هم ناکامی باشد، خود، تجربه و کمکی برای رسیدن به هدف است.

3. بی‌علاقگی
انسان به طور طبیعی و فطری به سوی اموری گرایش دارد که برایش جالب است و از امور کسالت بار و ناراحت کننده می‌گریزد. از این رو کارهایی که به نوعی برایمان خوشایند نیستند، در معرض به تعویق افتادن هستند. بی‌علاقگی و انزجار از کار، یکی از دلایلی است که موجب به تأخیر انداختن کارها می‌شود.
برای بسیاری از کارهای مهم و ضروری آن‌طور که باید انگیزه و علاقه وجود ندارد و سختی انجام دادن این امور، خود مزید بر علت شده و تشویقی در جهت به تعویق انداختنشان هستند. اما باید توجه داشت که اولاً علاقه، کسب کردنی است و با بینش صحیح، تفکر، مشورت و آگاهی بیشتر از موضوع به دست می‌آید. ثانیاً واقعیت این است که انجام دادن برخی از کارها ممکن است برای بعضی خوشایند نباشد و نمی‌توان صرفاً به علت خوشایند نبودن، از انجام دادن کار شانه خالی کرد. در این امور باید تبعات منفی انجام ندادن کار را در نظر گرفت تا این عامل، موجب انجام کار شود.
از سوی دیگر، بهترین راهِ علاقه‌مند شدن به هر کاری، درگیر شدن با آن است و دوری از آن، موجب ایجاد تنفّر بیشتر می‌شود. کاری که به تعویق می‌افتد، خود، ایجاد مانع ذهنی می‌کند و چون فکر، دائماً با آن درگیر است و آن را حل نشده می‌بیند، حالت انزجار، تشدید می‌شود؛ بنابراین، بهترین شیوه برخورد با این امور، «انجام دادن فوری» آنهاست. به هر حال، این، خود نوعی توانایی است که بتوانیم برای انجام دادن کار، «علاقه» و «انگیزه» ایجاد کنیم. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «جسم از کاری که انگیزه انجام دادن آن قوی است، ناتوان نیست».
4. ترس
یکی از عللی که به طور ناخواسته در درون ضمیر افراد، موجب به تعویق انداختن کارها می‌شود، ترس است. ترس در شکل‌های مختلف وجود دارد. ترس از شکست، ترس از عدم موفقیت، ترس از خطر، ترس از خجالت کشیدن و... و معمولاً کارهایی که به علت ترس به تعویق می‌افتند، کارهایی مهم هستند، نه کارهایی پیش پا افتاده (مانند دوختن دکمه لباس).
انسان در زندگی در بسیاری مواقع، مجبور است تصمیم‌هایی بگیرد و کارهایی بکند که نیاز به ریسک دارد. جالب اینکه تمام موفقیت‌های دلپذیر زندگی در بین همین عدم اطمینان‌ها نهفته است. اگر بنا باشد به این علت که راه مطمئن نیست، از کار شانه خالی کرد، بسیاری از موقعیت‌های خوب زندگی از دست خواهند رفت. پس بهتر است در برخورد با مسائلی که در آن عدم اطمینان و ریسک وجود دارد، به جای پاک کردن مسئله و پناه بردن به خیالات و اوهام، با توجه کردن به جنبه‌های مثبت مسئله، تلاش خود را دو چندان کرد و عزم خود را برای موفقیت جزم نمود. 
در برخورد با ترس، نخست باید طرز فکر و تلقی خود را در مورد شکست و موفقیتْ عوض کرد. حقیقت این است که «شکست»، نردبان «ترقی» است، نه پایان راه، و کسی را به دلیل شکست در کاری از زندگی محروم نمی‌کنند؛ بلکه این طرز فکر ماست که با جلوه دادن شکست به عنوان پایان راه، مانع انجام دادن کار می‌شود. شکست واقعی، حرکت نکردن و بی‌حرکت ماندن است. در تلاش و کوشش، هیچ شکستی نیست و اگر هم ناکامی باشد، خود، تجربه و کمکی برای رسیدن به هدف است.
در مواجهه با ترس باید با آن منطقی برخورد کرد و با تجزیه و تحلیل علت آن، به دنبال از میان برداشتن آن بود. در صورتی که علت ترس تجزیه و تحلیل شود، مشاهده می‌شود که بسیاری از ترس‌های بی‌مورد، از روی عدم آگاهی‌اند. در موارد دیگر نیز باید با خود اندیشید که در بدترین حالت ممکن، چه اتفاقی رخ می‌دهد. در این صورت، دیده خواهد شد که اصل ترس، بی‌مورد بوده، آن طوری که فکر می‌شده بزرگ نبوده است. اگر از این راه نیز مشکل حل نشد، فکر شود که اگر اصلاً ترس نبود، چه کاری باید انجام می‌شد؛ یعنی برخلاف احساس واقعی، خود را در موقعیت دیگر قرار داد. این کار موجب می‌شود به مرور ترس بریزد. امیرالمومنین علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «هر که بر ترس‌ها چیره شود، اموال را کسب می‌کند».
در بسیاری از موارد دیگر، کار از دورادور ترسناک به نظر می‌رسد؛ ولی در صورت درگیر شدن با آن، ترس نخستین خواهد ریخت. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «هرگاه از امری ترسیدی، در آن واقف شو و بیفت؛ زیرا سختی دوری از آن، از افتادن در آن، شدیدتر است».
5. امید بستن به فرصت‌های پایانی
معمولاً ذهن، مراحل انجام یافتن کار را در مدتْ زمانی که در اختیار دارد، تنظیم می‌کند. معمولاً اگر برای پایان کاری مهلتی تعیین نشده باشد، آن کار، آن قدر طول می‌یابد که در نهایت، یا انجام نمی‌شود یا به حکم اجبار انجام می‌شود. مثلاً دانش‌آموزان و دانشجویان، معمولاً مطالب ترم را در شب امتحان می‌خوانند؛ زیرا این شب به عنوان آخرین مهلت برای مطالعه درس‌هایشان تعیین شده است. با این توصیف، کاری که اصلاً زمانی برای انجام دادن آن در نظر گرفته نشده باشد و اجباری هم در انجام یافتن آن نباشد، معمولاً آن قدر به تعویق می‌افتد که دیگر انجام نمی‌شود. مثلاً یکی از کارهایی که اغلب دانش‌آموزان ایرانی قصد انجام دادن آن را دارند، آموزش زبان انگلیسی است که اگر بدون برنامه و فقط به صرف دوست داشتن باشد، احتمال انجام شدن آن بعید به نظر می‌رسد؛ اما در صورت برنامه‌ریزی برای مطالعه و تعیین فرصت‌های انتهایی برای تمام کردن قسمت‌ها و مراحل طراحی شده، می‌توان نحوه عملکرد را بررسی و پیش‌بینی نمود.
بحث تعیین فرصت‌های پایانی در مباحث برنامه‌ریزی و مدیریت زمان، از اصول مهم و ضروری به شمار می‌آید و می‌توان از آن به عنوان محرّکی خوب و قوی برای انجام دادن کارها سود جست و این، در صورتی ممکن است که با تعیین فرصت‌های پایانی درست و منطقی در برنامه خود و مقید بودن به اجرای آن، خود را در وضعیتی قرار دهیم که کارها در زمان تعیین شده به اتمام برسند، نه در زمانی که در موقعیت جبری قرار می‌گیریم. این کار، افزون بر اینکه رضایتمندی ما را افزایش می‌دهد، موجب بالا رفتن اعتماد به نفس نیز می‌شود.
 6. کمال‌طلبی
یکی از موانعی که موجب به تأخیر انداختن کارها می‌شود، روحیه کمال‌طلبی است. البته انجام دادن کارها به بهترین وجه و بی‌عیب و نقص، خوب است؛ اما واقعیتْ این است که همیشه نمی‌توان چنین انتظاری داشت و بسیاری از امور را همین که بتوان به حد کفایت انجام داد، کافی است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «به هر کس فرصتی دست دهد و او به انتظار دست دادن فرصت کامل (و رسیدن به مطلوب به نحو کامل) آن را به تأخیر اندازد، روزگار همان فرصت را نیز از او می‌رباید؛ زیرا کار ایام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن». بنابراین نباید اجازه داد روحیه کمال‌طلبی که می‌تواند روحیه مثبت و سازنده باشد، مانعی برای انجام کار به شمار آید و بهانه کامل نبودن، موجب از دست رفتن کل کار شود. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در این مورد فرموده‌اند: «چیزی که همه‌اش را نمی‌توان به دست آورد، همه‌اش را نمی‌توان رها کرد». به گفته شاعر:
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید.
داستانی را در مورد استاد تاریخی در یک دانشگاه، نقل می‌کنند که دائماً لاف می‌زد که سرانجام روزی کتاب جامعی در مورد رشته درسی‌اش خواهد نوشت. تا اینکه در آخر، گروهی از دانشجویان (که از این لاف زدن‌ها خسته شده بودند)، او را در دفتر کارش زندانی کردند و اعلام نمودند: زمانی او را آزاد خواهند کرد که اولین صفحه این شاهکار بزرگ را بنویسد.
چندین ساعت بعد، استاد در حالی که در محاصره صدها یادداشتْ وامانده بود، گریان، روی ماشین‌تحریر خود سقوط کرد. او حتی قادر نبود یک جمله را آن طور که مورد رضایتش بود، تمام کند، چه رسد به یک صفحه کامل. هر کلمه‌ای که می‌نوشت، به نظرش از آن کمال مطلوبش بسیار فاصله داشت؛ بنابراین دوباره از نو شروع می‌کرد.