«اِعْلَمْ اَنَّهُ لاوَرَعَ اَنْفَعُ مِنْ تَجَنُّبِ مَحَارِمِ اللهِ وَ الْکَفِّ عَنْ اَذَی الْمُؤْمِنِ»   هیچ خویشتنداریای سودمندتر از دوری  از حرام و پرهیز از آزار مؤمنان نیست.  (فقه الرضا علیهالسلام / ص356)

عضو هیئت‌علمی دانشگاه صنعتی شریف در گفت‌وگو با پرتو مطرح کرد؛

مشارکت «زنان ایرانی» در عرصه‌های علمی، سیاسی و اجتماعی، تحسین دوست و دشمن را برانگیخته است

بخش ششم و پایانی

دکتر جعفر آقایانی چاوشی، (عضو هیئت‌علمی دانشگاه صنعتی شریف) در گفت‌وگو با هفته‌نامه پرتو، به تبیین حوادث اخیر کشور و ضرورت نگاه دینی در حکمرانی پرداخت که بخش  پایانی این گفت‌وگو تقدیم مخاطبان محترم پرتو می‌شود. 
سؤال: از مخالفان گفتید، ممکن است دلایل موافقان جذب برخی اساتید غیرانقلابی را هم بگوید؟ 
از مهم‌ترین دلایل، افزایش اپوزیسیون و دشمنان قسم‌خورده انقلاب اسلامی در دانشگاه است. آنها تمام تلاش خود را در این موضوع، متمرکز کرده تا به تعداد همفکرانشان، یعنی استادان ضدانقلاب، در دانشگاه بیفزایند. متأسفانه ریاست سابق دانشگاه هم همکاری می‌کرد! آن‌قدر به این افراد میدان داده  شد، تا بتوانند بی‌پروا به همه مقدسات اسلامی اهانت کنند و دانشجویان را علیه مقدسات بشورانند.
سؤال: اگر امکان دارد به بعضی از اهانت‌ها اشاره‌ای بفرمایید
سؤال: یکی از این افراد، روحانیون اصیل شیعه  را که وارثان پیامبرند، دروغگو و از بدترین نوع دروغگویان نامیده و درباره آنان چنین نوشته است:
« ... مثلاً یک مغازه‌دار،  قیمت یک جنس را دو یا سه برابر آن چه که خریده است اعلام می‌کند، نه هزار برابر آن. یا یک مهندس برای تبلیغ ساختمان خود، می‌گوید که در مقابل زلزله ۷ ریشتری مقاوم است، نه زلزله ۱۰۰ ریشتری. همه‌ی این ، حدی از شعور را برای مخاطبان خود قائل‌اند و دروغ‌گویی بیشتر از آن را بی‌احترامی به مخاطب تلقی می‌کنند، بخصوص که احساس می‌کنند مخاطب آنها نیز،  این را می‌فهمد؛  اما من تنها یک صنف را می‌شناسم که بعضی از اعضای آن، هیچ حدی از دروغگویی را برای خود متصور نیستند و به‌راحتی شعور مخاطبان خود را به بازی می‌گیرند و متأسفانه این صنف همان صنف روحانیون است»!
ممکن است کسانی بگویند که منظور این فرد، برخی روحانی نمایانی است که در لباس دین، هم به دین ضربه می‌زنند، و هم به جامعه. مثل همه آنهایی که هم اکنون هم با وقاحت تمام، احکام دینی و یا سنت‌های  پیامبران و ائمه معصومین (علیهم السلام) را برای بهره‌بری هواهای نفسانی و توجیه کارهای ناشایست خود، تحریف می‌کنند؛ اما حقیقت امر، غیر از این است. افزون بر اینکه قراینی از هم‌داستانی این شخص، با این‌گونه روحانی نمایان حکایت دارد. 
در توضیح این مطلب باید اشاره کنم که همه مردم ایران در این حقیقت اتفاق‌نظر دارند که در قشر روحانیت، مثل همه اقشار مردم، هم خوب داریم و هم بد. امام خمینی _آن روحانی کم‌نظیری که شاید در طول قرن‌ها، یکی مانند او پیدا شود_ بهتر از هر کس دیگری درباره آنان، آسیب‌شناسی کرده  بود. مثلاً آنجا که فرموده بود :
«یک شخص روحانی، می‌تواند یک ملت را نجات بدهد و یک شخص روحانی، می‌تواند یک ملت را به تباهی بکشد! توجه داشته باشید که مبادا [شما روحانیون] از آن اشخاص بشوید که یک ملت را به تباهی بکشید! ... روحانی باید طوری باشد که مردم وقتی که او را دیدند، به یاد رسول خدا(صل الله علیه وآله وسلم) بیفتند.»  (صحیفه امام ،ج8،ص262)
بنابراین، فرد مذکور از دروغگو نامیدن  روحانیان، گروه بد را در مدنظر ندارد؛ چرا که خود او هم در خلق‌وخو، متعلق به همین طایفه است. بلکه منظور وی دقیقاً روحانیان خوب بوده است - همان‌هایی که خار چشم اویند. مگر نه این است که او در جای دیگری، از روحانی نمایان خواسته بود، تا با یاری رساندن به استادان وابسته، علیه نظام ولایت‌فقیه، بشورند و آن را سرنگون کنند؟! شما کدام روحانی باوجدان، شرافتمند و با تقوایی را سراغ دارید که علیه این نظام مقدس که حاصل خون هزاران شهید و جانباز است، دست به شورش بزند؟!
آری! وی روحانیانی را دروغگو می‌خواند که  جز به رضای خدا  و در راه حقیقت، گام بر  نمی‌دارند و برای اعتلای اسلام راستین و برافراشتن پرچم عدالت و آزادی، از همه‌ی هستی خود  می‌گذرند. 
 این شخص در جای دیگری، باز این‌گونه علیه نظام عقده‌گشایی کرده است: «درحالی‌که وجود حتی یک زن در کابینه کشور اسلامی ما، تحمل نمی‌شود، درحالی‌که زنان ما به فتوای مراجع عظام از خیلی از حقوق پیش‌پاافتاده زندگی انسانی محروم هستند، ما ادعا می‌کنیم که به زن کرامت بخشیده‌ایم»! 
 این ادعای دروغ، در حالی است که در دولت دهم، ما یک وزیر بهداشت زن با کفایتی به نام خانم دکتر مرضیه وحید دستجردی، داشتیم. افزون بر اینکه بر خلاف پندار این شخص مغرض، نه‌تنها زنان ایرانی اکنون از حقوق حقه خود برخوردارند، بلکه مشارکت همه‌جانبه آنها در عرصه‌های علمی، سیاسی و اجتماعی، تحسین دوست و دشمن را در جهان برانگیخته است؛ اما مراد کریمی  پور از حقوق ازدست‌رفته زنان ایرانی، در حقیقت همان آزادی بی‌قیدوبندی به نام «فمینیسم» است که  نظام‌های طاغوتی در جهان، بر این موجود شریف، تحمیل کرده‌اند تا او  را به اسارتی بدتر از اسارت زمان جاهلیت درآورند. مشابه همان کاری که رژیم پهلوی در قبل از انقلاب کرد. آیا به‌راستی زن ایرانی در پیش از انقلاب، خوشبخت و از همه حقوقش برخوردار بود؟! خانم پوران صارمی نویسنده، فیلمساز و از چهره‌های معروف و صاحب‌نظر در دوره حکومت پهلوی،  در مصاحبه‌ای در روزنامه کیهان شماره ۱۰۰۶۵ سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی (۱۹۷۷ میلادی) ص  ۱۷ این‌گونه وضعیت زن ایرانی را در آن زمان،  ترسیم می‌کند :
«...  می‌دانید این موضوع، درست به گونه طنزی تلخ است. درست مانند لبخندی می‌ماند که پشت سیاهی‌ها و تباهی‌ها پنهان شده است و هنوز جایگاهی برای خود نیافته است. زن‌های ما به آدم‌هایی سرگردانی می‌مانند که بار حقارت‌های گذشته را به دوش می‌کشند و حالتی انتقام‌جویانه به خود گرفته‌اند. به‌خاطر دلبستگی‌هایشان به ظواهر، گرفتار ضعف‌هایی شده‌اند که آنها را به‌صورت کاریکاتور درآورده است. به نظر من، زن امروز ما، تصویر تلخ انسانی است که دارد مسخ می‌شود». 
حتی فروغ فرخزاد، شاعر معروف زمان پهلوی که خود، قربانی این «فمینیسم» عنان‌گسیخته آن زمان بود، این‌گونه از وضعیت  رقت‌بار زنان دوره پهلوی  پرده بر می‌دارد: 
به او جز از هوس چیزی نگفتند     در او جز جلوه ظاهر ندیدند                        
به هر جا رفت در گوشش سرودند     که زن را بهر عشرت  آفریدند                        
بحث بیشتر در این زمینه، از حوصله این مصاحبه خارج است. امیدوارم در آینده، یکی از خانم‌های نخبه ایرانی در جمهوری اسلامی، پاسخ مقتضی به  اتهامات این دشمن قسم‌خورده نظام، دهد. دشمنی این افراد علیه انقلاب و روحانیت راستین، چیزی نیست که با گفتگو و یا مشاهده دستاوردهای انقلاب برطرف گردد. این دشمنی ریشه در سرشت آنها دارد. قرآن کریم  چقدر خوب  درباره  چنین افرادی فرموده است: صمٌّ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ  (سوره بقره آیه ۱۷۱) [آری]،  کرند، لالند، کورند. [و]  درنمی‌یابند.
به این جهت است که این افراد، از شنیدن آیات نورانی قرآن هم ابا دارند – بطور یکه همین افراد، از مسئولان دانشگاه خواسته بودند که تلاوت قرآن را از آغاز همایش‌های بین‌المللی حذف کنند! این عناد در وجود آنها آن‌قدر ریشه دوانیده که چشمانشان را حتی بر حقایق مسلم بسته‌اند، تا آن‌همه دستاوردهای  علمی و صنعتی دانشمندان ایرانی را در بعد از انقلاب، انکار کنند.
آیا وجود چنین استادان دین‌ستیز و ضدانقلابی در دانشگاه شریف،  یک نوع دهن‌کجی به‌نظام نیست؟! 
 آقای دکتر ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید و موضوعات مهمی را دررابطه‌با تهاجم فرهنگی در دانشگاه شریف، مطرح کردید. اگر در پایان، مطلبی برای گفتن دارید بفرمایید.
همان گونه که همه ما دیدیم  در دولت یازدهم و دوازدهم، برخی رؤسا یا اساتید دانشگاه شریف، بدون ترس و واهمه، به هرگونه ظلم و دسیسه‌ای برای پیشبرد اهدافشان متوسل شده‌اند، بدون اینکه مورد مؤاخذه قرار گیرند؛ بنابراین از دولت مردمی جناب آقای دکتر رئیسی که خوشبختانه قانونمند است و در این مدت اندک از زمامداری‌اش، خدمات شایان توجهی به مردم کرده، تقاضا دارم که همچنان که  در آغاز تشکیل دولتش وعده داده  بود که همه  رؤسا و کارگزاران قانون‌شکن و ستمگر دولت‌های پیشین را به قوه قضایی معرفی می‌کند، اکنون به وعده‌اش وفا نماید.