اگر روزی بنده در راه اسلام به درجه شهادت نائل آمدم، لااقل به جهت امامت جمعه، وصیتنامه مرا در نماز پر شکوه و دشمنشکن جمعه قرائت نمایند. خدایا به آرزوی خودم برسان، خدایا تو بهتر میدانی من حتّی به هنگام زیارت هشتمین امام شیعیان در مشهد مقدس و زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در کربلا، برای خود آرزوی شهادت در راه اسلام را داشتم تا هم برای خود توشهای اخذ نمایم و هم اینکه اگر زنده بودنم به اسلام نفعی نداشت؛ بلکه شهادتم باعث ترویج اسلام باشد.
ولی خدایا باز عرض میکنم اگر لیاقت این مقام را دارم بهزودی به آرزویم برسان، با اینکه در طول حدود ۳۰ ماه تلاش در زمان جنگ و در جبهههای حق علیه باطل، بارها از کنار شهادت گذشتم؛ ولی نصیب من نشد، به قول شهید محراب حضرت آیت اله مدنی (ره) من از خدا هرچه خواستم عنایت فرموده؛ ولی شهادت به من نائل نکرد که بالاخره او هم به آرزوی دیرینه خود رسید. روح مطّهر او و ارواح تمامی شهدا و مخصوصاً شهید محراب حضرت آیت اله قاضی طباطبائی (ره) شادباد.
بلی، خدایا اگر بنده در حین سخنرانی میگفتم که اگر لیاقت شهادت را دارم این مقام را به من عنایت فرما، بحقّ میگفتم و از صمیم دل بیان میکردم و اگر میگفتم در راه اسلام و در راه انقلاب و در مسیر امام و مقام معظّم رهبری روحی له الفداء که همان راه اسلام است اگر مالمان را از دست ما بگیرند، جان خود را از دست بدهیم، حتی ما را تکهتکه کنند، روحمان هم به خاطر آن عهد و پیمانی که با امام و مقام معظم رهبری بستهایم خواهد گفت: «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست» درست میگفتم.
و اما ای رهبر عزیز! اگر روزی خداوند متعال توفیق شهادت عنایت فرمود، فقط در حق شما یک افسوس خواهم کرد و آن اینکه رهبرا افسوس که یک جان داشتم و یکبار جانم را فدا کردم، ایکاش هزاران جان داشتم و هزاران بارجانم را فدای اسلام و رهبری میکردم و بالاخره باز عرض میکنم چطور میشود دوستانی مانند «حسین حسینپور توانا»، «میرزا کریم عبداللهی»، «میرزا یونس عاقل نهند»، «میرزا محمدتقی عبدی قویدل»، «مجید، حبیب و عزیز محمد خانلی»، «مهدوی (خانی)» و «مجید احمد اوغلی» و غیر هم شهید بشوند و ما بمانیم، پروردگار ما را بهزودی به شهدای اسلام ملحق فرما.